«... بهخاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیهٔ اصحاب را، چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت».
(سعدی. گلستان)
رسانهیی مستقل و متکی به مردم
سیمای آزادی، رسانهیی مردمی است که استقلال خود را از هیچ نهادی جز مردم ایران کسب نکرده و تنها به خواست و حمایتهای مالی و معنوی آنها متکی است. این استقلال، وجه تمایز این رسانه با دیگر شبکههای فارسیزبان است که اغلب وابستگیهای مالی و سیاسیشان آنها را از بازگویی حقیقت بدون سانسور بازمیدارد. سیمای آزادی، صدای مردمی است که در زیر سایه استبداد و سانسور زندگی میکنند و برای ایرانی آزاد میجنگند.
سیمای آزادی فقط یک کانال تلویزیونی نیست؛ صدا و سیمای مقاومت و مردم ایران است. آنچه سیمای آزادی را متمایز میکند، تمرکز آن بر انعکاس صدای کسانی است که در سایه سانسور، سرکوب، و فقر رسانهیی قرار دارند. از اعتراضات کارگری و دانشجویی گرفته تا اخبار کانونهای شورشی، این رسانه نقشی حیاتی در مستندسازی و پخش واقعیتهای جامعه ایران ایفا میکند.
بیستونهمین برنامههای گلریزان همیاری با سیمای آزادی، آلبومی رنگارنگ از همبستگی و اراده مردم ایران را برای دستیابی به آزادی و یک جمهوری دموکراتیک به نمایش گذاشت. هر کدام از گلبرگهای لطیف و خوشبوی این گلریزان مشام جان را از لطف و لطافت میآکند و طراوت میبخشد.
مفهوم «گلریزان» در فرهنگ ایرانزمین
گلریزان، در فرهنگ، تمدن ایرانزمین ریشههای عمیق دارد. یک سنت منحصر بهفرد ایرانی است. در این فرهنگ پویا و دینامیک، گلریزان مراسمی بوده است که از جمله در زورخانهها برگزار میشده است. خلق و خوی پهلوانی ایجاب میکرده است که آنان از کار تنگدستان و آسیبدیدگان با نثار و همت جمعی گرهگشایی کنند. بهعنوان نمونه میتوان از شرکت جهانپهلوان، «غلامرضا تختی» برای کمکرسانی به زلزلهزدگان بوئین زهرا در ۱۰شهریورسال ۱۳۴۱ یاد کرد که در ادامهٔ سنت «پوریای ولی» بود.
برپایی مراسم گلریزان در زورخانهها جرقهٔ کمک مالی به نیازمندان را برمیافروخته و این همبستگی حتی به خانهها نیز کشیده میشده و هر کس به اندازه وسع خود، کمک مالی خویش را در یک کیسه مملو از گل میانداخته است تا پول در لابلای گل گم شود و کسی که توان مالی اندک داشته است، از این میزان کمک خجالتزده نشود و کمکها جمعی تلقی شود. اثرگذاری این سنت ملی فراتر از آثار مادی آن بوده است.
مقاومت ایران این سنت زیبا را در قالب برنامهٔ همیاری با سیمای آزادی احیا کرده است. در این سنت ملی شرکتکنندگان از نقاط مختلف ایران و جهان با حمایتهای مالی و سخنان الهامبخش خود، اتحاد و عزمشان را برای ادامه مبارزه با استبداد به نمایش میگذارند.
از قلب ایران تا دوردستترین نقاط جهان
تماسهای شرکتکنندگان در برنامه گلریزان، نشاندهنده عمق ارتباط و تأثیرگذاری سیمای آزادی است. هموطنان عزیز مان از کرج، تهران، سنندج، ایلام، خراسان، نیشابور و... تا کشورهای مختلف جهان با پیامهای انگیزاننده و انقلابی خود، همبستگی و حمایتشان را از سیمای آزادی و مقاومت ایران اعلام کردند. سخنان نوجوانی از خوزستان که گفت: «هیچ دیواری نمیتواند جلوی آزادی را برای همیشه بگیرد»، نمونهیی از امید و انگیزهای است که این برنامه به نسل جوان ایران منتقل کرد.
حمایت از سیمای آزادی، همانطور که در پیامهای شرکتکنندگان متعدد آمده است، وظیفهای ملی و میهنی تلقی میشود. در شرایطی که رژیم حاکم تلاش دارد با سرکوب و سانسور، صدای مردم را خاموش کند، حمایت از این رسانه بهمعنای اعلام وفاداری به آرمانهای آزادی و دموکراسی است.
بسیاری از شرکتکنندگان با وجود محدودیتهای مالی، با کمکهای درحد توان خود یا حتی فقط با پیامهای حمایت، به استمرار این رسانه کمک کردند. کمککنندگان-همانطور که خواهر مجاهد فهیمه اروانی اشاره کرد- خوب میدانند که هر ریال، سنت، کرون کمک، بیواسطه در مسیر مبارزه هزینه میشود.
یکی از شاخصهای مهم اعتماد خلق به مجاهد خلق در تاریخچه مجاهدین خلق، انقلاب درونی این سازمان است که به بازتعریف فداکاری بیچشمداشت و سطح جدیدی از نثار همهچیز مجاهد خلق برای خلق انجامید. این رویکرد، به تقویت اعتماد عمومی نسبت به این جنبش کمک کرده است. سیمای آزادی بهعنوان یکی از بازوهای رسانهیی این جنبش، از این اصول پیروی کرده و تلاش دارد تا با صداقت و شفافیت، به رسالت خود ادامه دهد.
عطرافشانی دامنی از گل
آری، بیستونهمین برنامه گلریزان سیمای آزادی، آینهای شفاف از اتحاد، همبستگی، و اراده مردم ایران برای دستیابی به آزادی بود. این برنامه، پیامی قاطع و سوزان را ساطع کرد: مردم و مقاومت ایران برای آزادی خود، با هر وسیلهای مبارزه خواهند کرد. آنها با هم تنی واحد و جداییناپذیر هستند.
یکی از جلوههای انگیزاننده این همبستگی درخواست کانونهای شورشی و مردم داخل کشور از اشرفنشانان و ایرانیان آزاده در خارج از کشور بود تا از جانب آنان نیز به سیمای آزادی کمک کنند. آنها با اینکه بدهکارانه و با نجابتی ستودنی از نداشتن توان مالی برای کمک پوزش میخواستند، اما خود و هموطنان کمککننده در دیگر نقاط جهان هیچ شائبهای از دوگانگی احساس نمیکردند. گویی اعضای یک خانوادهٔ بزرگ هستند؛ و به راستی که هستند.
اینگونه بود که قلب «داتیس عبدالمالکی» پسر ۸سالهٔ یکی از اشرفنشانان با میلیونها قلب در ایران و جهان یکی میشد و روح فداکاری، مسئولیتپذیری و همبستگی میپراکند. اینگونه بود که هیچ فرقی بین میثم از نیشابور، مهسا از ایلام، مهرداد از خوزستان، فریمان از شهر کرد، فاطمه از سنندج، علی از کرج، سوسن از خراسان، سهیلا از شاهرود، امیر از تهران یا سعید از قزوین و... با فرید و بهرنگ و آرش و دیگر عزیزان احساس نمیشد. قلبها با یک نبض میتپید.
آنچه در این آینهٔ چشمنواز دیده میشد، عزم جزم برای آزادی ایران و نثار خود برای این آرمان میهنی بود:
«حاضرم هزینه یک ماه داروی قلب و ریهام را برای سیما هدیه بکنم»
این پیام برآمده از جان، پژواکی جانانه مییافت:
یک هم وطن از ایتالیا: «من قبل از هر چیز میخواستم بگویم به خواهرم سمیرا از ایران که مبلغ ٢٠ میلیون ریال از هزینه معالجه قلب خود را در ماه به سیما کمک کرد، بگم که من این هزینه را تا زمان بهبودی تو به عهده میگیرم؛ و به تو افتخار میکنم».
***
آری آری، شکوه غیرقابل وصف یاران اشرفنشان و ایرانیان آزاده در خارج از کشور و کمکهای جمعی آنان، مانند همیشه از گلبرگهای زرین این همیاری بود. این حماسهای است که نوشتن از آن مجالی دیگر میطلبد.
این است قدرت حقیقی مقاومت ایران که آن را در توازن قوا برتر از موشکها و پهپادها و سلاحهای کشتار جمعی قرار میدهد.
مقاومتی که همیاران و دلدادگانی اینچنین را دارد، بیتردید شکستناپذیر است؛ نه تنها شکستناپذیر است، بلکه برپایی یک جمهوری دموکراتیک بر خرابههای فاشیسم دینی و تبدیل ایران به کشور فرهنگ، تمدن، آزادی، عشق، همبستگی و پیشرفت، از کمترین توانمندیهای آن است.