وقتی ولیفقیه در گل نشسته قبل از فرستادن عمله و اکرهاش به نیویورک، برگ آرامکو را برای تلکه کردن طرفحسابهای غربی در جیب قبای آخوند روحانی میگذاشت، هرگز تصور نمیکرد که روزی این برگ بهجای اینکه «قاتق نان»ش شود «قاتل جان»ش گردد! آخوند ابله نمیداند که دیگر دورهٔ قمهکشی و غدارهبندی بهسر آمده و باید بساط آخوندپاسداری و دیپلماتتروریستی را جمع کند. طرفهای غربی هم فهمیدهاند که پشمی به قبای ولیفقیه نمانده است لذا تروریسم رژیم تاثیر معکوس دارد. این خطای احمقانهٔ ولیفقیه از قضا باعث شد که موضوع «برجام جدید» بهطور جدیتری روی میز بیاید. همان کابوسی که این روزها آخوندها را واداشته که جابهجا نسبت به آن هشدار بدهند.
به این واقعیت روزنامه جمهوری اسلامی رژیم به زبان آخوندی خاص خودش چنین اعتراف میکند: «حمله به تأسیسات نفتی عربستان همان بهانهای بود که تروئیکای اروپایی نیاز داشت تا... مسئولیت این حمله را به دوش ایران بیاندازد، رودربایستی را از میان بردارد و از آنچه ماهها بهدنبال آن بود رونمایی کند؛ «لزوم دستیابی به توافقی جدید»!».(۴مهر ۹۸)
عبور جامعه بینالملل از برجام
اگر چه با خروج آمریکا، برجام عملاً «مرده» بود ولی با این حال در داخل رژیم و بهخصوص در باند مغلوب، تعدادی «همچنان بر سر جنازه نشسته» بودند «گویا که قرار است معجزهای رقم بخورد و مرده زنده شود».(کیهان خامنه ۲۳مرداد ۹۸) در خارج هم اصحاب سیاست مماشات که تا روز آخر نمیخواهند از خوان یغمای ایرانزمین اشغال شده بیبهره باشند هر چه در توان داشتند برای حفظ برجام انجام میدادند و تلاش داشتند حتی با راهاندازی کانالهای مالی و اینستکس و... به جنازه این مرده تنفس مصنوعی بدهند.
ولی خبط خامنهای در موشک زدن به عربستان همه چیز را عوض کرد و کشورهای مختلف یکییکی وارد شده و رسما اعلام کردند که نیاز به توافق و «برجام جدید» است.
آمریکا که مدتهاست از برجام بیرون آمده و ۱۲شرط را ضمیمه توافق جدید کرده است.
موضع انگلیس را هم وقتی روحانی در نیویورک بود، همانجا بوریس جانسون گفت: «هر چند که شما به توافق هستهای قدیمی با ایران اعتراض داشته باشید، اکنون زمان آن رسیده است که به جلو حرکت کنیم و یک توافق جدید انجام دهیم».(سایت واشنگتن اگزمینر ۴مهر ۹۸)
ماکرون هم که پیشتر سردمدار حفظ برجام در اروپا بود اعلام کرد: «عوامل برای یک توافق گستردهتر روشن گشته و روی میز است».(وال استریت ژورنال ۵مهر ۹۸)
آسوشیتدپرس، آلمان را هم در فراخوان به برجامی جدید به کشورهای دیگر اضافه کرد و نوشت: «رهبران فرانسه، انگلستان و آلمان... مصرانه از ایران میخواهند وارد مذاکره درباره توافق جدید شوند تا پیمان هستهای فرسودهای که تهران با غرب در ۲۰۱۵ بست، تقویت شود».(۲مهر ۹۸) و خود روزنامه جوان رژیم هم تأیید کرد که «این نخستین بار است که کشورهای اروپایی در مواضع خود بهصورت رسمی همصدا با آمریکا از برجام عبور کردهاند و از لزوم مذاکرات جدید هستهای سخن میگویند».(۴مهر ۹۸)
کشورهای عربی هم یکییکی به فراخوان توافق جدید پاسخ مثبت دادند. ولیعهد عربستان در پاسخ به سؤالی درباره لزوم توافق جدید گفت: «بله کاملا. این هم چیزی است که پرزیدنت ترامپ خواسته است و این چیزی است که همه ما خواهانش هستیم. این ایرانیها هستند که خواهان آمدن پای مذاکره نیستند».(ان.بی.سی ۷مهر ۹۸)
بحرین نیز چند قدم جلوتر رفت و با برشمردن شروط جدید در برجام جدید از زبان وزیر خارجه خود گفت: «اگر برجام دیگری در کار باشد که... جلوی دستیابی ایران به سلاح هستهای را بگیرد، برنامه موشکی ایران را تحت پوشش قرار دهد و به سیاستهای مخرب ایران در منطقه بپردازد، این چیزی است که ما از یک برجام جدید میخواهیم».(خبرگزاری سپاه موسوم به فارس ۶مهر ۹۸)
دلایل وحشت رژیم از برجام جدید
فرض کنید بیماری در بستر احتضار تمامی داروهای قوی با عوارض مرگبار جانبی را مصرف کرده ولی هیچکدام افاقه نکرده و بیماریاش هر روز گسترش مییابد و هر لحظه خطر مرگ نزدیکتر میشود. در این حالت، خوردن هر داروی تحریککننده دیگری ریسک مضاعفی دارد بهدلیل اینکه هر عارضه جنبی کوچکی میتواند بیمار را مستقیماً به سمت مرگ سوق دهد.
این همان حال و روز عظمای محتضر است که تمامی جامزهرهای ممکن را سرکشیده است. مجبور شده از بزرگترین پروژه استراتژیک نظامش یعنی اتمی که میلیاردها دلار به پایش ریخت دست بردارد و تن به نرمشی ذلیلانه بدهد. در سوریه نیروها و مراکزش مستمراً زیر حمله است ولی دم برنیآورده و حتی جرأت نکرده که تلفات پاسدارانش را اعلام کند. تیرهای تروریستیاش علیه اپوزیسیون اصلیاش به سنگ خورده و دیپلماتتروریستهایش در زندانهای اروپا منتظر دادگاه و محاکمه هستند. در چنین شرایطی سؤال این است که آیا رژیم ظرفیتی برای عقبنشینی و رفتن پای میز مذاکره و توافق جدید دارد؟ نشستن پای میز مذاکره یعنی ترک دخالتهای منطقهای، یعنی تعطیل کردن پروژه موشکی و... یعنی زهرخوردنهای بعدی!
واقعیت این است رژیم از خفقان و سرکوب در داخل نمیتواند دست بکشد زیرا شل کردن بند سرکوب موجودیتش را تهدید میکند. از دخالت در کشورهای منطقه نمیتواند دست بردارد چون در آن صورت باید در خیابانهای کرمانشاه و همدان و تهران با جوانان و کانونهای شورشی روبهرو شود. از موشکی نمیتواند دست بردارد چون ریزش در نیروهای داخلیاش تشدید میشود و مزدوران خارجیاش هم بیشتر وامیروند. به همین دلیل پاسدار سلامی میگوید: «نتیجه مذاکره تسلیم در برابر دشمن است»(تسنیم آخوندی ۱۵شهریور ۹۸) و ظریف «مذاکره برای یک توافق جدید با قدرتها را منتفی میداند»(رویترز انگلیسی ۱مهر ۹۸) و عراقچی میافزاید: «این مذاکره، مذاکره تسلیم است و مذاکره واقعی نیست».(مهر رژیم ۶شهریور ۹۸) و پاسدار ربیعی ابراز وحشت میکند که هدف آمریکا از مذاکره «تسلیم ایران و مذاکره از سر تسلیم و ناتوانی» است.(خبر فوری رژیم ۱۹شهریور ۹۸)
بنبست مرگبار!
واقعیت این است که رژیم درمانده ولایت فقیه با یک بنبست مرگبار روبهروست.
اگر رژیم به برجام و توافق جدید تن بدهد، همان مسیر «خودکشی از ترس مرگ» است که خامنهای نسبت به آن هشدار داده و گفته که هر عقبنشینی «سلسلهای از عقبنشینیهای دیگر» را بهدنبال دارد. اگر چه عناصری در نظام خصوصاً در باند روحانی مثل سخنگویش پاسدار ربیعی بعضاً نوک میدهند که «ایران بحث تغییر در برجام را پذیرفته است و حاضر شده درباره آن مذاکره کند»(روزنامه حکومتی فرهیختگان ۴مهر ۹۸) ولی این به معنای «تنزل بیپایان» بهگفته ولیفقیه ارتجاع است.
اگر هم به توافقی جدید تن ندهد، خفگی اقتصادی هر چه بیشتر رژیم را در پی خواهد داشت و تاثیرات آن در جامعه در حال انفجار و بالاگرفتن اعتراضهای اجتماعی کاملاً روشن است.
در صحنه بینالمللی هم انزوای بیشتر و همگرایی کشورهای جهان علیه رژیم مسیر را نهایتاً برای بردن پرونده رژیم به شورای امنیت و فعال شدن مکانیسم ماشه باز میکند: «۳کشور اروپایی... برای افزایش فشار بر روی ایران با ایالات متحده همگرا شده تا از این مسیر بتوانند ایران را در همین نقطه متوقف کرده و یا در نهایت با ائتلافسازی ناچار به قبول مذاکره و توافق جدید کنند. یکی از اهرمهای مهم آنها در این رابطه مکانیسم ماشه یا همان ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل است که میتواند منجر به بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران شود».(روزنامه حکومتی ابتکار ۶مهر ۹۸)
***
آنچه باید تصریح کرد، ترس و نگرانی اصلی نظام ولایت نه از «مکانیزم ماشه» بلکه از جامعه در حال انفجار ایران و قیام است. رویارویی رژیم آخوندی با مردم و مقاومت مردم ایران صورتمسأله اصلی است. کانونهای شورشی همین تقابل اصلی را نمایندگی میکنند.
در شرایط کنونی هر ایرانی بهستوه آمده، در حکم ماشهٔ یک انفجار است که در ساعت موعود چکانده خواهد شد. خامنهای از هر طرف بچرخد در نهایت باید با آن روبهرو شود و از سرنگونی محتوم نظامش گریزی ندارد.