در روزهای شهریور ۱۴۰۴ همزمان با سالگرد تولد سازمان مجاهدین خلق ایران لازم است از «استراتژی هزار اشرف» یاد کنیم که برخاسته از خون قهرمانان مجاهد خلق در قتلعام ۱۰شهریور ۱۳۹۲ در اشرف است.
این استراتژی سال به سال و روز به روز در حال گلدادن و بلوغ به مراحل نوین و تکاملی است. اکنون بهتر از هر گاه میتوان فهمید که یک استراتژی را کادرهای جان بر کف و نیروهای رزمنده بر روی زمین محقق میکنند.
واقعیت این است که بدون وجود نیروی رزمنده و فداکار در میدان عمل، سخن گفتن از آلترناتیو سیاسی فقط یک ادعای توخالی است. این گزاره، کلید فهم تفاوت بنیادین میان مجاهدین خلق و دیگر اپوزیسیونهای خارجنشین است. وجه تمایز اصلی کانونهای شورشی حضور عملی و مخاطرهپذیری آنان در داخل کشور است. ماندگاری، بلوغ و پیشرفتهای چشمگیر کانونهای شورشی در فضای انفجاری جامعه ایران، پیش و بیش از هر چیز بیانگر صحت و اصالت استراتژی هزار اشرف است.
گسترش کمی و کیفی کانونها
شصتمین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران فرصتی است برای بازخوانی نقش کانونهای شورشی و اثرگذاری راهگشای آنها در فعال شدن اعتراضات اجتماعی در شرایط کنونی ایران. این کانونها در سالهای اخیر و بهخصوص در سال ۱۴۰۴ دستاوردهای چشمگیری داشتهاند؛ دستاوردهایی که بهوضوح جایگاه آنان را بهعنوان بازوی اجرایی آلترناتیو دموکراتیک در میدان مبارزه تثبیت کرده است.
این رشد تنها در سطح کمی باقی نمانده است؛ بلکه به معنای گسترش شبکههای عملیاتی در سراسر کشور و حضور در تمام شهرهای ایران است. چنین پراکندگی جغرافیایی، گواه آن است که کانونها توانستهاند در برابر سرکوب سازمانیافته رژیم، ساختارهایی منعطف و مقاوم بنا کنند. به بیان دیگر، این توسعه جغرافیایی بیانگر عمق استراتژیک یک جنبش اجتماعی-سیاسی است که بسترهای نفوذ خود را مستحکم کرده است.
یکی از مهمترین این دستاوردها در سال ۱۴۰۴ افزایش جذب نیرو و گسترش شبکههای عملیاتی بوده است. سلسله عملیات اختناقشکن این کانونها، نرخ اعتراضات اجتماعی را بالا برده و زمینه را برای پیوستن نیروهای جدید فراهم کرده است.
پوستهشکنی در پراتیکها
در شصتمین سالگرد حیات سازمان مجاهدین خلق ایران و دوازدهمین سالگرد اعلام استراتژی هزار اشرف(کانونهای شورشی) همچنین شاهد یک پوستهشکنی در پراتیکهای کانونهای شورشی هستیم.
پراتیکهای گروهی همراه با برافراشتن آرم مجاهدین تصاویر مریم و مسعود رجوی در ساعتهای شلوغ در خیابانها و نصب بنرهای بزرگ در بزرگراهها و استفاده از ابتکارهای زیبا و چشمنواز برای بزرگداشت شصتمین سالگرد سازمان مجاهدین خلق ایران نمودهایی از این پوستهشکنی است.
این روند نشان میدهد که کانونهای شورشی توانستهاند بخشی از نارضایتی انباشته جامعه را به کنش سازمانیافته بدل کنند.
شکستن انحصار هژمونیک رژیم
ارتقای کانونهای شورشی را میتوان از تکامل پراتیکهای انفرادی به پراتیکهای گروهی و نیز در شعارها و نمادهایی دید که در سطح شهرهای ایران به نمایش گذاشتهاند. این اقدامات عملیات نمادین نیستند؛ بلکه در بطن خود، به بازتعریف فضای عمومی و شکستن انحصار هژمونیک رژیم کمک میکنند.
از منظر جامعهشناسی سیاسی، میتوان گفت که کانونهای شورشی در حال ایفای نقش کاتالیزور برای تبدیل نارضایتی منفعل به کنش فعالاند. شعارهای برافراشته بر دستان اعضای کانونهای شورشی و بنرهای آنان آشکارا بیانگر ترجمان اجتماعی-سیاسی شکافهای عمیق اقتصادی و سیاسی است. آنها حرفهای فروخورده مردم به ستوهآمده ایران را بازگو میکنند. بهعبارت دیگر پراتیکهای کانونهای شورشی را میتوان همچون حلقه اتصال میان مقاومت پراکنده اجتماعی و چشمانداز سیاسی آلترناتیو دانست.
این ظرفیت تنها محصول سالهای اخیر نیست، بلکه بر میراث ۶۰ساله سازمان مجاهدین خلق ایران استوار است. همانگونه که مسعود رجوی گفته است: «تعریف مجاهدین در کوتاهترین کلام وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران». این «پیمان» در پراتیک امروز کانونهای شورشی بازتولید میشود؛ پیمانی که در قامت جسارت، فداکاری و حضور پرخطر در صحنه تداوم یافته است.
بازتولید هویت مقاومت در بین جوانان
با این تلقی شصتمین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین فرصتی برای رژه شکوهمند کانونهای شورشی در شهرهای انفجاری ایران و نمایش تداوم و تکامل نسلهای جدید مجاهدین بود. از قزوین تا مشهد، از شیراز تا اردبیل، پیام واحدی تکرار شد: «حاکمیت آخوند و سلطنت فقیه باید پایان یابد» و «یک جمهوری دموکراتیک عاری از شیخ و شاه» برپا شود. این همصدایی در شعارها و عملیاتها نشان میدهد که کانونهای شورشی موفق شدهاند یک هویت جمعی مقاومت را در میان نسل جوان بازتولید کنند.
حضور کانونهای شورشی در متن جامعه ایرانی در شرایط انفجاری کنونی، از علائم ورود جنبش مقاومت به مرحلهیی کیفی در روند تغییر است. همانطور که مریم رجوی تصریح کرده است: «هر کس آزادی ایران را میخواهد باید برای سرنگونی رژیم آخوندی بپا خیزد». این دعوت به قیام، بهواسطه پراتیکهای کانونهای شورشی، از سطح شعار به سطح کنش اجتماعی ارتقا یافته است.
در یککلام، کانونهای شورشی در شصتمین سال حیات سازمان مجاهدین خلق ایران، به یک نیروی سازماندهنده و تسریعکننده در مسیر تغییر تبدیل شدهاند. گسترش کمی در قالب حضور در دهها شهر و گسترش کیفی در شکلگیری هویت مقاومتی، آنان را به رکن جدی آلترناتیو دموکراتیک در ایران تبدیل کرده است. این پراتیکها نشان میدهند که «تنها راه، قیام و مقاومت و تهاجم حداکثر است».