آخوند روحانی روز 25 فروردین در یک نشست خبری گفت: «از امروز به بعد حفظ برجام یکی ازمهمترین مسائل اقتصادی و سیاسی است. هووهایی که بارها به قصد کشتن نوزاد برجام تصمیم گرفته بودند، نمیتوانند سرپرست خوبی برای این فرزند باشند. راه را تا پایان ادامه میدهیم، کار را نیمه کاره رها نمیکنیم»
راستی چرا باید برجام را ادامه داد در حالی که همه میگویند شکست خورده است.
بهراستی چرا روحانی در این نمایش انتخابات این همه روی برجام سرمایهگذاری کرده است؟ و این همه موقعیت خود را به برجام گره زده است؟
واقعیت این است که اصلاً فلسفه وجودی آخوند روحانی مسأله توافق اتمی و برجام بود. در نمایش انتخابات سال 92 روحانی با حمایت رفسنجانی برای همین آمده بود. درست عکس سال 84 که خامنهای پاسدار احمدینژاد را برای دستیابی به بمب اتمی و گسترش بساط در عراق و منطقه و یک دست کردن رژیمش گماشته بود. وقتی پروژه یکدست کردن شکست خورد و رژیم به مرز خفگی رسید، به روحانی تن داده شد تا به عکس سال 84 برگ اتمی را زمین بگذارد.
در نتیجه تنها سرمایه و آنچه روحانی در کارنامهاش دارد همین توافق است. به همین دلیل در همه موضعگیریها و تبلیغاتش برای نمایش انتخابات آتی، روی آن دست میگذارد و به خامنهای میگوید اگر میخواهی برجام ادامه پیدا کند تنها با من امکانپذیر است. البته مخاطبش روحانی غیر از خامنهای برخی طرف حسابهای غربی هم هستند که اگر غیر از من بیاید برجام برباد میرود. به عبارت دیگر روحانی شاخص زهراتمی است.
البته روحانی در سال 96 همان وزن و اعتبار سال 92 را ندارد و بهغایت ضعیفتر است. به 3 دلیل مشخص:
1 ـ رفسنجانی رفته است. رفسنجانی حامی اصلی روحانی و این خط و استراتژی بود. فقدان رفسنجانی یک ضربه جدی به روحانی و به این خط و استراتژی بود.
2 ـ اوباما هم رفته است. او حامی اصلی خارجی این خط بود و هر کاری برای پیشبرد آن میکرد. استراتژی و سیاستش بر نزدیکی با رژیم و پیشبرد توافق اتمی با رژیم استوار بود و برای اینکار حتی چشم بر جنایت شیمیایی بشار اسد، بر جنایت پاسداران در سوریه و عراق و یمن میبست. ضمن اینکه سرکوب و کشتار مردم ایران را هم نادیده میگرفت
3 ـ برجام از نظر سیاسی شکست خورده است. برجام میبایست انسداد مناسبات بینالمللی رژیم با غرب بهخصوص در روابط اقتصادی را برطرف میکرد. اما ناکام ماند. بهنحوی که امروز تحریمهای بینالمللی به اشکال دیگری اعمال میشود و حتی گسترش آن در چشمانداز قرار دارد. برجام فقط با وجود دولت اوباما شانس موفقیت داشت. اما عمر این فرصت هم برای رژیم به آخر رسیده است. رئیسجمهور جدید آمریکا چندین بار این توافق را «بدترین توافق» و «فاجعه بار» می داند و روز31فروردین هم دستور بازنگری این توافق را صادر کرد.
بدون شک این شکست اهمیت اساسی دارد و پایان کار جریان اعتدال و اصلاحات قلابی نیز بهشمار میرود. این جریان که پیوسته نقش مهمی در بقای رژیم حاکم داشته، از این پس قادر به ایفای چنین نقشی نخواهد بود.
بنابراین به سه دلیل فوق، روحانی دیگر آن موقعیت سابق را نه در داخل رژیم و نه در بیرون آن ندارد.
حالا اینکه آخوند روحانی بهرغم همه این واقعیتهای ملموس و اینکه شخص خامنهای برجام را ”خسارت محض“ خوانده باز از فواید و دستاوردهای برجام میگوید، شیادی خاص آخوند روحانی است که با همین صفت هم خوانده میشود.
کسی که تورم را تک رقمی میکند، بیکاری را مینیمیزه و گرانی و رکود را ماستمالی میکند، در حالی که استخوانهای مردم بر اثر فشارهای اقتصادی خرد شده است، کمترین صفت برایش شیادی است.
برای اثبات شکست سیاسی برجام نیاز به سندو مدرک زیادی نیست. ولی نگاهی به گزارش وزارتخارجه کابینه روحانی که روز شنبه 26فروردین96 منتشر شده است، مهر تأییدی بر این شکست است. این پنجمین گزارش 3ماهه وزارتخارجه رژیم بعد از برجام است و متعلق به مقطع 26دی ماه 1395 تا 26فروردین 1396 میباشد که به کمیسیون امنیت مجلس رژیم ارائه شده است.
گزارش وزارتخارجه رژیم از سه بخش تشکیل شده است:
«آخرین تحولات در حوزه فعالیتهای هستهای»،
«آخرین تحولات در حوزه رفع تحریمها»،
و «موانع و چالشها».
راستی چرا باید برجام را ادامه داد در حالی که همه میگویند شکست خورده است.
بهراستی چرا روحانی در این نمایش انتخابات این همه روی برجام سرمایهگذاری کرده است؟ و این همه موقعیت خود را به برجام گره زده است؟
واقعیت این است که اصلاً فلسفه وجودی آخوند روحانی مسأله توافق اتمی و برجام بود. در نمایش انتخابات سال 92 روحانی با حمایت رفسنجانی برای همین آمده بود. درست عکس سال 84 که خامنهای پاسدار احمدینژاد را برای دستیابی به بمب اتمی و گسترش بساط در عراق و منطقه و یک دست کردن رژیمش گماشته بود. وقتی پروژه یکدست کردن شکست خورد و رژیم به مرز خفگی رسید، به روحانی تن داده شد تا به عکس سال 84 برگ اتمی را زمین بگذارد.
در نتیجه تنها سرمایه و آنچه روحانی در کارنامهاش دارد همین توافق است. به همین دلیل در همه موضعگیریها و تبلیغاتش برای نمایش انتخابات آتی، روی آن دست میگذارد و به خامنهای میگوید اگر میخواهی برجام ادامه پیدا کند تنها با من امکانپذیر است. البته مخاطبش روحانی غیر از خامنهای برخی طرف حسابهای غربی هم هستند که اگر غیر از من بیاید برجام برباد میرود. به عبارت دیگر روحانی شاخص زهراتمی است.
البته روحانی در سال 96 همان وزن و اعتبار سال 92 را ندارد و بهغایت ضعیفتر است. به 3 دلیل مشخص:
1 ـ رفسنجانی رفته است. رفسنجانی حامی اصلی روحانی و این خط و استراتژی بود. فقدان رفسنجانی یک ضربه جدی به روحانی و به این خط و استراتژی بود.
2 ـ اوباما هم رفته است. او حامی اصلی خارجی این خط بود و هر کاری برای پیشبرد آن میکرد. استراتژی و سیاستش بر نزدیکی با رژیم و پیشبرد توافق اتمی با رژیم استوار بود و برای اینکار حتی چشم بر جنایت شیمیایی بشار اسد، بر جنایت پاسداران در سوریه و عراق و یمن میبست. ضمن اینکه سرکوب و کشتار مردم ایران را هم نادیده میگرفت
3 ـ برجام از نظر سیاسی شکست خورده است. برجام میبایست انسداد مناسبات بینالمللی رژیم با غرب بهخصوص در روابط اقتصادی را برطرف میکرد. اما ناکام ماند. بهنحوی که امروز تحریمهای بینالمللی به اشکال دیگری اعمال میشود و حتی گسترش آن در چشمانداز قرار دارد. برجام فقط با وجود دولت اوباما شانس موفقیت داشت. اما عمر این فرصت هم برای رژیم به آخر رسیده است. رئیسجمهور جدید آمریکا چندین بار این توافق را «بدترین توافق» و «فاجعه بار» می داند و روز31فروردین هم دستور بازنگری این توافق را صادر کرد.
بدون شک این شکست اهمیت اساسی دارد و پایان کار جریان اعتدال و اصلاحات قلابی نیز بهشمار میرود. این جریان که پیوسته نقش مهمی در بقای رژیم حاکم داشته، از این پس قادر به ایفای چنین نقشی نخواهد بود.
بنابراین به سه دلیل فوق، روحانی دیگر آن موقعیت سابق را نه در داخل رژیم و نه در بیرون آن ندارد.
حالا اینکه آخوند روحانی بهرغم همه این واقعیتهای ملموس و اینکه شخص خامنهای برجام را ”خسارت محض“ خوانده باز از فواید و دستاوردهای برجام میگوید، شیادی خاص آخوند روحانی است که با همین صفت هم خوانده میشود.
کسی که تورم را تک رقمی میکند، بیکاری را مینیمیزه و گرانی و رکود را ماستمالی میکند، در حالی که استخوانهای مردم بر اثر فشارهای اقتصادی خرد شده است، کمترین صفت برایش شیادی است.
برای اثبات شکست سیاسی برجام نیاز به سندو مدرک زیادی نیست. ولی نگاهی به گزارش وزارتخارجه کابینه روحانی که روز شنبه 26فروردین96 منتشر شده است، مهر تأییدی بر این شکست است. این پنجمین گزارش 3ماهه وزارتخارجه رژیم بعد از برجام است و متعلق به مقطع 26دی ماه 1395 تا 26فروردین 1396 میباشد که به کمیسیون امنیت مجلس رژیم ارائه شده است.
گزارش وزارتخارجه رژیم از سه بخش تشکیل شده است:
«آخرین تحولات در حوزه فعالیتهای هستهای»،
«آخرین تحولات در حوزه رفع تحریمها»،
و «موانع و چالشها».
برخی نکات کلیدی این گزارش به شرح زیراست:
بخش اول
«آخرین تحولات در حوزه فعالیتهای هستهای از مهمترین تحولات سه ماهه گذشته، شروع گازدهی به سانتریفوژ راهبردی IR-8 در بهمن ماه 1395 بود. این ماشین پیشرفته و قدرتمند با توانی حداقل بیست برابر سانتریفوژهای موجود IR-1، نقطه عطفی در تحقیق و توسعه غنیسازی در ایران است».
حسن روحانی در نمایشگاه دستاوردهای هستهیی20فروردین 96: «ما امروز در این نمایشگاه IR-8 را دیدیم که با تزریق گاز UF6 داره کار میکنه، داره تلاش میکنه، با 60هزار با 70هزار دور و با قطر 25 که نشان میده که سرعت خطیش چه مقدار زیاد است، این یک کار عظیم و بزرگ است».
در مقابل برچیدن آب سنگین اراک و بتون ریزی آن و جمع کردن دو سوم سانتریفوژها و ارسال بیش از 10تن اورانیوم غنی شده 3 و نیم درصد و اکسید کردن یا خارج فرستادن همه اورانیوم 20درصد و انبوهی امتیاز دیگر راهانداختن یک عدد توجه کنید یک عدد سانتریفوژ IR-8 چه اهمیتی دارد. آنهم در شرایطی که رژیم حق ندارد بیش از 300کیلوگرم اورانیوم غنی شده داشته باشد و از 3 و نیم درصد بیشتر غنی کند و بازرسان هم در کادر پروتکلی الحاقی 24ساعت شبانه روز وهفت روز هفته نظارت کنند.
گزارش اسفند 95 آمانو به شورای حکام:
«در 21 ژانویه 2017 تحت نظارت و راستیآزمایی آژانس، ایران برای اولین بار شروع به تغذیه UF6 طبیعی به یک سانتریفوژ IR-8 کرد. (بند38) هیچ اورانیوم غنی شدهای از طریق فعالیتهای تحقیق و توسعه سانتریفوژ انباشت نشده است و فعالیتهای تحقیق و توسعه ایران با و بدون اورانیم با استفاده از سانتریفیوژها در محدوده تعریف شده در JCPOA انجام شده است». (بند 32-42)
پاسدار حسین شریعتمدای نماینده خامنهای در کیهان 26فروردین96: «فقط یک دستگاه سانتریفوژ IR8 در اختیار داریم... و مطابق برجام تا 8سال و 6ماه دیگر فقط میتوانیم 29 عدد سانتریفوژ IR8 بسازیم و پس از آن اجازه دادهاند تا 30 عدد ساخته شود».
ادامه گزارش وزارتخارجه رژیم
«پروژه مدرن سازی راکتور آب سنگین اراک طبق برنامه ادامه دارد. بازطراحی مفهومی راکتور توسط متخصصان کشورمان به پایان رسیده و همزمان قرارداد مشاوره بازطراحی با چین مذاکره و در روز 24 فروردین 1396 با ملحوظ شدن کلیه ملاحظات سازمان انرژی اتمی ایران نهایی و در پکن امضا شد.
تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی با هدف راستیآزمایی انجام تعهدات از سوی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب توافقنامه و پروتکل الحاقی (که بهصورت داوطلبانه اجرا میشود) طبق برنامه از پیش تعیین شده و بدون هیچ مشکل خاصی ادامه دارد.
در ارتباط با ذخایر اورانیوم غنی شده، جمهوری اسلامی ایران تعهد خود مبنی بر رعایت سقف 300 کیلوگرم UF6 غنی شده یا معادل آن در سایر اشکال شیمیایی را رعایت کرده است».
یعنی کاری که شده یک کار تئوریک روی کاغذ بوده به اسم بازطراحی مفهومی. برای مشاوره سر این موضوع هم با چین توافق کردند.
ادامه گزارش:
بخش اول
«آخرین تحولات در حوزه فعالیتهای هستهای از مهمترین تحولات سه ماهه گذشته، شروع گازدهی به سانتریفوژ راهبردی IR-8 در بهمن ماه 1395 بود. این ماشین پیشرفته و قدرتمند با توانی حداقل بیست برابر سانتریفوژهای موجود IR-1، نقطه عطفی در تحقیق و توسعه غنیسازی در ایران است».
حسن روحانی در نمایشگاه دستاوردهای هستهیی20فروردین 96: «ما امروز در این نمایشگاه IR-8 را دیدیم که با تزریق گاز UF6 داره کار میکنه، داره تلاش میکنه، با 60هزار با 70هزار دور و با قطر 25 که نشان میده که سرعت خطیش چه مقدار زیاد است، این یک کار عظیم و بزرگ است».
در مقابل برچیدن آب سنگین اراک و بتون ریزی آن و جمع کردن دو سوم سانتریفوژها و ارسال بیش از 10تن اورانیوم غنی شده 3 و نیم درصد و اکسید کردن یا خارج فرستادن همه اورانیوم 20درصد و انبوهی امتیاز دیگر راهانداختن یک عدد توجه کنید یک عدد سانتریفوژ IR-8 چه اهمیتی دارد. آنهم در شرایطی که رژیم حق ندارد بیش از 300کیلوگرم اورانیوم غنی شده داشته باشد و از 3 و نیم درصد بیشتر غنی کند و بازرسان هم در کادر پروتکلی الحاقی 24ساعت شبانه روز وهفت روز هفته نظارت کنند.
گزارش اسفند 95 آمانو به شورای حکام:
«در 21 ژانویه 2017 تحت نظارت و راستیآزمایی آژانس، ایران برای اولین بار شروع به تغذیه UF6 طبیعی به یک سانتریفوژ IR-8 کرد. (بند38) هیچ اورانیوم غنی شدهای از طریق فعالیتهای تحقیق و توسعه سانتریفوژ انباشت نشده است و فعالیتهای تحقیق و توسعه ایران با و بدون اورانیم با استفاده از سانتریفیوژها در محدوده تعریف شده در JCPOA انجام شده است». (بند 32-42)
پاسدار حسین شریعتمدای نماینده خامنهای در کیهان 26فروردین96: «فقط یک دستگاه سانتریفوژ IR8 در اختیار داریم... و مطابق برجام تا 8سال و 6ماه دیگر فقط میتوانیم 29 عدد سانتریفوژ IR8 بسازیم و پس از آن اجازه دادهاند تا 30 عدد ساخته شود».
ادامه گزارش وزارتخارجه رژیم
«پروژه مدرن سازی راکتور آب سنگین اراک طبق برنامه ادامه دارد. بازطراحی مفهومی راکتور توسط متخصصان کشورمان به پایان رسیده و همزمان قرارداد مشاوره بازطراحی با چین مذاکره و در روز 24 فروردین 1396 با ملحوظ شدن کلیه ملاحظات سازمان انرژی اتمی ایران نهایی و در پکن امضا شد.
تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی با هدف راستیآزمایی انجام تعهدات از سوی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب توافقنامه و پروتکل الحاقی (که بهصورت داوطلبانه اجرا میشود) طبق برنامه از پیش تعیین شده و بدون هیچ مشکل خاصی ادامه دارد.
در ارتباط با ذخایر اورانیوم غنی شده، جمهوری اسلامی ایران تعهد خود مبنی بر رعایت سقف 300 کیلوگرم UF6 غنی شده یا معادل آن در سایر اشکال شیمیایی را رعایت کرده است».
یعنی کاری که شده یک کار تئوریک روی کاغذ بوده به اسم بازطراحی مفهومی. برای مشاوره سر این موضوع هم با چین توافق کردند.
ادامه گزارش:
«بخش دوم آخرین تحولات در حوزه رفع تحریمها
سه حوزه اصلی عبارت است از حوزه نفت و گاز، حوزه حمل و نقل و حوزه بانکی و مالی، و حوزههای فرعی نیز شامل آب و برق، صنعت و تجارت، بهداشت و درمان، کشاورزی و... بوده است.
تحولات در حوزه بانکی و مالی:
برخی مشکلات و محدودیتها در این حوزه (که عمدتاً مرتبط با برجام نبوده و به عوامل دیگری مانند تحریمهای اولیه و غیرهستهیی آمریکا، قوانین انضباطی مرتبط با پولشویی، مشکلات زیرساختاری در نظام بانکی کشور و... مربوط میشود) سیستم بانکی کشور هماکنون با مانع تحریمی مرتبط با موضوع هستهیی و برجام مواجه نمیباشد.
تحولات در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی:
بر اساس آخرین آمار دریافت شده از وزارت نفت، میانگین تولید نفت خام و میعانات گازی کشور در سال 1395، به بیش از 4 میلیون و 337هزار بشکه در روز رسیده است که 31 درصد نسبت به قبل از برجام رشد نشان میدهد.
روند افزایش صادرات نفت خام کشور پس از اجرای برجام، مطابق با اهداف از پیش تعیین شده ادامه دارد. میانگین صادرات روزانه نفت خام و میعانات گازی کشور در سال 1395، حدود 2 میلیون و 639هزار بشکه در روز بوده که بیش از دو برابر نسبت به زمان قبل از برجام افزایش داشته است. درآمد کشور از محل صادرات نفت خام و میعانات گازی در سال 1395، بالغ بر 34 میلیارد دلار بوده است».
«موانع و چالشها:
تحریمهای باقی مانده غیرهستهای، به همراه دستهای از موانع و مشکلات فنی در حوزه مراودات مالی و بانکی، موجب شده است تا سرعت تحقق گشایشهای ناشی از برجام با وضعیت مطلوب فاصله داشته باشد.
چالشهایی که طی سه ماهه اخیر روند اجرای برجام را متأثر ساخته است عبارتند از:
سه حوزه اصلی عبارت است از حوزه نفت و گاز، حوزه حمل و نقل و حوزه بانکی و مالی، و حوزههای فرعی نیز شامل آب و برق، صنعت و تجارت، بهداشت و درمان، کشاورزی و... بوده است.
تحولات در حوزه بانکی و مالی:
برخی مشکلات و محدودیتها در این حوزه (که عمدتاً مرتبط با برجام نبوده و به عوامل دیگری مانند تحریمهای اولیه و غیرهستهیی آمریکا، قوانین انضباطی مرتبط با پولشویی، مشکلات زیرساختاری در نظام بانکی کشور و... مربوط میشود) سیستم بانکی کشور هماکنون با مانع تحریمی مرتبط با موضوع هستهیی و برجام مواجه نمیباشد.
تحولات در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی:
بر اساس آخرین آمار دریافت شده از وزارت نفت، میانگین تولید نفت خام و میعانات گازی کشور در سال 1395، به بیش از 4 میلیون و 337هزار بشکه در روز رسیده است که 31 درصد نسبت به قبل از برجام رشد نشان میدهد.
روند افزایش صادرات نفت خام کشور پس از اجرای برجام، مطابق با اهداف از پیش تعیین شده ادامه دارد. میانگین صادرات روزانه نفت خام و میعانات گازی کشور در سال 1395، حدود 2 میلیون و 639هزار بشکه در روز بوده که بیش از دو برابر نسبت به زمان قبل از برجام افزایش داشته است. درآمد کشور از محل صادرات نفت خام و میعانات گازی در سال 1395، بالغ بر 34 میلیارد دلار بوده است».
«موانع و چالشها:
تحریمهای باقی مانده غیرهستهای، به همراه دستهای از موانع و مشکلات فنی در حوزه مراودات مالی و بانکی، موجب شده است تا سرعت تحقق گشایشهای ناشی از برجام با وضعیت مطلوب فاصله داشته باشد.
چالشهایی که طی سه ماهه اخیر روند اجرای برجام را متأثر ساخته است عبارتند از:
الف) افزودن تعدادی از اشخاص ایرانی به فهرست تحریمهای آمریکا به بهانه آزمایش موشکی ایران
در تاریخ 15بهمن 1395، دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا (اوفک) به بهانه آزمایش موشکی ایران و با ادعای مقابله با بهاصطلاح فعالیتهای بیثبات کننده ایران در منطقه، مجموعاً 13 شخص حقیقی و حقوقی ایرانی را به همراه 12 شخص حقیقی و حقوقی از سایر کشورها، در فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا قرار داد. در تاریخ 30اسفند ماه 1395 نیز وزارت امور خارجه آمریکا تعداد 11 شرکت خارجی دیگر (ده شرکت چینی و یک شرکت اماراتی) را به بهانه همکاری جهت تهیه و تأمین قطعات مورد نیاز برای صنایع موشکی ایران در فهرست تحریمهای خود قرار داد.
ب) شروع به کار هیأت حاکمه جدید آمریکا
موضع رسمی و اعلامی هیأت حاکمه جدید آمریکا نسبت به برجام آن است که در حال بررسی و ارزیابی این توافق میباشد، ولی در طول دوره ارزیابی به تعهدات برجامی خود پایبند خواهد بود. درعینحال، تکرار اظهارات و مواضع ضد برجامی از سوی مقامات آمریکایی که مغایر با تعهدات دولت ایالات متحده آمریکا وفق برجام محسوب میشود، تردیدهایی را در مورد جدیت این کشور در ایفای کامل و با حسن نیت تعهداتش ایجاد کرده است.
ج) مشکلات و موانع غیربرجامی
چالشها و موانع غیربرجامی در مسیر اجرای برجام، از جمله تحریمهای اولیه آمریکا، تحریمها و محدودیتهای غیرهستهای، محدودیتهای گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، فضای ایرانهراسی، مشکل افراد و بنگاههای داخلی و خارجی که از تحریمها منفعت میبردند و... همچنان مشکلاتی را در مسیر و روند بهرهبرداری بهینه از فضای پسابرجام ایجاد میکند که با عنایت به شرح مبسوط این موارد در گزارشهای قبلی، از تکرار مجدد توضیحات خودداری میشود. بیست و ششم فروردین 1396».
واقعیت این است که گزارش وزارتخارجه دولت روحانی در واقع مهر تأییدی بر شکست سیاسی برجام است. چرا که هم تحریمها اضافه شده است و هم موانع بر سر راه لغو تحریمها به قوت خود باقی است و هم آمدن هیأت حاکمه جدید آمریکا تردیدها را بیشتر کرده و برجام را در هالهیی از ابهام فرو برده است.
روشن است که چشماندازی هم که از همین گزارش به دست میآید، در راه بودن تحریمهای بیشتر است که در گزارش وزارتخارجه رژیم هم به دو مورد تحریمهای جدید اشاره شده بود.
در همین حدی هم که وزارتخارجه رژیم لیست کرده است، فارغ از ابعاد و کمیت آن، یک فضای سیاسی و روانی ایجاد میکند که هر کس و هر شرکت و هر بانکی را در معامله با رژیم به تجدید نظر وادار میکند.
علاوه بر تحریمهایی که وزارتخارجه دولت روحانی گفته است. تحریمهای جدید آمریکا و اروپا در زمینه حقوقبشر هم یک اقدام بسیار مهم و عرصه جدیدی است که به جنبش دادخواهی مردم ایران علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران کمک میکند.