تیتر مشترک اغلب روزنامههای حکومتی در روز سهشنبه 17بهمن به دود و دمهای آخوند روحانی در مورد نوسازی ناوگان حمل و نقل شهری و جادهیی اختصاص دارد. هیچکدام سؤال نکردهاند این همه وعده و وعید با کدام بودجه در کدام برنامه اجرا میشود. اغلب تیترهای دیگر روزنامهها به جدالهای باندی که در وحشت از قیام مردم ایران بالا گرفته است اختصاص دارد به چند نمونه در روزنامههای باند روحانی نگاه میکنیم:
آرمان: همه تخلفات شهرداری قبلی افشا نشد
آفتاب یزد: معاون وزیر اقتصاد: دستگاهها استاد پاس کاری مردم به هم هستند
ابتکار: افزایش فشار به روحانی به اهرم سوال
اعتماد: مجید انصاری: انقلابی گری فحشدادن نیست
روزنامههای باند ولیفقیه روی سؤال از روحانی و استیضاح مهرههای دولتش متمرکز شدهاند:
ابرار: عضو هیأترئیسه مجلس: بهارستانیها در تدارک استیضاح ربیعی و آخوندی
افکار: لاریجانی گفت دیگر نمیتوانم جلوی سؤال از روحانی را بگیرم
افکار: استیضاح آخوندی با 50امضا کلید خورد
افکار: لابی گسترده دولت برای لغو سوال
عصر ایرانیان: در شرایطی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ریشه اصلی اعتراضات اقتصادی اخیر، عدم طرح سؤال از حسن روحانی بود اما نمایندگان مجلس از ادامه تلاشهای علی لاریجانی برای جلوگیری از تحقق این حق قانونی نمایندگان میگویند – سنگتمام رفیق برجامی
قانون: مردم خواستار محاکمه نهادهایی هستند که در وقوع حادثه پلاسکو تقصیر کار بودهاند
وطن امروز: روحانی پاسخ میدهد؟
وطن امروز: لابی گسترده معاونان پارلمانی دولت برای خارج شدن طرح سؤال از رئیسجمهور درباره مؤسسات مالی تا کنون بینتیجه مانده... لابیهای دقیقه نودی دولتیها برای خارج شدن طرح سؤال از رئیسجمهور از دستور کار مجلس، نتیجه نداد و دیروز این طرح به کمیسیون اقتصادی مجلس ارجاع شد.
حجتالاسلام نصرالله پژمانفر در گفتگو با تسنیم، در این باره گفت: با پیگیری زیادی که در این چند روز داشتیم و بهرغم تلاشهای معاونان پارلمانی دولت و صحبت با تکتک امضاکنندگان سؤال از رئیسجمهور و همچنین تعللهایی که هیاترئیسه مجلس برای ارجاع سؤال به کمیسیون مربوط داشت؛ امروز [دیروز] فشارهایی که بنده و همکاران آوردیم در نهایت منجر به این شد که سؤال از رئیسجمهور از سوی هیأترئیسه مجلس به کمیسیون اقتصادی ارجاع شود.
امیدواریم کمیسیون اقتصادی زودتر این مسأله را بررسی کند و برای پاسخ، رئیسجمهور به صحن مجلس بیاید.
در روزنامههای همسو با باند روحانی به نقش دولت در بحران افزایش نرخ ارز اذعان شده و نسبت به پیامدهای اجتماعی آن هشدار دادهاند:
جهان صنعت: نگرانی از افزایش قیمتها جامعه را بیشازپیش شکننده میکند... گویا بناست بالا رفتن نرخ ارز تا رقمی بیش از پنج هزار تومان و بر اساس شنیدههایی تا هفت هزار تومان کسری بودجه دولت را جبران کند. به عبارتی نزدیک شدن نرخ ارز به قیمت واقعی خواسته مستقیم دولت است. کوچک شدن سفره مردم مسالهای نیست که بهسادگی از آن عبور کرد. آسیبهای اجتماعی و فقر آستانه تحمل مردم را پایین خواهد آورد و با بیشتر شدن فاصله طبقاتی، خطرات بسیاری روند فرهنگی و اجتماعی جامعه را تهدید میکند.
جهان صنعت: قمار ارزی دولت: شاهد صحبت مستقیم رئیسجمهور با مردم و انفعال وی در خصوص چرایی افزایش نرخ دلار به حدود چهار هزار و 750تومان بودیم!
تغییر هزار تومانی قیمت دلار در عرض چند ماه آرامش بازار را چنان به هم زده که حتی مقامات بانک مرکزی هم توان مقابله با این نوسانات را ندارند و برنامههای کوتاهمدتشان برای تنظیم بازار راه به جایی نمیبرد اما این تمام ماجرا نیست. این شرایط بهگونهیی در هم آمیخته شده که به نظر میرسد این دولتیها هستند که بازار را به چنین شرایطی دچار کردهاند تا بتوانند با دست بردن در جیب مردم کمبودهای خود را جبران کنند.
با این اوصاف میتوان گفت تکرار و ادامه این روند در طول چند ماه گذشته نشان میدهد که دولتمردان خود به این نوسانات در بازار دامن زدهاند تا بخشی از کسریهای بودجهیی خود را تأمین کنند چرا که به نظر میرسد در ماههای پایانی سال کفگیر دولت به ته دیگ خورده و دست به دامان بخش ارزی کشور شده تا چوب خود را به زمین آنها بیندازد و با سوار شدن بر موج ناآرامیهای بازار ارز و سکه کسب درآمد کند.
اما گویی دولتمردان فراموش کردهاند اقتصاد کشور به مویی بند است و چنان در سیاستگذاریهایش دچار سرگردانی است که هر آن ممکن است چنین شرایطی اقتصاد را دچار افول و ورشکستگی کند؛
ماجرا پیچیدهتر از آن چیزی است که دولتمردان ما تصور میکنند؛ چه آن که تکانههای اقتصادی چنان به اعماق اقتصاد نفوذ میکند که هیچ دستی نمیتواند این اقتصاد فروافتاده در اعماق ورشکستگی را نجات دهد و امکان تصمیمات اقتصادی را از فعالان اقتصادی ما گرفته است.
اگر نرخ ارز در محدوده 4800تومان باقی بماند بیشک در سال 97 باید انتظار نرخ تورم بالای 20درصد را در اقتصاد ایران داشت؛ موضوعی که در غیاب انجام اصلاحات در حوزه اشتغال و تولید میتواند خود علتی شود بر افزایش نارضایتی در سطح اجتماع. به هر حال این وضعیت بسیار پیچیدهای است که به نظر میرسد دولت روحانی بر سر آن در حال انجام قمار بزرگی است؛ قماری که به نظر میرسد از همین اکنون نتیجه آن مشخص است!
جهان صنعت: قیمت ارز هر لحظه گوی سبقت را از روز و ساعتهای قبل میرباید و نگرانی از افزایش قیمتها جامعه را بیشازپیش شکننده میکند
تکرار و تمرکز دولت بر عدم نقشآفرینی در افزایش بهای نرخ ارز خود تأکیدی بر این موضوع است که کارشناسان ارزی به درستی اشاره کردهاند و گویا بناست بالا رفتن نرخ ارز تا رقمی بیش از پنج هزار تومان و بر اساس شنیدههایی تا هفت هزار تومان کسری بودجه دولت را جبران کند. به عبارتی نزدیک شدن نرخ ارز به قیمت واقعی خواسته مستقیم دولت است.
باید پذیرفت که بحث ارز و گرانی آن تبعاتی ریشهیی در زندگی روزمره مردم دارد و مستقیماًًًً سبد خانواده را کوچک و کوچکتر میکند. درآمد مردم بر اساس ریال است و گذران زندگی روزمرهشان بهدلیل تضعیف ریال روزبهروز دشوارتر میشود. این افزایش هزینهها در حالی زندگی را بر مردم دشوار کرده است که هر روز کیفیت کالا و خدمات دریافتیشان پایین میآید.
امروز اما باید این نکته را با صدای بلند بیان کرد که هر آنچه بر اقتصاد زخمخورده و آسیبدیده کشور میگذرد حاصل مدیریت افرادی است که توانمند نیستند و بر اساس دانش تئوریک قدم برمیدارند و نه دانش عملگرایانه.
کوچک شدن سفره مردم مسالهای نیست که بهسادگی از آن عبور کرد. آسیبهای اجتماعی و فقر آستانه تحمل مردم را پایین خواهد آورد و با بیشتر شدن فاصله طبقاتی، خطرات بسیاری روند فرهنگی و اجتماعی جامعه را تهدید میکند. این حجم از تلاطم و ازهمگسیختگی، بیمارگونه است و باید هرچه زودتر درمانی اندیشیده شود.
ابراز وحشت جنتی از قیام مردم ایران موضوع عنوانها و مطالب روزنامههای مختلف حکومتی شده است:
اطلاعات: جنتی: مسولان باید با مردم یکصدا باشند
رویش ملت: جنتی: باید صدای مردم را شنید
روزنامه مستقل: جنتی: دبیر شورای نگهبان: صدای اعتراض مردم را بشنویم
وطن امروز: جنتی دبیرشورای نگهبان گفت: من نگران سال آیندهام که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، چرا که باید احتمالات را بررسی کرد و مدنظر قرار داد.
وضعیت معیشتی مردم بسیار بد است، البته من وارد این حوزه نمیشوم، چون کاری از دستم برنمیآید... وقتی وضع معیشتی بد باشد همین فقرا در خیابان اعتراض میکنند، چرا که نمیتوانند زندگی را تحمل کنند. ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم صدای اعتراض کسی بلند نشود؛ صدای اعتراضات باید بلند باشد اما باید طبق موازین قانونی باشد.
برخی روزنامههای باند روحانی به شکست سیاستهای اقتصادی نظام در طی سالهای حاکمیتش و همسویی سیاستهای سرکوبگرانه دولتها در امور اقتصادی اذعان کردهاند:
جمهوری اسلامی: گذشته از زیرساختهای فنی و عمرانی، مسأله بسیار مهمتری که در اقتصاد کشور همچنان بهعنوان مشکلی بزرگ باقی است و گذشت بیش از 35سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی هم نتوانسته کمکی به حل آن بکند. رابطه اقتصاد و سیاست است.
سایه سیاست همواره بر نهادهای اقتصادی، تصمیمات اقتصادی و رفتارهای اقتصادی مسئولان اجرایی جمهوری اسلامی در تمام دولتها، مجلسها و دستگاهها سنگینی کرده است و آثار این دخالت نامبارک اکنون هم در بسیاری از قوانین و جهت گیریهای اقتصادی قابل مشاهده است.
دولتها در بسیاری از موارد انتقاد یا مخالفت با روشها و منشهای خود را سنگاندازی و مخالفت با اصل نظام جلوه دادهاند...چنین پیوندی متأسفانه زمینهساز تصمیمات پرهزینه و نادرست فراوانی در حوزه اقتصادی شده و بر بسیاری از ناکارآمدیهای دولتمردان با همین دستاویز سرپوش گذاشته شد و هزینههای گزافی با همین بهانه از جیب بیت المال برای جبران اشتباهات مسئولان پرداخت گردید و اجرای بسیاری از تصمیمات درست هم با این توجیه که برای نظام هزینه زاست، گرفتار تعلل و تأخیر زیان بار شده است...پرهیز از برخورد با بانکها و موسساتی که بهعلت سوءمدیریت به مرز ورشکستگی رسیدهاند، ترس از برخورد با مصرف بیرویه آب و برق، ادامه سرکوبهای قیمتی به بهانه تنظیم بازار و... نمونههای فراوانی هستند که گریبان اقتصاد کشور را گرفتهاند و بیم آن میرود که در سالهای آینده به مشکلات بزرگی برای معیشت مردم تبدیل شوند.
یک روزنامه باند روحانی با استناد به یک گزارش حکومتی به روند افزایش نفرت عمومی از قوانین آخوندساخته در مورد حجاب اذعان کرده است:
آرمان: افت رعایت الگوی رسمی حجاب
در پی حضور برخی از زنان بدون حجاب در خیابانهای مرکزی شهر تهران، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، گزارشی از نشست آسیبشناسی سیاستهای اعمالشده درباره حجاب در کشور را منتشر کرد. در این گزارش ۲۰صفحهیی که خلاصهای از آن در پی میآید،«پدیده بدحجابی و فراتر از آن مسأله زنان، یکی از مناقشهبرانگیزترین مسائل فرهنگی و اجتماعی» دانسته شده است که نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه و توجه به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در مقدمه این گزارش با ذکر اینکه «نگرانیها درباره وضعیت حجاب با گذشت ۹سال از زمان تصویب قانون، همچنان بابت آنچه که گفته میشود عدم اجرای کامل قانون و مسئولیتناپذیری دستگاههای مربوطه است، وجود دارد»، نتیجه دو پژوهش انجامشده توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در سالهای ۱۳۸۵و ۱۳۹۳مورد بررسی قرار گرفته است که طی آن با اشاره به پژوهشهایی که در طول چند دهه گذشته درباره نگرشهای مربوط به حجاب انجام شدهاند، به تحقیقی درباره ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال ۱۳۵۳توسط علی اسدی صورت گرفته است، توجه داده شده که در آن درباره ترجیح داشتن همسر باحجاب یا بیحجاب، سنجشی صورت گرفته و یافتههای این تحقیق نشان میدهد که در سال ۱۳۵۳- چهار سال قبل از وقوع انقلاب اسلامی - سهچهارم جمعیت (۷۵درصد) ترجیح میدادهاند همسر باحجاب داشته باشند و هفتدرصد نیز تمایل به داشتن همسر بیحجاب داشتهاند.
در ادامه این گزارش با تأکید بر اینکه «حاکمیت سیاسی انقلابی و مبتنی بر اجرای قوانین اسلامی در حوزه حجاب در شرایطی آغاز شده است که حداقل ۲۵درصد جمعیت تمایل آشکاری به داشتن همسر باحجاب نداشتهاند»، آمده است: نگاهها درباره نحوه مواجهه دولت با مسأله بدحجابی بهنظر میرسد طی دهه گذشته تغییر یافته است و نزدیک به نیمی از پاسخدهندگان به پژوهش سال ۱۳۹۳معتقدند حجاب مسالهای شخصی است و دولت نباید در آن دخالت کند. این میزان در سال ۸۵برابر ۳۴.۸درصد بوده که نشان میدهد تعداد افرادی که معتقدند دولت نباید در بحث حجاب دخالتی کند، در این مدت افزایش ۱۵درصدی داشته است. در مقابل، حدود ۴۰درصد پاسخگویان معتقدند باید با بدحجابی برخورد شود که این میزان در سال ۸۵برابر با ۵۵.۵درصد بوده است یعنی از تعداد معتقدین به دخالت دولت در این مدت ۱۵درصد کاسته شده است. ۵۸.۹درصد مردم ایران در سال ۱۳۸۲نیز حجاب را امری مذهبی که اجرای آن الزامی است، تلقی میکردهاند، به عبارتی در سال ۱۳۸۲، ۴۱.۱درصد مردم موافق اجباری شدن حجاب نبودهاند. در بخش دیگری از این گزارش نیز با تأکید بر اینکه میتوان نتیجه گرفت که در سال ۱۳۹۳بیش از ۴۱درصد حجاب را امری فردی دانسته و رعایت آن را الزامی نمیدانند، تصریح شده است که مطالبه اجرای الگوهای مطلوب و رسمی پوشش زنان در جامعهای که حداقل ۴۱تا ۵۰درصد آن، حجاب را امری فردی و اختیاری میداند، بسیار دشوار است.
در روزنامههای باند روحانی در مورد رویکرد نظام در مذاکره با آمریکا ضد و نقیض گویی شده است:
شرق: تبدیل تهدید به فرصت
رئیسجمهوری جدید آمریکا در یک سال گذشته نشان داده است که بیش از هر چیز اهل معامله و سود کوتاهمدت بوده و برخی از این اهداف و نکات میتواند در مذاکرات جمعی تمام اعضای برجام (١+٥) و برخی دیگر شاید در مذاکرات مستقیم در حاشیه مذاکرات برجام قابل دستیابی باشد. به هر ترتیب، چنانچه اراده کلی بر این اساس باشد که با انجام مذاکرات جدید بتوان تهدید موجود را به فرصت تبدیل کرد، لازم است گروههای کارشناسی بسیار توانمند (دائمی تا حصول نتیجه نهایی) در حوزههای انرژی، بانک و بیمه، صنایع پتروشیمی، حمل و نقل، فناوری اطلاعات، کشاورزی، صنایع فولاد و کانی غیرفلزی، سلامت، گردشگری، خدمات و... تعریف و ایجاد کرد که در کنار و در خدمت مسئولان سیاسی مذاکرهکننده، پیشبرنده دیپلوماسی اقتصادی کشور در چارچوب اهداف کلان تعریف شده باشند.
نکته پایانی اینکه آهنگ تأثیرات سوءتحریمها قبل از امضای توافقنامه برجام بهگونهیی بود که کل کشور را با مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی مواجه کرده بود و موافقتنامه برجام نقطهعطفی برای خروج از آن شرایط و رفع بسیاری از تحریمها در زمینههای نفت و گاز، انرژی، حمل و نقل، بانک، بیمه و... بود که آثار مثبت آن در رشد ١٢درصدی تولید ناخالص داخلی سال ١٣٩٥نمایان شد. وضعیت مفروض شرایط اقتصادی کشور در حالت حصولنشدن تفاهمنامه برجام را متأسفانه کسی بررسی نکرده و درباره آن هیچ گزارشی -لااقل در سطح عموم- انتشار نیافته است، بااینحال قابل تصور است که جمعبندی کلان کشور به ترتیبی بوده است که برای پیشگیری از شرایط دشوارتر از یکسو و رفع ابهام جامعه جهانی که ایران بنا به باورهای مذهبی و دینی و انسانی خود، بهدنبال تولید سلاح اتمی نیست، درباره برنامه جامع اقدام مشترک مذاکره نکرده و آن را امضا کند که شاهد برخی تأثیرات مثبت آن نیز بودیم.
هماکنون شاهدیم که رئیسجمهوری ایالات متحده عملاً و صریحاً اظهار کرده تحریمهای غیرهستهیی جدیدی علیه کشورمان وضع خواهد کرد و این شرایط نااطمینانی و عدم قطعیتی را به وجود آورده که حتی همکاری بانکی برخی از کشورهای دوست و شرکای تجاری مالی را در دوران پسابرجام بهمراتب دشوارتر و ناکارآمدتر از گذشته کرده است.
بنابراین تبدیل تهدیدات موجود ناشی از عملکرد رئیسجمهوری ایالات متحده به فرصتهای آینده برای پیوستن ایران به بازارهای بینالمللی رویکرد تاریخی خطیری است که اجرای آن به اجماع نیروهای سیاسی داخل کشور، لابیهای بینالمللی و تصمیمگیری شجاعانه نیاز داشته و نمیتوان بدون مطالعه عمیق از کنار آن گذشت.
آرمان: اینبار، نادیده گرفتن نقش برجام!
به نظر میرسد که هر اندازه فشار ترامپ بر روی اروپاییها افزایش یابد اروپاییها ناگزیر آن فشار را به ایران منتقل میکنند. بنابراین اروپا با بیان نظارت بر توان موشکی ایران و مسائل منطقهیی در حال ارسال این پیام به آمریکاست که با آنها در این دو مسأله همراه است. از سویی اروپاییها درصددند که به ایران بگوید برای حفظ برجام ناچار به اتخاذ چنین مواضعی در برابر ایالات متحده هستیم. بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران همانطور که بارها اعلام کرد به هیچ روی حاضر نیست در مسائل دفاعی خود با کسی مذکره کند. از سویی، پیشنهاد فرانسه جهت خط اعتباری برای جمهوری اسلامی ایران که بهطور مستقیم در اختیار طرف ایرانی قرار داده میشود، راهحل دیگری برای خروج از بنبست کنونی و برخورداری همه طرفها از منافع برجام است.
این راهحل تا حدودی میتواند بنبست ایجاد شده را از منظر گردشهای مالی باز کند و یک خط موازی باشد. اگر چه این راهحل صددرصد راهگشا نیست اما این مهم میتواند منافذی برای شرکتهای اروپایی بگشاید تا بهطور مستقیم با دادن خطوط اعتباری برجام، تحریمهای اولیه آمریکا را نقض نکرده باشند. بنابراین باید منتظر ماند و دید که گشایش خطوط اعتباری برای ایران تا چهاندازه جدی است
باید افزود که چنانچه مواضع آتی اروپا منجر به نقض برجام شود، بدون شک ایران بر مواضع اصولی خود مبنی بر چند جانبه و بینالمللی بودن قرارداد برجام پافشاری خواهد کرد.
وحشت از قیام مردم و تقسیم تقصیر موضوع حملات روزنامههای حکومتی علیه باند رقیب است:
جمهوری اسلامی: فراموش نکنیم که برخی نامزدهای ریاستجمهوری در جریان تبلیغات انتخاباتی برای اثبات توانمندیهای خود سعی کردند که از نظام، چهرهای مخدوش، غرق در فساد و غیرقابل اصلاح به تصویر بکشند و آنچنان با یکدیگر مسابقه گذاشتند و از همدیگر سبقت گرفتند که دشمنان کینه توز مدعی شدند گویا در نظام جمهوری اسلامی، فساد نهادینه شده است. با اینکه آنها خود برای چندین دهه از کارگزاران و نقش آفرینان همین مجموعه در ردههای مختلف مسئولیت بودهاند، با چنین ژست مخالف خوانی صحبت کردند.
ولی برخی عناصر متعلق به یک جناح سعی دارند با تلاش برای به زیر سؤال بردن عملکرد رقبای خود به هر قیمت ممکن، فضای یاس آلودی را ترسیم کنند که مشخصاً زمینههای اثبات عدم کارآیی نظام را فراهم میکند و غیرقابل اصلاح بودن نظام را در ذهنها تداعی میکند.
اگر امید به آینده و باور توانمندیهای انقلاب و نظام را از مردم بگیریم، چه چیزی به جای آن میتوانیم جایگزین کنیم که مصالح کشور و منافع ملی قابل تأمین باشد؟ به راستی آیا نمیتوان به چنین افرادی، لقب «سربازان بدون اونیفورم دشمن» را هدیه کرد؟ واقعاًّ در برخی موارد لحن ترامپ و نتانیاهو علیه نظام از لحن آنها علیه ارکان نظام ملایمتر است.
نکته قابل تأمل قضیه این است که این جماعت باور کردهاند گویا حرکتهای غیرقابل دفاعشان دقیقاً در جهت منافع ملی و مصالح نظام است و خدمتی به انقلاب محسوب میشود که در واقع از انقلاب و نظام هم طلبکار هستند! این رفتار غیراصولی از مصادیق عملکرد کسانی است که تیشه به ریشه انقلاب، اعتقادات و اعتماد مردم میزنند و نمیدانند که چه خیانت بزرگی کردهاند، یکی بر سر شاخ، بُن میبرید. سؤال اصلی این است که آثار و تبعات سلب اعتماد مردم، ایجاد نومیدی در جامعه و ادعای ناکارآمدی نظام را چه زمانی و چگونه میتوان جبران کرد؟
وعده وعیدههای گشایش اقتصادی توسط دولت روحانی مایهٴ مضحکه روزنامههای باند خودش شده است. قسمتهایی از یک نمونه:
جهان صنعت: دولت نوبخت، ملت بخت برگشته!
نوبخت معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامهوبودجه: سال آینده برای دولت دوازدهم، سال افزایش اشتغال، فقرزدایی و تأمین مسکن محرومان است.
خب خدا را شکر که بعد از چهار دهه بالاخره نوبت افزایش اشتغال، فقرزدایی و تأمین مسکن محرومان رسید. سالهای گذشته و امسال که سال افزایش بیکاران، ندادن حقوق کارگران، مبارزه با جوانان، اختلاس خادمان، رفاه بزرگان، عدم رسیدگی به زلزلهزدگان، یخزدن خیابان، آلودگی آسمان و افسردگی شهروندان بود.
کارهایی که در بالا به آنها اشاره کردیم پروژههای بسیار کلانی است به همین خاطر انجام آنها حدود چهار دهه طول کشید اما بالاخره با تکیه بر توان مهندسان داخلی نوبت به افزایش اشتغال، فقرزدایی و تأمین مسکن محرومان رسید... دولت میخواست امسال این کارها را بکند ولی از بس که زلزله آمد فرصت نشد! وگرنه ما همین امسال مثل آلمان میشدیم!