رژیم آخوندی روز یکشنبه ششم فروردین در واکنش به تحریمهای هفته گذشته آمریکا علیه 30 شرکت و فرد مرتبط با برنامه موشکی غالباً وابسته به سپاه پاسداران، در یک عکسالعمل مسخره، 15شرکت آمریکایی را با عنوان شرکتهای حامی تروریسم تحریم کرد.
اما دستاویز دجالگرانة رژیم منزوی آخوندی برای بهاصطلاح تحریم این 15 شرکت این ادعا بود که این شرکتها همه برای اسراییل و در جهت منافع آن کار میکنند.
خلاصه در بازار مکارهٴ رژیم آخوندی همه چیز برای دجالگری یافت میشود. انگار نه انگار که همین نظام ولایت نبود که در زمان جنگ ضدمیهنی با التماس از آمریکا برای پادرمیانی، از اسراییل گدایی اسلحه میکرد. همان قضیهيی که به ”ایرانگیت“ معروف شد و کوس رسوایی رژیم بیآبروی آخوندی را در زمان حیات ننگین خمینی دجال در چهارسوی عالم به صدا درآورد:
ماجرای ایران-کُنترا که به ماجرای مکفارلِین و ایرانگیت نیز معروف است، یک رسوایی سیاسی است که از 29مرداد 1364 تا 13اسفند 1365 رخ داد.
در این عملیات برنامهریزی شده بود که اسراییل سلاحهایی را به ایران ارسال کند. در درون رژیم، این ماجرا به وسیله نامه یک دلال به اسم منوچهر قربانی فر به فتحالله امید نجفآبادی اطلاعرسانی شد و برای اولین بار در بیت آیتالله منتظری مطرح شد و از طریق سید مهدی هاشمی به وسیله روزنامه الشراع لبنان فاش گردید. (خاطرات آیتالله منتظری پیوستهای 132الی 135).
تریتا پارسی رئیس سازمان نایاک و از دلالان رژیم آخوندی در کتاب «اتحاد خائنانه» در تأیید ملاقات مقامات رژیم از جمله آخوند حسن روحانی و منوچهر قربانیفر (دلال اسلحه) با مقامات اسراییلی نوشت که ایرانیها از اسراییل موشک ضدتانک تاو خریداری کردند.
فارین پالیسی در گزارشی با عنوان «وقتی حسن روحانی با اولیور نورث دیدار کرد» نوشت:
«حسن روحانی مشاور ارشد سیاست خارجی دولت وقت ایران، بیست و هفتم می ۱۹۸۶ با هیاتی از مقامات کاخ سفید در طبقه آخر هتل هیلتون در تهران همنشین شده و آمده بود تا پنهانی واسطه توافقی با آمریکاییها شود. (جام جم، سهشنبه 09مهر 1392)
خبرگزاری حکومتی فارس در مورد نیاز رژیم به سلاح در آن زمان چنین نوشت: «ما در جنگ مشکلاتی داشتیم. عمده تسلیحات ما مرتبط با آمریکا بود و در تأمین قطعات یدکی با مشکل مواجه بودیم، یعنی مثلاً هواپیما داشتیم اما فاقد قطعهيی بود که بتواند هواپیما را به پرواز درآورد». (عباس سلیمی نمین- خبرگزاری فارس- 2آذر 95)
اما خرید سلاح از اسراییل با ماجرای مک فارلن خاتمه نمییابد و بعد از آن هم ادامه پیدا کرد. خبرگزاری فارس در ادامه گزارش خود مینویسد: «… بعد از مک فارلین قضیه تمام نمیشود و تحرکات آقای هاشمی در این زمینه پایان نمییابد». (همان منبع)
اولین محموله موشکهای تاو در ۱۵ مرداد ۱۳۶۴ به ایران ارسال شد. در ۲۴ شهریور ۱۳۶۵ دومین محموله شامل توپهای فوق پیشرفته و سنگین و دوربرد ۱۵۵ میلیمتری بسیار دقیق و لوله بلند با شعلهپوش بود که در ارتش رژیم برای رد گم کردن به توپهای اتریشی معروف شدند. این محمولهها از طریق آبی و از بندرعباس به رژیم آخوندی تحویل داده شد.
برخی منابع میزان فروش تسلیحاتی اسراییل به ایران را تا ۲٫۵ میلیارد دلار نیز تخمین زدهاند. برخی دیگر، تسلیحات فروخته شده به ایران توسط اسراییل را در آن زمان سالی ۵۰۰ میلیون دلار برآورد کردهاند. این میزان در سال ۱۹۸۱ حدود ۱۳۶ میلیون دلار، و در سال ۱۹۸۳ حدود ۲۱ میلیون دلار برآورد شده است که با فروش نفت ایران به اسرائیل، خریداری شد. برخی منابع حاکی از آن است که ایران پس از آغاز جنگ، تا ۸۰٪ تسلیحات مورد نیاز خود را از اسراییل خریداری نمود.
در ماه مه ۱۹۸۲، آریل شارون در مصاحبهیی با شبکه ان.بی.سی آمریکا اعتراف به فروش اسلحه به ایران کرد و گفت: «دلیل فروش اسلحه به ایران برای ما این است که پنجره کوچکی برای احتمال برقراری روابط دوستانه میان دو کشور را برای آینده باز گذاشته باشیم».
برخی تسلیحات فروخته شده به ایران در این مدت عبارت بودند از:
۲۰۰۸ عدد موشک تاو که در ماجرای مکفارلین دریافت شد.
۲۶۰ موشک هاوک در ماجرای مکفارلین
۲۵۰ قطعه یدک تایر فانتوم اف-۴
۳۶۰ تن قطعات و مهمات تانک ام-۶۰
قطعات یدکی اف-۱۴ در مارس و آوریل ۱۹۸۱ و تعدادی موشک زمین به زمین لانس و ادوات توپخانهای به ارزش ۱۳۵ میلیون دلار در سال ۱۹۸۳
۳۰۰ موشک ایم-۹ سایدوایندر در ماجرای مکفارلین
و بیش از ۴۰۰۰ موشک از انواع دیگر
اما دستاویز دجالگرانة رژیم منزوی آخوندی برای بهاصطلاح تحریم این 15 شرکت این ادعا بود که این شرکتها همه برای اسراییل و در جهت منافع آن کار میکنند.
خلاصه در بازار مکارهٴ رژیم آخوندی همه چیز برای دجالگری یافت میشود. انگار نه انگار که همین نظام ولایت نبود که در زمان جنگ ضدمیهنی با التماس از آمریکا برای پادرمیانی، از اسراییل گدایی اسلحه میکرد. همان قضیهيی که به ”ایرانگیت“ معروف شد و کوس رسوایی رژیم بیآبروی آخوندی را در زمان حیات ننگین خمینی دجال در چهارسوی عالم به صدا درآورد:
ماجرای ایران-کُنترا که به ماجرای مکفارلِین و ایرانگیت نیز معروف است، یک رسوایی سیاسی است که از 29مرداد 1364 تا 13اسفند 1365 رخ داد.
در این عملیات برنامهریزی شده بود که اسراییل سلاحهایی را به ایران ارسال کند. در درون رژیم، این ماجرا به وسیله نامه یک دلال به اسم منوچهر قربانی فر به فتحالله امید نجفآبادی اطلاعرسانی شد و برای اولین بار در بیت آیتالله منتظری مطرح شد و از طریق سید مهدی هاشمی به وسیله روزنامه الشراع لبنان فاش گردید. (خاطرات آیتالله منتظری پیوستهای 132الی 135).
تریتا پارسی رئیس سازمان نایاک و از دلالان رژیم آخوندی در کتاب «اتحاد خائنانه» در تأیید ملاقات مقامات رژیم از جمله آخوند حسن روحانی و منوچهر قربانیفر (دلال اسلحه) با مقامات اسراییلی نوشت که ایرانیها از اسراییل موشک ضدتانک تاو خریداری کردند.
فارین پالیسی در گزارشی با عنوان «وقتی حسن روحانی با اولیور نورث دیدار کرد» نوشت:
«حسن روحانی مشاور ارشد سیاست خارجی دولت وقت ایران، بیست و هفتم می ۱۹۸۶ با هیاتی از مقامات کاخ سفید در طبقه آخر هتل هیلتون در تهران همنشین شده و آمده بود تا پنهانی واسطه توافقی با آمریکاییها شود. (جام جم، سهشنبه 09مهر 1392)
خبرگزاری حکومتی فارس در مورد نیاز رژیم به سلاح در آن زمان چنین نوشت: «ما در جنگ مشکلاتی داشتیم. عمده تسلیحات ما مرتبط با آمریکا بود و در تأمین قطعات یدکی با مشکل مواجه بودیم، یعنی مثلاً هواپیما داشتیم اما فاقد قطعهيی بود که بتواند هواپیما را به پرواز درآورد». (عباس سلیمی نمین- خبرگزاری فارس- 2آذر 95)
اما خرید سلاح از اسراییل با ماجرای مک فارلن خاتمه نمییابد و بعد از آن هم ادامه پیدا کرد. خبرگزاری فارس در ادامه گزارش خود مینویسد: «… بعد از مک فارلین قضیه تمام نمیشود و تحرکات آقای هاشمی در این زمینه پایان نمییابد». (همان منبع)
اولین محموله موشکهای تاو در ۱۵ مرداد ۱۳۶۴ به ایران ارسال شد. در ۲۴ شهریور ۱۳۶۵ دومین محموله شامل توپهای فوق پیشرفته و سنگین و دوربرد ۱۵۵ میلیمتری بسیار دقیق و لوله بلند با شعلهپوش بود که در ارتش رژیم برای رد گم کردن به توپهای اتریشی معروف شدند. این محمولهها از طریق آبی و از بندرعباس به رژیم آخوندی تحویل داده شد.
برخی منابع میزان فروش تسلیحاتی اسراییل به ایران را تا ۲٫۵ میلیارد دلار نیز تخمین زدهاند. برخی دیگر، تسلیحات فروخته شده به ایران توسط اسراییل را در آن زمان سالی ۵۰۰ میلیون دلار برآورد کردهاند. این میزان در سال ۱۹۸۱ حدود ۱۳۶ میلیون دلار، و در سال ۱۹۸۳ حدود ۲۱ میلیون دلار برآورد شده است که با فروش نفت ایران به اسرائیل، خریداری شد. برخی منابع حاکی از آن است که ایران پس از آغاز جنگ، تا ۸۰٪ تسلیحات مورد نیاز خود را از اسراییل خریداری نمود.
در ماه مه ۱۹۸۲، آریل شارون در مصاحبهیی با شبکه ان.بی.سی آمریکا اعتراف به فروش اسلحه به ایران کرد و گفت: «دلیل فروش اسلحه به ایران برای ما این است که پنجره کوچکی برای احتمال برقراری روابط دوستانه میان دو کشور را برای آینده باز گذاشته باشیم».
برخی تسلیحات فروخته شده به ایران در این مدت عبارت بودند از:
۲۰۰۸ عدد موشک تاو که در ماجرای مکفارلین دریافت شد.
۲۶۰ موشک هاوک در ماجرای مکفارلین
۲۵۰ قطعه یدک تایر فانتوم اف-۴
۳۶۰ تن قطعات و مهمات تانک ام-۶۰
قطعات یدکی اف-۱۴ در مارس و آوریل ۱۹۸۱ و تعدادی موشک زمین به زمین لانس و ادوات توپخانهای به ارزش ۱۳۵ میلیون دلار در سال ۱۹۸۳
۳۰۰ موشک ایم-۹ سایدوایندر در ماجرای مکفارلین
و بیش از ۴۰۰۰ موشک از انواع دیگر
گزارشهای دیگری نیز از فروش تسلیحات اسراییل به ایران چه در مدت جنگ و چه بعد از آن نیز منتشر شدند. اسراییل از طریق بنادر مختلفی نظیر هامبورگ، بانکوک، نتانیا، آمستردام و یکی از بنادر بلژیک، کشتیهای حاوی محمولههای نظامی نظیر قطعات یدکی هواپیما، تانک و نفربر را برای ایران ارسال میکرد.
ارتباطات رژیم آخوندی با اسراییل تا آنجا پیش رفت که رژیم در انهدام راکتور هستهیی اوسیراک عراق در اواخر دههی ۱۹۸۰ با اسراییل همکاری کرد.
«آری بن اناشه» یک تاجر اسراییلی – ایرانی و مشاور امنیتی که از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۷ در قسمت اطلاعات ارتش اسراییل کار میکرد و همچنین در فروش اسلحه اسراییل به ایران در زمان جنگ ایران و عراق از عناصر مؤثر این ماجرا بود، میگوید:
«مقامات اسراییلی و فرستادهٴ خمینی یک ماه قبل از عملیات بمباران رآکتورهای عراق در پاریس جهت تبادل اطلاعات محرمانه با یکدیگر دیدار کردند که در آن حتی موافقت شد که در صورت بروز مشکل فنی در حین اجرای این عملیات، بمبافکنهای اسراییلی بهطور مخفیانه در پایگاهی در تبریز فرود اضطراری آیند».
ارسال سلاح از اسراییل به ایران در ماجرای مک فارلین به تأیید کارگزاران رژیم نیز رسید. آخوند رفسنجانی فرمانده وقت شورای عالی دفاع این را تأیید کرد که بخشی از سلاحهای دریافتی ایران در ماجرای مک فارلین از اسراییل میآمده است. وی در سال ۱۳۸۵ در گفتگویی با روزنامه همشهری گفت: «... اسرائیلیها دستشان در کار بود».
خبرگزاری حکومتی فارس در اینباره مینویسد: «روایت اکبر هاشمی رفسنجانی از این ماجرا در یک دوره زمانی چند روزه اینگونه است: ”آقای [محسن] کنگرلو اطلاع داد که هواپیمای حامل قطعات گرانقیمت آمریکایی در فضای تهران است. به آقای دکتر روحانی گفتم که برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کنند… قرار شد مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدینژاد مخفی نگهداریم و [مذاکرات] محدود به مسأله گروگانهای آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم دیگر اسلحه [باشد] “ ». (خبرگزاری حکومتی فارس- 8مهر 92)
به دنبال برملا شدن خرید سلاح رژیم از اسرائیل، آخوند رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس ارتجاع هم بود با دستور خمینی دجال در نمایش دجالگرانهی سالگرد ۱۳ آبان در سفارت سابق آمریکا به ناچار به این رسوایی اعتراف کرد و سعی کرد بهنحوی آن را رفع و رجوع کند. با این همه برخی از کارگزاران رژیم و سرکردگان باند مقابل نارضایتی خود را از این مسأله اعلام کردند. از جمله میرحسین موسوی نخستوزیر وقت نیز پس از برملا شدن خرید سلاح از اسراییل با ارسال نامهیی به خمینی دجال، از اینکه در جریان این معامله قرار داده نشد بود، گله کرد.
۸ تن از نمایندگان مجلس ارتجاع نیز تصمیم گرفتند در این مورد علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجهی وقت را مورد سؤال قرار دهند. این هشت نفر عبارت بودند از: حسینی سیرجانی، جلالالدین فارسی، نیکروش، محمد خامنهای، موسویانی، نجفی رهنانی، فهیم کرمانی و اسرافیلیان. برخی نکات متن سؤال به قرار زیر بود:
«نظر به اینکه مجلس شورای اسلامی هیچگونه اطلاعی از این فعل و انفعالات نداشتهاند، اعلام دارند چه مقامی یا مقاماتی تصمیم به این تماس و ارتباط گرفتهاند.
لطفاً اعلام دارید که این افراد مأموریتی از جانب وزارت امور خارجه داشتهاند یا خیر و در صورتی که پاسخ منفی باشد، مجوز قانونی تماس و ارتباط افراد مذکور کدام است؟
جریان سفر هیأت آمریکایی به ایران به چه صورت و با چه کیفیتی صورت پذیرفته و چه کسانی در ایران با آنها مذاکره نموده، محور مذاکرات چه بوده و مذاکرات به چه تصمیماتی منجر گردیده است».
پس از این نامه بود که خمینی دجال تیغ برداشت و با تهدید سؤال کنندگان، برای آنان خط و نشان کشید. خمینی که از اول تا آخر این ماجرای رسوا با جزئیات تمام در جریان آن بود، بر سر نمایندگان مجلس ارتجاع داد کشید که:
«… من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند، هیچ توقع نداشتم که فریاد میزنند سر مسئولان ما! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ … در یک همچون مسأله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید… شما چه شده است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضیتان… نکنید این کارها را.» (خاطرات هاشمی رفسنجانی- وبگاه جماران- سایت حکومتی اندیشهها، سهشنبه 2مهر 92)
حالا طنز تاریخ را بنگرید. روزگاری که سرکردگان رژیم ولایت از خمینی دجال گرفته تا آخوند علی خامنهای و تا آخوند حسن روحانی و رفسنجانی (مدفون شده) همگی دلال خرید سلاح از اسراییل بودند، حالا رژیم پابهگور در ضعف و انزوای مطلق و برای سرخ نگهداشتن صورت خود با سیلی، با این دستاویز که این شرکتها برای اسراییل سلاح تأمین میکنند، به تحریم شرکتهای آمریکایی روی آورده است. این اقدام نمایشی فقط بهخاطر مصارف داخلی و برای شیره مالی بهسر نیروهای ریزشی نظام پوسیده ولایت صورت میگیرد. باید به این آخوندهای دجال گفت، خب قبل از اینکه آن شرکتهای آمریکایی را تحریم کنید، بهتر بود اول خود و نظام زهر خوردهتان را تحریم میکردید. آخر یک رابطهی سادهٴ ریاضی میگوید اگر شرکتهای آمریکایی بهدلیل رابطه با اسراییل بایستی تحریم شوند، پس رژیم آخوندی هم بهدلیل رابطه با اسراییل و خرید سلاح از آن کشور باید توسط خود رژیم تحریم شود! به این میگویند پارادوکس از نوع آخوندی!
ارتباطات رژیم آخوندی با اسراییل تا آنجا پیش رفت که رژیم در انهدام راکتور هستهیی اوسیراک عراق در اواخر دههی ۱۹۸۰ با اسراییل همکاری کرد.
«آری بن اناشه» یک تاجر اسراییلی – ایرانی و مشاور امنیتی که از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۷ در قسمت اطلاعات ارتش اسراییل کار میکرد و همچنین در فروش اسلحه اسراییل به ایران در زمان جنگ ایران و عراق از عناصر مؤثر این ماجرا بود، میگوید:
«مقامات اسراییلی و فرستادهٴ خمینی یک ماه قبل از عملیات بمباران رآکتورهای عراق در پاریس جهت تبادل اطلاعات محرمانه با یکدیگر دیدار کردند که در آن حتی موافقت شد که در صورت بروز مشکل فنی در حین اجرای این عملیات، بمبافکنهای اسراییلی بهطور مخفیانه در پایگاهی در تبریز فرود اضطراری آیند».
ارسال سلاح از اسراییل به ایران در ماجرای مک فارلین به تأیید کارگزاران رژیم نیز رسید. آخوند رفسنجانی فرمانده وقت شورای عالی دفاع این را تأیید کرد که بخشی از سلاحهای دریافتی ایران در ماجرای مک فارلین از اسراییل میآمده است. وی در سال ۱۳۸۵ در گفتگویی با روزنامه همشهری گفت: «... اسرائیلیها دستشان در کار بود».
خبرگزاری حکومتی فارس در اینباره مینویسد: «روایت اکبر هاشمی رفسنجانی از این ماجرا در یک دوره زمانی چند روزه اینگونه است: ”آقای [محسن] کنگرلو اطلاع داد که هواپیمای حامل قطعات گرانقیمت آمریکایی در فضای تهران است. به آقای دکتر روحانی گفتم که برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کنند… قرار شد مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدینژاد مخفی نگهداریم و [مذاکرات] محدود به مسأله گروگانهای آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم دیگر اسلحه [باشد] “ ». (خبرگزاری حکومتی فارس- 8مهر 92)
به دنبال برملا شدن خرید سلاح رژیم از اسرائیل، آخوند رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس ارتجاع هم بود با دستور خمینی دجال در نمایش دجالگرانهی سالگرد ۱۳ آبان در سفارت سابق آمریکا به ناچار به این رسوایی اعتراف کرد و سعی کرد بهنحوی آن را رفع و رجوع کند. با این همه برخی از کارگزاران رژیم و سرکردگان باند مقابل نارضایتی خود را از این مسأله اعلام کردند. از جمله میرحسین موسوی نخستوزیر وقت نیز پس از برملا شدن خرید سلاح از اسراییل با ارسال نامهیی به خمینی دجال، از اینکه در جریان این معامله قرار داده نشد بود، گله کرد.
۸ تن از نمایندگان مجلس ارتجاع نیز تصمیم گرفتند در این مورد علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجهی وقت را مورد سؤال قرار دهند. این هشت نفر عبارت بودند از: حسینی سیرجانی، جلالالدین فارسی، نیکروش، محمد خامنهای، موسویانی، نجفی رهنانی، فهیم کرمانی و اسرافیلیان. برخی نکات متن سؤال به قرار زیر بود:
«نظر به اینکه مجلس شورای اسلامی هیچگونه اطلاعی از این فعل و انفعالات نداشتهاند، اعلام دارند چه مقامی یا مقاماتی تصمیم به این تماس و ارتباط گرفتهاند.
لطفاً اعلام دارید که این افراد مأموریتی از جانب وزارت امور خارجه داشتهاند یا خیر و در صورتی که پاسخ منفی باشد، مجوز قانونی تماس و ارتباط افراد مذکور کدام است؟
جریان سفر هیأت آمریکایی به ایران به چه صورت و با چه کیفیتی صورت پذیرفته و چه کسانی در ایران با آنها مذاکره نموده، محور مذاکرات چه بوده و مذاکرات به چه تصمیماتی منجر گردیده است».
پس از این نامه بود که خمینی دجال تیغ برداشت و با تهدید سؤال کنندگان، برای آنان خط و نشان کشید. خمینی که از اول تا آخر این ماجرای رسوا با جزئیات تمام در جریان آن بود، بر سر نمایندگان مجلس ارتجاع داد کشید که:
«… من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند، هیچ توقع نداشتم که فریاد میزنند سر مسئولان ما! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ … در یک همچون مسأله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید… شما چه شده است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضیتان… نکنید این کارها را.» (خاطرات هاشمی رفسنجانی- وبگاه جماران- سایت حکومتی اندیشهها، سهشنبه 2مهر 92)
حالا طنز تاریخ را بنگرید. روزگاری که سرکردگان رژیم ولایت از خمینی دجال گرفته تا آخوند علی خامنهای و تا آخوند حسن روحانی و رفسنجانی (مدفون شده) همگی دلال خرید سلاح از اسراییل بودند، حالا رژیم پابهگور در ضعف و انزوای مطلق و برای سرخ نگهداشتن صورت خود با سیلی، با این دستاویز که این شرکتها برای اسراییل سلاح تأمین میکنند، به تحریم شرکتهای آمریکایی روی آورده است. این اقدام نمایشی فقط بهخاطر مصارف داخلی و برای شیره مالی بهسر نیروهای ریزشی نظام پوسیده ولایت صورت میگیرد. باید به این آخوندهای دجال گفت، خب قبل از اینکه آن شرکتهای آمریکایی را تحریم کنید، بهتر بود اول خود و نظام زهر خوردهتان را تحریم میکردید. آخر یک رابطهی سادهٴ ریاضی میگوید اگر شرکتهای آمریکایی بهدلیل رابطه با اسراییل بایستی تحریم شوند، پس رژیم آخوندی هم بهدلیل رابطه با اسراییل و خرید سلاح از آن کشور باید توسط خود رژیم تحریم شود! به این میگویند پارادوکس از نوع آخوندی!