مقاومت ایران سالهاست این واقعیت را تکرار میکند که یکی از پایههایی که نظام ولایت فقیه بر آن استوار شده، صدور ارتجاع است. خمینی دجال، عراق را بهعنوان اولین هدف صدور ارتجاع برگزید و خامنهای از آن بهعنوان عمق استراتژیک نظامش یاد میکند. این انتخاب نه تصادفی که بر اساس مبانی ژئوپلتیک یعنی جغرافیای سیاسی منطقه بود. ۶۰درصد جمعیت شیعه، بیش از ۱۲۰۰کیلومتر مرز مشترک و وجود مراقد ائمه در عراق از جمله این مبانی بود که عراق را اولین طعمه قابل دسترسی برای ولایت فقیه میکرد.
خمینی اما، رویای بلعیدن عراق را به گور برد چون سال قبلش مجبور شده بود با چرخش تعادلقوا در جنگ ایران و عراق و شکسته شدن شاخ نظامیاش توسط عملیات ارتش آزادیبخش ایران، جامزهر را سربکشد. پس از جامزهر و مرگ خمینی تمام دوربینها در منطقه روی اعمال تروریستی و دخالتهای رژیم متمرکز شد ولی با حمله عراق به کویت که بهسان مائدهای آسمانی برای آخوندها بود، این تعادل به نفع رژیم بههمخورد. در ادامه اشتباه استراتژیک آمریکا در حمله به عراق هم به جیب رژیم ریخت. خامنهای با بهرهبرداری از آن خطای بزرگ که حتی اوباما و ترامپ هم آن را تخطئه میکنند تلاش کرد رویاهای بربادرفتهٔ خمینی در جنگ ضدمیهنی را جامهٔ عمل بپوشاند و پس از سقوط حاکمیت پیشین در عراق، نیروهای خود را به این کشور گسیل کرد. با وجود اینکه مقاومت ایران بارها و بارها نسبت به اشغال پنهان نظام ولایت فقیه هشدار داده بود اما در نتیجهٔ سیاستهای غیراصولی حاکم، عراق در سینی طلایی تقدیم رژیم ایران شد. آخوندها عراق را تبدیل به حیاطخلوت خود کرده و به غارت و چپاول سرمایههای این کشور پرداختند و برای دورزدن تحریمها و قاچاق نفت از تمام ظرفیت سیاسی اقتصادی عراق استفاده کردند. آنها همچنین، میدانی برای تاخت و تاز علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش پیدا کردند که البته مقاومت جانانه ۱۴ساله مجاهدین در اشرف و لیبرتی با دست خالی در برابر قتلعامها و موشکپرانیها، درس ماندگاری را نه تنها برای جوانان ایران بلکه برای جوانان عراق بر جای گذاشت که میتوان با قیمت دادن و فداکاری، در برابر چنین دشمن غداری ایستاد و توطئههایش را به خودش برگرداند.
فوران قیام عراق در روز ۹مهر
با شروع قیام در عراق خشم خروشان جوانان انقلابی بساط دیکتاتوری ولایت فقیه را برهمزد. خامنهای، پاسدار قاسم سلیمانی را برای سرکوب قیام به عراق فرستاد و تأکید کرد که عادل عبدالمهدی در مقام نخستوزیری این کشور باقی بماند.
قیام در عراق با شعار محوری «اخراج رژیم ایران» اوج گرفت. جنگ بر سر پلها در بغداد یکی از فرازهای این قیام است، نبردی که هنوز هم ادامه دارد. همچنین جوانان شورشی بغداد تلاش کردند به سفارت رژیم در بغداد حمله کرده و مرکز اصلی نفوذ این رژیم در عراق را از بین ببرند.
جوانان بصره و کربلا به این موفقیت دست یافتند و کنسولگریهای رژیم در این دو شهر را به آتش کشیدند. در روز ۷آذر، قیام شعلهٔ دیگری کشید. این بار جوانان نجف به کنسولگری رژیم حمله کرده، آن را به آتش کشیدند.
تحول مهم و نقطه عطف
به آتش کشیدن کنسولگری رژیم در نجف و مقاومت ایستادگی جوانان شورشی در برابر گلولهها چنان تحول مهمی بود که خبرگزاری رویترز از آن بهعنوان نقطه عطفی در تحولات عراق نام میبرد: «واقعهای که میتواند نقطه عطفی در قیام علیه مقامات تحت حمایت تهران باشد... تصویری حیرتآور بعد از سالها بود که تأثیر تهران در بین مسلمانان شیعه در کشورهای عربی عاملی تعیینکننده در سیاست خاورمیانه بوده است».(۷آذر ۹۸)
اما این تصویر حیرتآور، همهٔ خبر نیست. نقطهعطف دیگری نیز در تحولات عراق وجود دارد. اعلام استعفای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق و از مهرههای آخوندها. این حادثه مهم اگر چه بهقول خبرنگار تلویزیون فرانس ۲۴ «بزرگترین خبر برای اغلب معترضانی» بود «که بیش از ۲ماه از اعتراضاتشان در سراسر عراق میگذرد» با این حال اعترضات مردم عراق کم نشد و قیام مجدداً در ناصریه و نجف و بغداد و دیوانیه و حله و... شعلهور گشت. مشخص بود که مردم عراق به این استعفا قانع نشده و عبدالمهدی را فقط «یک کارمند جزء در سفارت ایران در بغداد» میدانند!(مرجع دینی عراقی سید حسن الموسوی در مصاحبه با الحدث ۱۰آذر ۹۸)
عراقیان عزم جزم دارند که قیامشان را برای اخراج رژیم ایران و تمامی مهرههای آن از این کشور ادامه دهند. بهطوریکه سایت رادیو فرانسه روز ۸آذر نوشت: «تظاهراتکنندگان و معترضان عراقی صریحاً میگویند که خواستار پایان یافتن نظام سیاسی هستند که... عملاً تحت نفوذ رژیم جمهوری اسلامی ایران قرار دارد». خشم مردم عراق از دخالتهای رژیم و هر نوعی از مظاهر رژیم به حدی است که آنان حتی دروازهٔ اصلی مقبره محمدباقر حکیم در نجف را که روزگاری عامل آخوندها در عراق بود، به آتش کشیدند. در ادامه، عامل نظامی و مهره خونریز و جنایتکار آخوندها در عراق یعنی سپهبد جمیل المشری هم بهدلیل جنایت صدور فرامین کشتار علیه تظاهرتکنندگان در ذیقار تحت پیگرد قضایی قرار گرفت و اوضاع از هر لحاظ برای رژیم تنگتر شد.
وحشت رژیم از تحولات عراق
تحولات رادیکال بر ضد نظام ولایت فقیه در منطقه، نظام ولایت فقیه را به وحشت انداخته. از جمله پروانهٔ سلحشوری، عضو مجلس ارتجاع، میگوید: «تمرکز خود را بر کشورهای منطقه گذاشتیم و امروز مردم آن کشورها نیز ما را لعن و نفرین میکنند».(۹آذر ۹۸)
با نگاهی به صحبتهای آخوندهای جنایتکار در نمایشهای جمعه هفته گذشته، این وحشت بیشتر آشکار میشود:
«اتفاقات اخیر که در شهر نجف بهوقوع پیوست، موضوع سادهای نیست که بتوان بهراحتی از کنار آن گذشت».(آخوند دری نجفآبادی در اراک)
«غائله عراق و لبنان، ناامنسازی نظام و رساندن این آشوبها به انتخابات برای ضربه اصلی، جزو برنامههای شیطانی دشمن بود».(آخوند نکونام در شهرکرد)
«بدانید نقشه جدید طراحی شده است و آنها میخواهند که قدرت جبهه مقاومت را با اغتشاش کاهش دهند؛ در ایران، لبنان و عراق و... این مسأله دنبال شده».(آخوند اعرافی در قم)
«هر جا فتنه و آتشافروزی وجود دارد نوک پیکان به سمت ولایت است».(آخوند معتمدی در لواسانات)
شکست استراتژیک رژیم در عراق
همانطور که صحنهگردانان نمایش جمعهٔ نظام ولایت گفتهاند اتفاقات شهر نجف موضوع سادهای نیست که بشود بهراحتی از کنار آن گذشت. این واقعه در کنار به آتش کشیده شدن کنسولگریهای رژیم در بصره و کربلا نشانهٔ شکست استراتژیک نظام ولایت در صدور ارتجاع به این کشور است. قابل توجه اینکه رژیم در تمامی این ۳شهر شیعهنشین سرمایهگذاریهای گسترده کرده بود. در اهمیت شهر نجف برای شیعیان همین بس که اصلیترین حوزهٔ علمی شیعه در جهان در شهر نجف قرار دارد و به نوعی پایتخت مذهبی شیعه محسوب میشود.
بله، نوک پیکان تمامی تحولات و قیامهای آتشین در عراق و لبنان به سمت ولایت فقیه و اخراج آن است. حال نظام ولایت در حال از دست دادن یک پای اصلی استراتژی خود یعنی عمق استراتژیکش در عراق است و تعادل خود را از دست داده است، عاملی که سقوطش را تسریع کرده و شتاب میدهد.