کرونا آینهٔ ماهیتها و اولویتها
اگر رویدادهای پیرامون ویروس کرونا را از پیدایش و بروز تا همهگیری و شیوع آن روزانه دنبال کرده باشیم، به این نتیجهٔ منطقی میرسیم که این رویداد متحولکنندهٔ زندگی بشر، لاجرم ماهیت و هویت تصمیمگیرندگان را درباره چگونگیِ مقابله با آن روشن خواهد کرد. اگر همین نتیجهگیری را ادامه دهیم لاجرم به این واقعیت خواهیم رسید که اولویت هر سیستم ـ مثلاً دولت ـ بهترین گواهیدهندهٔ ماهیت و هویت آن در برخورد و تعیینتکلیف کرونا میباشد.
این واقعیت البته بیش از سه دهه است که در سرفصلهای گوناگون مبارزه با این حاکمیت، از جانب مقاومت ایران و اقشار اجتماعی برملا شده و روشن بوده است؛ اما برخی رویدادها هستند که این ماهیت و هویت را بهطور انفجاری و گسترده نزد کل جامعه و مردم و حتی جهانیان برملا میکنند. از آخرین نمونههای این رویدادها میتوان به ماجرای شلیک به هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران و آمار و ارقام جان باختگان قیام آبان ۹۸اشاره نمود. در هر دو رویداد فوقالذکر، مردم ایران و بسیاری دولتهای دنیا شاهد پروپاگاندیسم نفرتانگیز و ضدانسانیِ ۴۱ساله نظام آخوندی بودند. از قضا همین دو رویداد هم منجر به بیشترین و گستردهترین شکافها و شقهها در درون دیکتاتوری ولایت فقیهی شد که اوج آن قلع و قمع باند مغلوب در نمایش دوم اسفند و شکست بزرگ همین نمایش با تحریم قاطع مردم ایران بود.
پاسخ معمای شیوع شتابان کرونا در ایران
شیوع شتابان ویروس کرونا و قربانیان پیاپی آن در ایران از یکطرف و سیاست حاکمیت در برخورد و نوع تنظیم و استفادهٔ ابزاری از آن از طرف دیگر، محورهایی هستند که ماهیت و هویت و نیز اولویت این حاکمیت را برملا کرده و هر روز که میگذرد، برگهای جدیدی از رونمایی میشود. مثلاً با گذشت حدود ۴۰روز از اعلام رسمی اپیدمی کرونا در ایران، حسن روحانی در ۹فروردین در یک اظهار و اعتراف ناگزیر، با جایگزین کردن «امنیت جامعه» بهجای «حفظ نظام»، لاجرم ماهیت و هویت و اولویت نظام را برملا میکند و روشن میشود که چرا شیوع کرونا و آمار قربانیان آن در ایران شتابان پیش رفته است: «امنیت جامعه برای ما اصل است. همهٔ نیروهای مسلح ما، مرزداران ما، پلیس ما همه در صحنه هستند و اگر بنا باشد امنیت خدشهدار بشود که اصلاً مفهوم ندارد».
در همین عبارت دو معنا نهفته است که ماهیت و اولویت نظام آخوندی را در کشور کرونازدهٔ ایران برملا میکند و پاسخ معمای شیوع شتابان کرونا در ایران است:
۱ـ کلمهٔ «امنیت» ابزاری در خدمت حفظ نظام است و هیچ ربطی به امنیت و سلامت مردم ایران ـ چه در شرایط پیشاکرونا و چه در شرایط جاری کرونا ـ نداشته و ندارد. اثبات این واقعیت را خود روحانی در به رخ کشیدن «نیروهای مسلح در همهٔ صحنهها» ابراز کرده است؛ وگرنه «امنیت جامعه» در شرایط بحران کرونا چه ربطی به نیروهای مسلح و پلیس از مرزها تا شهرها دارد؟
۲ـ حرف اصلی روحانی که «امنیت جامعه» را اسم مستعار «امنیت و حفظ نظام» جا میزند، این است که بحران کرونا بهدلیل خیانت دولت در شیوع آن و دروغهای نجومی در تبلیغ عدد و رقم آسیب آن، بدل به خشمی انفجاری و بزرگترین چالش بود و نبود نظام شده است که انتظار وقوع بزرگترین شورش و قیام میرود. فقط به همین دلیل قسمت دوم حرف روحانی درست است که «نیروهای مسلح از مرزها تا شهرها در صحنه هستند». درست به همین دلیل هم در بحران کرونا برای مردم ایران هیچ «امنیت جامعه»ای در کار نبوده است.
دو سقف جدید جنایت: کرونا فرصت مماشات و ابزار «تهییج احساسات»
مشاهده میشود که قانونمندی ویروس کرونا، لاجرم ماهیت و هویت و اولویت حاکمیت و دولت ناجمهوری آخوندی را بهطور انفجاری و گسترده برملا کرده است. ماهیتی ضدبشری، هویتی قرونوسطایی با اولویت حفظ نظام به هر قیمت. بر همین مبنا هم باید به پشت پردهٔ مهمی اشاره شود که کرونا برای حاکمیت و دولت آخوندی یک ابزار معامله برای «تهییج احساسات بینالمللی» جهت بازگرداندن سیاست مماشات و استمالت در پوش «رفع تحریم» شده است.
اینجا هم باز شاهد بروز ماهیت و هویت و اولویت نظام ولایت فقیه در بحران کرونا هستیم. بحرانی که جان و زندگی مردم ایران را به لبهٔ پرتگاه کشانده، ولی اولویت نظام آخوندی نه این بحران که شیوع کرونا و استفادهٔ ابزاری از آن برای «تعدیل شدن تحریم آمریکا و بازسازی تعامل با آن» است: «عدهیی به فکر استفاده از «بحران سلامت در ایران» برای «تعدیل شدن تحریمهای آمریکا» بودند و از این رو به مدت سی روز سلامت جامعه ایران را رها کردند تا از رهگذر بحران ـ مذاکره، ایدهٔ تعامل با آمریکا را بازسازی نمایند». (سایت مشرق نیوز، ۱۰فروردین ۹۹)
پس تردید نکنیم که قانونمندی سرسخت کرونا افشاگر ماهیت و هویت و اولویت دولتهای دیکتاتوری و در رأسشان آپارتاید مذهبی ـ سیاسی ولایت فقیه بوده و هست؛ آخوندیسم انگلصفتی که «بهترین فرصت برای حل مسألهٔ تحریمها» را بازی عمدی و جنایتکارانه با جان و هستی و زندگی مردم ایران انتخاب کرده است. اشمئزاز این پلیدی شگفتانگیز آنقدر در درون نظام شیوع یافته که بهاجبار اینگونه بروز بیرونی مییابد: «رئیس دولت گمان میکند که اکنون بهترین فرصت برای حل مسأله تحریمها و سپس آغاز گفتگوها است. به ظاهر عناصر واسطه قولهایی نیز داده و اخبارش منتشر شده است هر چند هیچکدام تاکنون نتیجه نداشته است. از این رو معلوم نیست که کنترل اپیدمی در ایران به تحقق این هدف کمک کند. اصرارهای پیاپی برای لغو تحریمها و تهییج احساسات بینالمللی در این رابطه شواهد این ادعا است». (سایت فرارو، یادداشت عباس عبدی، ۹فروردین ۹۹)
کرونا و ترجمان «نیروهای مسلح از مرزها تا شهرها»
هر دو نمونهٔ فوق که از منابع رژیم آخوندی نقل شد، گویای دو سقف جدید از جنایت علیه مردم ایران توسط این نظام است. دو نمونهٔ حیرتانگیز که میتوان از روی آنها بیشتر بهمنظور روحانی از «امنیت» و حضور «نیروهای مسلح از مرزها تا شهرها» پی برد.
بهطور حتم خامنهای و روحانی بازتاب و آثار این جنایات را در رویکردشان با بحران کرونا از جامعهٔ ایران دریافت کردهاند و عواقب آن را زیر گوش دارند که برای خلاصی از آن، هم با رکاب کرونا به جانب استمالت و مماشات و رفع تحریم میشتابند و هم «نیروهای مسلح را از مرزها تا شهرها» میچینند!