وضعیت در مدارس به گونهیی است که رسانهها و مهرههایی از رژیم هر از گاهی اعتراف میکنند که حوادث مختلفی در مدارس جان دانشآموزان را مورد تهدید قرار میدهند. حوادثی نظیر فروریختن سقف و دیوار مدرسه، مجروح و مصدوم شدن دانش آموزان، گازگرفتگی آنها در اثر نشت دود بخاری و... که این امر حاکی از بحرانی بودن اوضاع در مدارس و آموزش و پرورش رژیم است.
فرسودگی مدارس منحصر به مناطق دور افتاده و محروم کشور نیست بلکه در تهران نیز فرسودگی آنچنان است که مهرهها و رسانههای رژیم ناگزیر شدهاند در این رابطه هشدار بدهند.
دراین رابطه روزنامه حکومتی جوان 16آذر 96 با عنوان ”700مدرسه «در تهران» حتی با باد هم فرو میریزند!“ از قول مدیر کل آموزش و پرورش رژیم در تهران مینویسد: ”این شهر در بحث فضای آموزشی جزو فقیرترین استانهاست و در ادامه تأکید میکند دیوار ۷۰۰مدرسه شهر تهران حتی با وزیدن توفان نیز میریزد. بعد از اعلام این آمار هم مسئولان مدعی شدند همه این مدارس پیشتر در لیست ساختمانهای تخریبی آموزش و پرورش ثبت شده، اما بهدلیل نبود «پول» موفق به تخریب آنها و ساختن مدارس جدید نشده بودند.“
این روزنامه در ادامه گزارش خود از قول زهرا نژاد بهرام عضو هیأترئیسه شورای قلابی شهر تهران مینویسد: ”25درصد فضای غیرایمن شامل بیش از هزار مدرسه تهران میشود“.
حسین خلیل آبادی یکی دیگر اعضای شورای قلابی شهرتهران نیز ضمن اذعان به فرسودگی مدارس تهران اذعان میکند که خطر ریزش ساختمانهای مدارس فرسوده تهران را تهدید میکند. به گفته وی بسیاری از آنها ”پتانسیل تبدیل به آثار باستانی را دارند!“
این مهره حکومتی تهران را از جمله فقیر ترین شهرهای کشور از نظر فضای آموزشی اعلام میکند که نشانه آن وجود کلاسهای 30تا 40نفره در تهران است. (خبرگزاری فارس 2آبان 96)
در خبر دیگری مدیرکل آموزش و پروش تهران میگوید: ”40درصد مدارس تهران فرسوده بوده و بالای 50سال قدمت دارد“
وقتی در تهران بحران این چنین حاد و اسفناک است و جان دانشآموزان در خطر است، در سایر نقاط کشور خصوصاً در مناطق محروم که مدارس کپری نیز وجود دارد، خطر بیشتری در کمین است.
در حال حاضر 11هزار مدرسه فرسوده در کشور وجود دارد که به گفته رئیس سازمان نوسازی مدارس: ”این مدارس برای دانشآموزان خطرآفرین هستند و باید هر چه زودتر تخریب و نوسازی شوند“. (سایت صدا و سیما 1آبان 96)
واضح است که علت این بحران عدم اختصاص بودجه کافی برای آموزش و پرورش و بهخصوص بودجه کافی برای نوسازی مدارس است.
دراین زمینه مهرههایی از رژیم به صراحت به این امر اذعان میکنند، در این رابطه محمد سالاری عضو شورای شهر تهران میگوید: ”امروز مدارس شهر تهران بهلحاظ فرسودگی نسبت به کل کشور وضعیت بسیار وخیمی دارد و وضعیت سرانههای آموزشی آن بغرنج است“.
خلیل آبادی یکی دیگر اعضای شورای شهر تهران نیز اعتراف میکند: ”نبود بودجه آوار مدارس فرسوده را بر سر دانش آموزان میریزد“ (باشگاه خبرنگاران جوان 29مهر 96)
بنا بر گفته مدیر کل نوسازی مدارس استان تهران برای بازسازی یک فضای آموزشی حداقل 3میلیارد تومان نیاز است و تأمین بودجه برای هزار فضای آموزشی فرسوده در تهران ظرف یکی، دو سال امکانپذیر نیست.
عدم اختصاص بودجه کافی به آموزش و پرورش و ترمیم نکردن مدارس فرسوده توسط دولت آخوند حسن روحانی در شرایطی است که همه ساله بودجههای گزاف و هنگفتی به نهادهای بهاصطلاح فرهنگی رژیم در داخل و خارج کشور جهت بسط خرافه و سرکوب در داخل، و صدور تروریسم و بنیادگرایی در خارج کشور اختصاص داده میشود. همه ساله بودجه این نهادها بخش قابل ملاحظهای از بودجه کشور را میبلعد.
این نهادها به بیش از 100نهاد بالغ میشوند که 96نهاد آن ”موسسات و سازمانهای نظارت ناپذیر“ ! هستند که بودجه آنها در جدول شماره 17 لایحه بودجه منظور میگردد.
به نوشته روزنامه حکومتی اعتماد 17بهمن 95 «جدول شماره ١٧بودجه همان جدولی است که مؤسسات و نهادهای غیردولتی بسیاری در قالب آن سالانه بخشی از بودجه فرهنگی را به خودشان اختصاص میدهند بدون آن که در قبال آن پاسخگو باشند“.
جعفرزاده ایمن آبادی نماینده مجلس رژیم به این روزنامه حکومتی میگوید: ”تنها 30درصد از مؤسسات و نهادهایی که نام آنها در جدول شماره ١٧بودجه آمده نظارتپذیر هستند. اما ٧٠ درصد باقی مانده یا به نهادهای نظارتی پاسخگو نیستند یا این نهادها نمیتوانند به مسائل مالی آنها ورود کنند. لذا ما امسال تلاش کردیم تا آن موسساتی را که پاسخگو نیستند از این جدول حذف کنیم اما با لابیهای سنگینی که وجود داشت، موفق نشدیم».
واضح است که لابی سنگین برای نهادهای فرهنگی آخوندی در بیت خامنهای است که مجلس رژیم و نهادهای نظارتی دیگر رژیم نمیتوانند ”به مسائل مالی آنها“ ورود کنند و علیالقاعده بیت ”آقا“ حق ورود و نظارت برآنها را دارد.
این خاصه خرجی بیت خامنهای برای نهادهای فرهنگی رژیم در حالی است که جان میلیونها نفر از دانشآموزان در مدرسههایی که به قول آن رسانه حکومتی که ”حتی با باد هم میریزند“ در خطر است.
فرسودگی مدارس منحصر به مناطق دور افتاده و محروم کشور نیست بلکه در تهران نیز فرسودگی آنچنان است که مهرهها و رسانههای رژیم ناگزیر شدهاند در این رابطه هشدار بدهند.
دراین رابطه روزنامه حکومتی جوان 16آذر 96 با عنوان ”700مدرسه «در تهران» حتی با باد هم فرو میریزند!“ از قول مدیر کل آموزش و پرورش رژیم در تهران مینویسد: ”این شهر در بحث فضای آموزشی جزو فقیرترین استانهاست و در ادامه تأکید میکند دیوار ۷۰۰مدرسه شهر تهران حتی با وزیدن توفان نیز میریزد. بعد از اعلام این آمار هم مسئولان مدعی شدند همه این مدارس پیشتر در لیست ساختمانهای تخریبی آموزش و پرورش ثبت شده، اما بهدلیل نبود «پول» موفق به تخریب آنها و ساختن مدارس جدید نشده بودند.“
این روزنامه در ادامه گزارش خود از قول زهرا نژاد بهرام عضو هیأترئیسه شورای قلابی شهر تهران مینویسد: ”25درصد فضای غیرایمن شامل بیش از هزار مدرسه تهران میشود“.
حسین خلیل آبادی یکی دیگر اعضای شورای قلابی شهرتهران نیز ضمن اذعان به فرسودگی مدارس تهران اذعان میکند که خطر ریزش ساختمانهای مدارس فرسوده تهران را تهدید میکند. به گفته وی بسیاری از آنها ”پتانسیل تبدیل به آثار باستانی را دارند!“
این مهره حکومتی تهران را از جمله فقیر ترین شهرهای کشور از نظر فضای آموزشی اعلام میکند که نشانه آن وجود کلاسهای 30تا 40نفره در تهران است. (خبرگزاری فارس 2آبان 96)
در خبر دیگری مدیرکل آموزش و پروش تهران میگوید: ”40درصد مدارس تهران فرسوده بوده و بالای 50سال قدمت دارد“
وقتی در تهران بحران این چنین حاد و اسفناک است و جان دانشآموزان در خطر است، در سایر نقاط کشور خصوصاً در مناطق محروم که مدارس کپری نیز وجود دارد، خطر بیشتری در کمین است.
در حال حاضر 11هزار مدرسه فرسوده در کشور وجود دارد که به گفته رئیس سازمان نوسازی مدارس: ”این مدارس برای دانشآموزان خطرآفرین هستند و باید هر چه زودتر تخریب و نوسازی شوند“. (سایت صدا و سیما 1آبان 96)
واضح است که علت این بحران عدم اختصاص بودجه کافی برای آموزش و پرورش و بهخصوص بودجه کافی برای نوسازی مدارس است.
دراین زمینه مهرههایی از رژیم به صراحت به این امر اذعان میکنند، در این رابطه محمد سالاری عضو شورای شهر تهران میگوید: ”امروز مدارس شهر تهران بهلحاظ فرسودگی نسبت به کل کشور وضعیت بسیار وخیمی دارد و وضعیت سرانههای آموزشی آن بغرنج است“.
خلیل آبادی یکی دیگر اعضای شورای شهر تهران نیز اعتراف میکند: ”نبود بودجه آوار مدارس فرسوده را بر سر دانش آموزان میریزد“ (باشگاه خبرنگاران جوان 29مهر 96)
بنا بر گفته مدیر کل نوسازی مدارس استان تهران برای بازسازی یک فضای آموزشی حداقل 3میلیارد تومان نیاز است و تأمین بودجه برای هزار فضای آموزشی فرسوده در تهران ظرف یکی، دو سال امکانپذیر نیست.
عدم اختصاص بودجه کافی به آموزش و پرورش و ترمیم نکردن مدارس فرسوده توسط دولت آخوند حسن روحانی در شرایطی است که همه ساله بودجههای گزاف و هنگفتی به نهادهای بهاصطلاح فرهنگی رژیم در داخل و خارج کشور جهت بسط خرافه و سرکوب در داخل، و صدور تروریسم و بنیادگرایی در خارج کشور اختصاص داده میشود. همه ساله بودجه این نهادها بخش قابل ملاحظهای از بودجه کشور را میبلعد.
این نهادها به بیش از 100نهاد بالغ میشوند که 96نهاد آن ”موسسات و سازمانهای نظارت ناپذیر“ ! هستند که بودجه آنها در جدول شماره 17 لایحه بودجه منظور میگردد.
به نوشته روزنامه حکومتی اعتماد 17بهمن 95 «جدول شماره ١٧بودجه همان جدولی است که مؤسسات و نهادهای غیردولتی بسیاری در قالب آن سالانه بخشی از بودجه فرهنگی را به خودشان اختصاص میدهند بدون آن که در قبال آن پاسخگو باشند“.
جعفرزاده ایمن آبادی نماینده مجلس رژیم به این روزنامه حکومتی میگوید: ”تنها 30درصد از مؤسسات و نهادهایی که نام آنها در جدول شماره ١٧بودجه آمده نظارتپذیر هستند. اما ٧٠ درصد باقی مانده یا به نهادهای نظارتی پاسخگو نیستند یا این نهادها نمیتوانند به مسائل مالی آنها ورود کنند. لذا ما امسال تلاش کردیم تا آن موسساتی را که پاسخگو نیستند از این جدول حذف کنیم اما با لابیهای سنگینی که وجود داشت، موفق نشدیم».
واضح است که لابی سنگین برای نهادهای فرهنگی آخوندی در بیت خامنهای است که مجلس رژیم و نهادهای نظارتی دیگر رژیم نمیتوانند ”به مسائل مالی آنها“ ورود کنند و علیالقاعده بیت ”آقا“ حق ورود و نظارت برآنها را دارد.
این خاصه خرجی بیت خامنهای برای نهادهای فرهنگی رژیم در حالی است که جان میلیونها نفر از دانشآموزان در مدرسههایی که به قول آن رسانه حکومتی که ”حتی با باد هم میریزند“ در خطر است.