خامنهای روز چهارشنبه ۱۶بهمن آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان ریخت و نشان داد که مصمم است دست عناصر باند اصلاحطلب را از مجلس ارتجاع کوتاه کند.
ولیفقیه ارتجاع که برای جمعی از مزدورانش صحبت میکرد، انتخابات را اساسیترین مسأله خوانده و آنرا ضامن آبرو و امنیت نظام توصیف کرد. وی ضمن تعریف و تمجید و حمایت بیشکاف از شورای نگهبان انتقاد و حمله به آن را «غلط ترین کار» خواند.
روشن بود که روی سخن اصلی او روحانی و باندهای اصلاحطلب هستند. خامنهای این باند را متهم کرد که با «حاشیهسازی و سخنان گوناگون و حرفهای دلسرد کننده» انتخابات را از رونق می اندازند و مردم را دلسرد میکنند.
وی تا آنجا پیش رفت که خطاب به باند اصلاحطلب گفت که حتی «نق هم نباید بزنند» و آنها را تهدید کرد که در اینصورت اذهان عمومی را مشوش میکنند و این جرم محسوب خواهد شد.
سخنان خامنهای و آنچه تاکنون گذشته است، اگر چه بر فضای مشترک ناامیدی و یأس حاکم بر باندهای اصلاحطلب خواهد افزود، اما این فضای مشترک کماکان موجب نشده است که آنها در برخورد با پدیدهٔ انتخابات موضع واحدی داشته باشند. عناصر این جناح در مورد تحریم یا عدم شرکت در انتخابات، کماکان دچار اختلافاند؛ اما جملگی تا مغز استخوان بر مرزسرخ «قیام» گردن نهاده و نیک میدانند که نباید مواضعی اتخاذ کنند تا کفهٴ قیام و اعتراضات عمومی را سنگین کند. اظهارات مهرههای این جناح و موضعگیریهای «تند و کند» آنان نیز دال بر همین واقعیت است.
عبدالله ناصری، مشاور خاتمی و عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان و همچنین عضو سازمان مجاهدین [ارتجاع] اسلامی، جزو آندسته از اطلاحطلبانی است که موضع تندتری نسبت به سایرین گرفته ولی هیچگاه بهطور مستقیم به تحریم انتخابات توصیه نکرده است. وی که هنگام پایان یافتن ثبتنام نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات مجلس ارتجاع، به طعنه گفته بود: «۳۰بر هیچ میبازیم و قالیباف رأی اول تهران میشود» تا بر تقلبی بودن انتخابات در رژیم اعتراف کند، در گفتگویی با روزنامهٔ «جهانصنعت» ۱۴بهمن ۹۸ ضمن اعتراض به نظارت استصوابی شورای نگهبان، حذف گستردهٔ کاندیداها را «دهن کجی به مردم» خواند و گفت: «بر این اساس ارائه لیست و شرکت در انتخابات همراهی با این نهاد است».
تیزترین وجه موضعگیری ناصری وقتی بود که اعلام کرد: «شرکت در انتخابات بیقید و شرط و کاملاً باز، یک نوع پفیوزی و بیاحترامی به جامعه مدنی است» با این وجود هرگز به تحریم انتخابات سفارش نکرد. وی پیشتر هم گفته بود که: «در این وضعیت باید انتخاب را به عهده خود مردم گذاشت و از ارائه لیست صرفنظر کرد».
ناصری در واکنش به اصرار برخی از اصلاحطلبان میانه مبنی بر ضرورت ارائه فهرست در شهرهایی که کاندیدا دارند؛ گفت: «بالاخره یک روز باید اصلاحطلبان واقعی و اصلاحطلبان «حکومتمحور» از هم متمایز شوند و اکنون همان زمان است». این حرف بهوضوح حاکی از تشتت و پراکندگی در صفوف این جماعت درهم شکسته است.
نصرتالله تاجیک، مهرهٔ اصلاحطلب و عضو دولت اصلاحات، در مصاحبهای با روزنامهٔ اعتماد که خبر آنلاین در روز ۱۴بهمن آنرا منتشر کرده، همین موضع را به شکل رندانه تری مطرح کرده بود. وی نیز با وجود اینکه پیشنهاد «خروج اصلاحطلبان از قدرت» را داده و گفته بود: «حتی اگر اصلاحطلبان در تسابقهای بزرگ پیشاروی (مجلس و ریاستجمهوری و...) پیروز هم بشوند، از امکان و استعدادی بیش از دولت کنونی برای بهبود امور (داخلی و خارجی) برخوردار نیستند» ولی هرگز به تحریم انتخابات سفارش نکرده بود.
طیف دیگری از باند اصلاحطلب که غالباً اعضای دولت و بعضی از ارگانهای رژیم را تشکیل میدهند، معتقد به «مشارکت در انتخابات»اند؛ و مطرح میکنند: «هرجا که کاندیدا داشته باشیم، لیست میدهیم». روحانی و اطرافیان او مانند ربیعی از جملهٔ این عناصرند که بهرغم آه و ناله از تیغ تصفیه، هشدار میدهند که «نباید از صندوق قهر کرد، همه باید شرکت کنند» و نشان میدهند که جملگی دلواپس تمامیت نظام هستند.
ربیعی (سخنگوی دولت) در نشست خبری خود در روز سهشنبه ۱۵بهمن ۹۸ ضمن دعوت از «همگان، حتی آنان که از وضعیت نارضایتی دارند» برای مشارکت در انتخابات، گفت: «معتقدیم امروز نشان مقاومت در برابر اقدام برای فروپاشی ایران و نیز نشان تداوم صندوق، تعیینکننده همه امور در آینده ایران خواهد بود».
اصرار ربیعی به شرکت در انتخابات، آنهم در شرایطی که تیغ تصفیه شورای نگهبان ارتجاع اساساً کاندیدای چندانی برای این جناح باقی نگذاشته تا کسی بتواند به آنها رأی بدهد، معنای واقعی مرز سرخ قیام را که هر دو جناح شدیداً از آن در وحشتند، روشنتر میکند.
بازار داغ افشاگری
در این میان بازار افشاگری متقابل در روزنامهها و سایتهای رژیم کماکان بسیار داغ است.
روزنامهٔ آرمان در مقالهای با عنوان «پدیده واسطههای انتخاباتی» به نامهٔ محمود صادقی، نمایندهٔ فعلی مجلس ارتجاع، به رئیسی اشاره میکند که در آن صادقی از او خواسته است «به موضوع واسطهگری در احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات ورود کنید. [کند]» صادقی همان کسی است که قبلاً در توئیتی اعتراف کرده بود: «در این دوره از انتخابات واسطهها نرخ تأیید صلاحیت را بعضاً تا چهار میلیارد تومان بالا بردهاند!»
افشاگریهای باند اصلاحطلب مبنی بر گستردگی پدیدهٔ «پولهای کثیف» در انتخابات، نه فقط بر فساد در شورای نگهبان ارتجاع بلکه بر واسطهگری و دلالی «بیت خامنهای» هم دلالت میکند؛ و نشان میدهد که تمام سازوکارها و دستگاههای رژیم بر اساس دزدی و رشوه بنا شده است. از همین رو این فاشگوییها باند خامنهای را بسیار چزانده و به واکنش واداشته است.
صفار هرندی، از مهرههای ولایی، طی یک واکنش اعتراضی نسبت به باند رقیب آنها را به «خالی کردن جیب ملت» از طریق خزانهٔ ملی که معنایش همان دزدی است، متهم کرده است. وی گفته است: «رفتار کسانی که برای رسیدن به کرسی مجلس حاضرند چندین میلیارد تومان هزینه کنند حتماً مشکوک است و میخواهند جیب ملت که همان خزانه ملی است را بزنند». (کیهان شریعتمداری ۱۵بهمن ۹۸)
مرز سرخ قیام
همانگونه که اشاره شد، انتقادات و افشاگریهای شداد و غلاظ باندهای رژیم نسبت به یکدیگر صرفاً به این خاطر است که یکدیگر را نسبت به عبور از مرزسرخ جدی نظام یعنی قیام برحذر دارند. همان مرزی که هر دو جناح عمیقاً به آن معتقدند.
شیرزاد از جمله مهرههای اصلاحطلب است که نگرانیاش را نسبت به بروز قیام بیان کرده است. وی به طعنه مینویسد که گول فضای آرام کنونی را نخورید. وقتی تکصدایی حاکم میشود «شاهد بروز تقابلات در جامعه» خواهیم بود... که «پس از چندی تبدیل به خشونت میشود».(سرمقالهٔ آرمان ۱۵بهمن)
باطلالسحر ترفند ولایی
با توجه به موقعیت شکننده و بحرانی رژیم چه بهلحاظ بینالمللی و منطقهای و چه وضعیت خفگی اقتصادی در داخل خامنهای بهتر از هر کس میداند که خیزشهای تودهای محتوم و در تقدیراست. لذا مصمم است خط انقباض و تصفیه را تا آخر به پیش ببرد. اما آنچه ولیفقیه درمانده قادر به فهم آن نیست، پتانسیل انقلابی مردمی بجان آمدهای است که برخوردار از تجارب دو قیام سترگ ۹۶و ۹۸ و متکی به کانونهای شورشی بهرغم همهٔ ترفندهای ولایی ایرانزمین را از لوث وجود ولایت فقیه پاک خواهند کرد.