خواندن متنی که در این تخته اعلانات در برابر دانشجویان ایرانی گذاشته شده هر انسانی را به هم میریزد. زیرا دستوراتی در آن است که توهین به ساحت انسان و اراده و شخصیت انسان و تعریف انسانی اوست.
با پوزش از خوانندگان بعضی سطرها را در زیر میآوریم تا بتوان نکاتی درباره آن گفت:
دستورات کمیتهٔ انظباتی دانشگاه پیام نور خراسان شمالی
برای آقایان:
عدم استفاده از تی شرت، پیراهن آستین کوتاه بالای آرنج و تنگ
عدم استفاده از شلوارهای فاق کوتاه و چسبان
عدم اصلاح نامتعارف صورت، موهای سر و مدلهای نامتعارف
عدم استفاده از بلوزهای مصور با عکس و تصاویر مختلف
عدم پخش هر گونه آهنگ از تلفن همراه در دانشگاه
برای خانمها:
استفاده از چادریا مقنعه با رعایت کامل حجاب اسلامی به همراه مانتوی گشاد بلند و با طرح متعارف
عدم استفاده از مانتوی کوتاه بالای زانو. مانتوهای تنگ و چسبان با مدلهای فانتزی
عدم استفاده از هر گونه مواد و لوازم آرایشی در محیط و کلاسهای دانشگاه
عدم استفاده از زیورآلات و رنگهای نامناسب در پوشش
عدم استفاده از شلواهای کوتاه و چسبان
عدم استفاده از روسری و شال
......
چند نکته درباره این دستورات:
- نویسندگان این دستورات چه دیدی به انسان دارند؟ آیا جز این است که انسان از نظر آنها هیچ شخصیت و ارادهای ندارد و موجودی فاسد و مفسد است که باید برای تمامی حرکات و سکنات و لباس پوشیدن و حتی نوع لباس زیر چادرش هم معین کرد که چه کار بکند؟
-آیا وقتی دانشجویان و تحصیلکردگان این جامعه اینقدر باید همه حرکاتشان نظارت و مهار شود، با سایر مردم و طبقاتی که به حقوق خود کمتر آشنا هستند، چه میکنند؟
- آیا در حاکمیت دیکتاتوری که تا این حد در رفتار و سلوک مردم دخالت میکند و همه را به جبر و رعب وادار به انجام دستورات میکند، جایی برای اختیار و ارادهٔ انسان وجود دارد؟ و آیا این جبر و زور مطابق با قوانین اسلام است؟ که انسان را وجودی صاحب اندیشه میداند و در دین هم اکراه و اجباری برای او قایل نیست.
-آیا کسی که در مورد انسانهای آگاه و دانش پژوه یک سرزمین اینگونه میاندیشد، خود چه کارنامهای از رعایت عفت و حیا و شرم و چه کارنامهای از غارت و دزدی و خیانت و جنایت در حق مردم دارد؟ آیا انواع و اقسام پروندههای فساد و جنایت و دزدی در شنیعترین شکل آن از بالا تا پایین همین حکومت رو نشده است؟
بسیار روشن است که بر اساس «مفسد همه را به کیش خود پندارد» -عمداً کافر ننوشتیم چون کفری بدتر از دین این دیکتاتورها نیست- درون این حکومت آخوندی و عوامل آن چه قدر فاسد است که به خود اجازه میدهند چنین دستوراتی را برای دانشجویان در دانشگاههای کشور بنویسند و در معرض دید عموم بگذارند.
نکتهٔ آخر اینکه دیکتاتوری همین است. دیکتاتوری بالاترین فساد است. کسی که میتواند به دیگران زور بگوید و دیکتاتوری کند و برای یک دیکتاتوری کار کند خودش از ردهٔ انسانیت خارج است؛ دیگرا را همچون خودش حیوانی پست و رذل میبیند که دائماً قصد انجام فساد و جرم دارد.
البته این هم روشن است که این همه جبر و زور و بستن جامعه، خارج از دیدگاه حاکمان و عواملش، نیاز شدید این دیکتاتوری برای حکومت با رعب هم هست.
مقاومت ایران از روز نخست آغاز دیکتاتوری ولایتفقیه این حاکمیت را ضدبشر نامید. آیا کسانی که اینچنین به انسان نگاه میکنند بجز ضدبشر و پایینتر از درنده و پست فطرتتر از شیطان چیز دیگری هستند؟
با چنین حاکمیتی آیا میتوان روش اصلاح رفت؟ یا باید از بیخ و بن آن را برکند. تا شان و شخصیت انسان به جای خودش بنشیند.