همزمان با اجلاس مجمع عمومی ملل متحد و گفتگوهای سران کشورها، سهم رژیم از این وضعیت و موقعیت چیست؟
رسانههای حکومتی از روحانی خواستار ماکزیمم استفاده از این شرایط شدهاند. روحانی چه کاری میتواند بکند؟
آیا این موقعیت در مجموع به نفع رژیم است؟
روحانی در مقالهیی که در واشنگتن پست نوشت صحبت از انزوای آمریکا و افزایش حمایت جهانی از رژیم شد. این حرف چقدر با واقعیت همخوان است؟
روحانی در سخنرانی خود در مجمع نیز در مقابل حملات شدید ترامپ علیه رژیم به بیان یک حرف بیربطی درباره «دولتی که به دولت بودن خود آگاه نیست» و یک گلایه حقیرانه که دولت ترامپ دولتی است که «عهد و پیمان سلف خود را نقض میکند» بسنده کرد.
در دنیای سیاست حرفهای مختلفی زده میشود اما تنها آن دسته از حرفها برای طرفهای سیاسی ارزش دارد که در دنیای مادی نمود داشته باشد.
برای بررسی این حرف روحانی که رژیم حمایت جهانی دارد، هم همین فرمول صادق است.
نگاهی به برخی مواضع دیگر کشورها در رابطه با رژیم، پاسخگوی این پرسش است.
دوصد گفته و چند کردار!
کنفرانس مطبوعاتی پومپئو-نیکی هیلی-جان بولتون و تأکید بر اینکه رژیم مسئول حملات در سوریه و لبنان هست، همچنین تأکید آنها بر تحریمهای گسترده علیه رژیم از موارد عینی و مادیای هست که میتوان برشمرد.
پیش از آن هم جان بولتون تأکید کرده بود اگر رژیم دست از تروریسم و دخالت منطقهیی برندارد، علاوه بر تحریمهایی که باز خواهد گشت(شدیدترین تحریمها) تحریمهای جدیدی هم اعمال خواهد شد.
همچنین در همین روزها برخی از شرکتها و طرفحسابهای تجاری رژیم، ایران را ترک کردند و رفتند، از جمله:
- کره جنوبی که واردات نفت از رژیم را متوقف کرد
- خروج شرکت نفتی کوزمو ژاپن
- خروج شرکت سوئدی وولو
- خروج بانک دولتی bpi فرانسه که قرار بود این بانک خودش پشتیبان شرکتهای فرانسوی باشد که بخواهند در ایران کارشان را ادامه دهند؛ اما الآن خودش هم گفته بهخاطر تحریمها خارج میشود.
- نشست دیروز ۱+۴ هم که در نهایت یک بیانیه دادند، هیچ حرف مادی در این بیانیه نیست.
اما به هر حال در همان بیانه ۱+۴ گفته شده که آنها ساز و کاری درآوردند که شرکتها بتوانند تحریمهای آمریکا را دور بزنند! آیا این، اقدام عملی نیست؟
عاقبت رفتن درون چاه با طناب دولتی!
در این مورد خاص باید گفت: این، طرح جدیدی نیست. یک ماه پیش هم فرانسه چنین طرحی آورد. اما مشکل پایهیی این است که اروپا تلاش میکند مسائل را سیاسی حل کند، در حالیکه مشکل مادی این است که شرکتهای اروپا مستقل هستند. خیلی هم از تحریمهای آمریکا که بسیار سخت است، میترسند. برای همین شرکتهای اروپایی بهرغم دلگرمیدادنهای دولتهایشان، خودشان حاضر نیستند ریسک کرده و «دم برق آمریکا» بروند!
مدتی پیش یک شرکت مخابرات چینی که معاملهیی حدود ۵۰۰میلیون دلار با رژیم امضا کرده بود، حدود ۱میلیارد دلار(عدد تقریبی است) توسط آمریکا جریمه شد! آمریکا گفت باید تمامی هیأت مدیرهاش را تغییر دهد. نهایتاً خود این شرکت گفت، معامله با رژیم برایش تماماً ضرر بود. امری که نشان میدهد دیگر شرکتها وارد چنین چالهای نشوند!
آیا رژیم راه گریزی دارد؟
بهرغم این وضعیت اخیراً بلومبرگ یک خبر داده مبنی بر اینکه ملاقاتی بین ماکرون و ترامپ انجام شده و بحث رژیم و برجام هم مطرح شده است. آیا امکانش هست اروپا در این ملاقات به آمریکا فشار آورده باشد تا ترامپ مقداری در رابطه با رژیم نرمش نشان دهد؟
پاسخ روشن است: دنیای سیاست دنیای تعادلقواست. در هر ملاقات باید دید که کدام یک از طرفین در تعادلقوا دست بالا را دارد؟
روشن است که در این زمینه فاصله آمریکا با اروپا بسیار زیاد است. چند سال پیش یک رسانه معتبر گفته بود فقط از نظر اقتصادی آمریکا اول است و اروپا با ۲۷پله تفاوت، از آن عقبتر است.
بنابراین در این ملاقات هم بهطور قانونمند این آمریکاست که بیشتر به فرانسه و اروپا خط میدهد و حرفش را تحمیل میکند!
کما اینکه مقامات فرانسوی گفتند دو رئیسجمهور نگرانیهای مشترک در رابطه با رژیم داشتند.
یک نکته دیگر اینکه بلومبرگ میگوید: «ترامپ و ماکرون درباره مشکلات تجاری دو کشور صحبت کردند و بعد هم در رابطه با رژیم! همین نکته نشان میدهد که اختلافات در رابطه با تعرفهها بین آمریکا و اروپا که خیلی هم برایشان مهم است، وقتی در گفتگو کنار موضوع رژیم قرار میگیرد، چه بسا یک معاملهیی هم در کار باشد. یعنی شاید آمریکا مقداری از تعرفهگذاری روی کالاهای اروپا بکاهد، در مقابل اروپا هم در رابطه با برجام بیشتر کنار آمریکا بیاید و رودرروی رژیم قرار بگیرد.
اگر FATF تصویب شود آیا برای رژیم گشایشی حاصل میشود؟
روز سهشنبه ۳مهر ۹۷ مجلس رژیم روی طرح FATF کار کرد. سؤال اینجاست که اگر FATF تصویب شود، آیا فشارها از روی رژیم برداشته نخواهد شد؟
در این مورد هم پیش از هر چیز باید در نظر داشت که: مشکل برای رژیم یک معادله تکمجهولی نیست. بلکه چندمجهولی است. برای همین هم نزدیک به ۲سال است که پشت تصویب آن ماندهاند و نمیتوانند تصمیم مشخص بگیرند. چرا؟
به ۳علت:
۱- تصویب FATF یعنی اینکه رژیم دیگر نباید و نمیتواند به مزدوران خارجیاش(حزبالله و...) پول بفرستد. در نظر هم بگیرید که حسن نصرالله یکبار گفت که تمامی پول ما از سلاح و... تا پوشاک و غذا از ایران میآید و تا وقتی ایران پول داشته باشد ما هم هستیم!(یعنی اگر رژیم ارسال پول را قطع کند اینها هم دیگر نیستند)
۲- قطع پول برای مزدوران، یعنی فروریختن عمق استراتژیک نظام. یعنی بهقول خامنهای رژیم به جای سوریه و... باید در همدان و کرمانشاه و تهران خط ببندد. یعنی تضادهایش به درون خودش ریخته و عاملی میشود برای قیام بیشتر.
۳- حتی اگر رژیم حاضر شود این بهای مرگبار را هم بپذیرد، روز ۹مهر FATF روابط بانکی آن را با کشورهای جهان هم قطع نکند، اما یک ماه دیگر تحریمهای بانکی آمریکا برقرار میشود. یعنی رژیم هم عمق استراتژیکش را از دست داده و هم بانکهایش تحریم شدهاند!
در این مورد هم تنها نتیجهیی که میتوان گرفت اینکه: اگر آخوندها FATF را تصویب نکنند، تحریمهای FATF ضرب میشود در تحریمهای بانکی ماه بعد.
اگر هم FATF را تصویب بکنند، در گام بعد، هم تحریم بانکی میشود و هم عمق استراتژیکش را از دست میدهد!
به این میگویند روزگار سخت آخوندها.