نگاهی به روند طی شده از روز رونمایی خامنهای از دولت جوان حزباللهی تا اکنون این واقعیت را برای ما روشن میکند که خامنهای راه برونرفت از بحرانهای دوران سرنگونی را انقباض هر چه بیشتر نظام اهریمنی خود و گماردن مهرههای سرسپردهتر در پازل قدرت دیده است.
مهندسی انتخابات
تمامی گامهای طی شده برای صورت بخشیدن به این خواسته عامدانه و طبق مهندسی مشخص طی شده است. از جمله شرط گذاشتن برای کاندیداهای انتخابات و مشخص کردن خصوصیات رئیس جمهور مطلوب از سوی خامنهای تا طرح تغییر قانون انتخابات در مجلس ارتجاع و تصویب آن بهصورتی شتابزده و خارج از روال و عرف در شورای نگهبان، افشای نوار ظریف و نیز طاقچهبالا گذاشتنهای ابراهیم رئیسی طبق سناریوی مشخص انجام گرفته و همه و همه بخشی از طرح و برنامهٔ خامنهای برای بیرون کشیدن ابراهیم رئیسی از صندوق بوده است.
لیست نامزدهای احراز صلاحیت شده نشان میدهد، کاندید اصلی خامنهای ابراهیم رئیسی است، باقی کاندیدها نقش سیاهی لشگر یا بادمجان دور قاب را دارند. در آخرین لحظه «به فرموده»، یا با طرح و برنامهٔ دیکته شده انتخابات را به رئیسی واگذار خواهند کرد. برخی از کاندیداها که البته از حذف خود مطلع شده بودند مانند محمد عباسی، مسعود زریبافان، محمد نامی، حسین دهقان حتی قبل از اعلام نظر شورای نگهبان ارتجاع، به نفع رئیسی کنار کشیدند.
اقدامات خامنهای برای تکپایه کردن قدرت
تا اینجا خامنهای برای پیشبرد سیاست انقباض رژیم و تک پایه کردن قدرت چند اقدام اساسی را انجام داده است:
۱ـ حذف و جراحی اندامها و ارگانهایی از حاکمیت و تراشیدن و لاغر کردن بدنهٔ آن.
تیغ این جراحی عمیق حتی بر گردن پاسدار علی لاریجانی، عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و سه دوره ریاست مجلس ارتجاع و مشاور خود خامنهای نیز فرود آمد و پاسداری مانند سعید محمد را نیز مستثنی نکرد.
۲ـ خامنهای با اینکار خواست که زمینه و احتمال شکلگیری دو یا سهقطبی شدن انتخابات در داخل حاکمیت را از بین ببرد۷ اگر چه باید تصریح کرد که دوقطبی اصلی در جامعهٔ ایران همان دوقطبی بین مردم و مقاومت ایران با استبداد دینی است.
۳ـ برای خفه کردن صداهای اعتراضی و نق و نوقها در داخل حاکمیت، نیاز به جنگافروزی در غزه و موشکپرانی داشت. او این سیاست را از خمینی به ارث برده است که با مستمسک قرار دادن جنگ ضدمیهنی و دخالت در امور عراق توانست سیاست سرکوب و یکپایه کردن نظامش را پیش ببرد.
تک پایگی، علامت قدرت یا ضعف؟
آیا این اقدامات برای خامنهای قدرت خواهد خرید؟ آیا باعث خواهد شد او هژمونی خود را بر تمام باندهای حاکمیت اعمال کند؟
پاسخ منفی است. زیرا:
۱ـ مجموعه اقدامهای خامنهای برای انقباض رژیمش، او را بیشازپیش ضعیف و آسیبپذیرتر کرده است. جراحی مهرهها، اندامها و ارگانها، ممکن است در کوتاه مدت مانع سرایت قانقاریا به قلب و مغز او شود ولی او را در مواجهه با سایر بیماریها ضعیفتر از پیش کرده است.
۲ـ خامنهای که از دوقطبی شدن انتخابات میپرهیخت زیرا تجربه سال۸۸ را داشت و آن را بستری برای جرقهزدن قیام میدانست، با این جراحی و حذف به ناگزیر نشان داد که دوقطبی اصلی جامعهٔ ایران، جبهه خلق و مقاومت و آزادی در برابر ولایت فقیه و جبهه ارتجاع و دیکتاتوری است.
۳ـ گرد و خاکهای موشکی در غزه و عر و تیزهای مربوط به آن ممکن است در کوتاه مدت در درون حاکمیت برای خامنهای تعریف و تمجید و اتوریتهٔ کاذب به همراه بیاورد ولی بهسرعت رنگ خواهد باخت و این بار تعارضها و کشاکشها بهصورتی مهیبتر سر باز خواهند کرد.
۴ـ پیام سیاست انقباض، سرکوب در جامعه و تروریسم بیشتر در سطح منطقهیی است؛ ولی با در نظر گرفتن وضعیت شکنندهٔ رژیم و وضعیت انفجاری جامعه و نیز فرو ریختگی عمق استراتژیک آن، انقباض، هر چه بیشتر باعث افزایش رادیکالیسم در جامعه شده و مردم را در برابر حاکمیت قرار خواهد داد.
قبل از تکپایه شدن حاکمیت، باند خامنهای اصلاحطلبان قلابی را بهعنوان عایق و موجشکن در برابر خشم انفجاری مردم مورد استفاده قرار میداد. با کنار رفت این عایق، اکنون خامنهای و باند او آماج شدیدترین تهاجم مردم قرار خواهند گرفت. هر اعتراض اجتماعی این پتانسیل را خواهد داشت که مستقیم شخص خامنهای را هدف قرار دهد.
خامنهای، با این اوصاف، یک ریسک بسیار بزرگ و خطرناک مرتکب شده است؛ ریسکی که میتواند نه از تاک نشان باقی بگذارد، نه از تاکنشان.