تمام مسأله در اینجاست!
«نوترالیسم» یا همان خنثی بودن در مقابل درد و رنج دیگران، یکی از تهدیدات انسانها در روزگار ماشین و تکنولوژی و فنآوریهاست. بلایی که ممکن است با بهانهها و توجیهات گوناگون به جان هر انسانی بیفتد. انسانی که آگاه و آزاد و بنابراین «مسئول» آفریده شده است. به حکم ذاتی خود میتواند و باید در تغییر دنیای پیرامون خود مشارکت کند. پیراهن یلگی و بیمسئولیتی را از تن به در کرده و به وظایف اجتماعی سیاسی خود قیام کند.
آنتونیو گرامشی از روشنفکران مبارز ایتالیایی و از پیشگامان مبارزه با فاشیسم، «نوترالیسم» را یکی از مهمترین موانع حرکت تاریخ دانسته است.
او در جای دیگر (نامههای زندان) قدمی فراتر گذاشته و بیتفاوتی را جرم دانسته و مینویسد: «حتی قانون، خطا را به غفلت از انجام کار، و ارتکاب جرم تقسیم میکند یعنی حتی غفلت از انجام کار هم تقصیر محسوب میشود. تمام مسأله در اینجاست!» (نامههای زندان، ص ۱۱۴).
سکوت «خیانت» است!
نوترالیسم و «تماشاچی بودن» زمانی پیچیدهتر میشود که موضوع تفاوتهای ملیتی و فواصل جغرافیایی نیز به میان آید و سوژهٔ مظلومیت خارج از چارچوب مرزهای ملی قرار گیرد. در آن صورت، بهانهها چهرهٔ مشروعتر و مقبولتری به خود میگیرد. اولویتهای مربوط به میهن و آب و خاک پررنگتر میشود و قدرت واکنش نسبت به آنچه خارج از کشور بر سر دیگر خلقهای دنیا میآید از انسان سلب میشود.
اما هستند انسانهای نوعدوستی که ظلم در هر نقطه از جهان را بر نمیتابند. صرفنظر از نژاد و ملیت خود در برابر هر ستمگر و دیکتاتوری میایستند و بهای حمایت از مظلوم را میپردازند. نمونههای این شرافتمندان در بین حامیان مقاومت ایران کم نیست. از آقای ویدال کوادراس که در حمایت از مردم ایران تمام فشارهای رژیم را تحمل کرد و تا دم شهادت نیز رفت تا آقای کازاکا و استیونسون که سالها در خط مقدم مبارزه علیه شیطانسازی رژیم بودهاند و تا دیگرانی مثل آقای «دتلف واگنر» جانشین شهردار منطقهیی برلین، که همین چندی قبل در کنفرانس مقاومت ایران در برلین به گوشههای از شانتاژ رژیم اشاره کرد و گفت: «اولین سخنرانی من در دفتر شورای ملی مقاومت باعث شد بلافاصله تماسی با حزب من برقرار شود، با این مضمون که ”این مرد را از صحبتکردن بازدارید. آنچه او میگوید، دروغ است“ . من هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. این افراد تلاش میکنند مردم را بترسانند و به آنها بهطور واضح بگویند که متعهد نشوید».
در جدیدترین نمونه از مسئولیتپذیری و همدردی با مردم ایران، شش تن از حقوقدانان و شخصیتهای برجستهٔ فرانسوی شامل خانم دومینیک آتیاس رئیس شورای اداری بنیاد وکلای اروپایی، پاتریک بودوئن حقوقدان و رئیس افتخاری لیگ حقوقبشر فرانسه و فدراسیون بینالمللی برای حقوقبشر، وکیل ویلیام بوردون رئیس مؤسس انجمن شرپا، ژان فرانسوا لوگاره رئیس بنیاد مطالعات خاورمیانه (فمو)، ژان پیر مینیار وکیل و نویسنده مقالات و آقای ژیلبر میتران رئیس بنیاد دانیل میتران، فرانسلیبرته، به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام فراخوانی در قالب یک مقاله صادر کردند و ضمن اعتراض به بیاعتنایی رسانهها و دولتهای غربی نسبت به حقوقبشر در ایران، به کشورها فراخوان دادند که «صلاحیت جهانی و فراکشوری خود را در مورد جنایاتی که در ایران بر اساس قوانین بینالمللی، بهویژه طی دهه ۱۳۶۰ (بین سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۷) صورت گرفته، اعمال کنند».
آنها مقالهٔ خود را با «سه حکم اعدام توسط آخوندها» آغاز کرده و در ابتدا این سؤالها را مطرح کردند که «آیا نسبت به اتفاقات وحشتناکی که در پیرامون ما میگذرد بیتفاوت شدهایم؟ آیا در برابر این همه جنایت که در برابر چشمان ما آشکار میشود، ناتوان شدهایم؟ یا آنقدر غرق در نگرانیهای خود هستیم که نسبت به سرنوشت سایر ملل بیتفاوت باشیم؟».
این شخصیتهای فرانسوی سپس با اشاره به «قیام ناتمام ۱۴۰۱» به خود نهیب زدهاند که سرنگون نشدن آخوندها نباید «توجیه بیعلاقگی» آنها شود و در ادامه به ستایش مردم ایران پرداختند که همچنان به مبارزه خود ادامه میدهند و «به خود اجازه ندادند که مرعوب شوند».
آنها پس از اشاره به موضوعات مختلفی همچون تکامل شعار «زن، مقاومت، آزادی»، تداوم سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای ایران، آمار بالای اعدام در دورهٔ پزشکیان، به همه یادآوری کردند که «باید تمام توان خود را برای جلوگیری از این اعدامها بسیج کنیم».
اما فراز مقالهٔ حامیان مقاومت در پاراگراف پایانی گره میخورد. جایی که آنها سکوت در برابر جنایات آخوندها و برقراری رابطه با رژیم را «خیانت» خوانده و گفتهاند: «سکوت ما و همچنین برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم اعدامها، با چشمبستن بر این فاجعه در ایران، خیانت به اصول جمهوریخواهی ما و در تضاد با تعهدات بینالمللیمان برای حقوقبشر است».
به این ترتیب انسانهای شریفی که خودشان درگیر هزار و یک موضوع و مسأله در کشور خودشان هستند و برخی از آنها همچون خانم آتیاس با انبوه موضوعات حقوقی سر و کار دارند، در پاسخ به ندای وجدان خود علیه بیحسی شوریده و یک بار دیگر در سمت درست تاریخ و در کنار مردم ایران ایستادند.