از روز ۳۰مرداد، جلاد۶۷ در مجلس ارتجاع در حال چک و چانه زدن برای گرفتن رأی اعتماد برای وزرایش است تا همانطور که خامنهای گفت، هر چه سریعتر، کابینهٔ غارت و جنایتش دست بهکار شود تا بلکه بتواند در برابر بحرانهای مرگباری که تمامی نظام را احاطه کرده، راه برون رفتی بیابد.
در آن سو با آمدن جلاد۶۷ بوی تعفن رژیم ولایت فقیه بیشازپیش جهان را فراگرفته و دست مماشاتگران را بستهتر کرده است.
جاوید رحمان، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد در زمینهٔ حقوقبشر در ایران در تازهترین گزارش خود دربارهٔ وضعیت حقوقبشر در ایران زیر حاکمیت آخوندها، رئیسی را فردی عنوان میکند که موارد زیادی از نقض حقوقبشر را در پرونده خود دارد. از جمله شکنجه، اعدام کودکان، بازداشتهای خودسرانه و اعترافات اجباری.
خانم کالامارد، دبیرکل عفو بینالملل در واکنش به انتصاب رئیسی بهعنوان رئیسجمهور نظام میگوید: «این که ابراهیم رئیسی بهجای رسیدگی به جرم و جنایت علیه بشریت، از قتل، ناپدید شدن اجباری و شکنجه، به ریاستجمهوری رسیده، یک یادآوری تلخ است که در ایران، مصونیت از مجازات حاکم است... اکنون بیش از هر زمان لازم است کشورهای عضو شورای حقوقبشر سازمان ملل گامهای مشخصی را برای حل بحران معافیت سیستماتیک از جنایت، در ایران بردارند» (۲۸تیر).
آقای یانشا، نخستوزیر اسلوونی، در سخنرانی خود در اجلاس جهانی ایران آزاد در ۱۹تیر خواستار تحقیقات در مورد قتلعام۶۷ میشود. قتلعامی که رئیسی جلاد، بهعنوان عضو هیأت مرگ، نقش محوری در آن داشته است.
بیش از ۱۵۰تن از مقامات پیشین سازمان ملل متحد و کارشناسان حقوق بینالملل در نامهیی به خانم باشله، کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل از او خواستار تحقیق دربارهٔ قتلعام۶۷ و نقش رئیسی جلاد میشوند (۵ اردیبهشت ۱۴۰۰).
۷کارشناس حقوقبشر سازمان ملل متحد در نامهیی به سران رژیم آخوندی، قتلعام۶۷ را «جنایت علیه بشریت» میخوانند و تأکید میکنند اگر رژیم آخوندی از پاسخ به این جنایت سرباز زند، آنها خواستار تحقیقات بینالمللی دربارهٔ قتلعام۶۷ میشوند (آذر۹۹). روندی که در ادامه میتواند به برپایی دادگاههای بینالمللی علیه سران رژیم، از جمله رئیسی و خامنهای بیانجامد.
این صحنهٔ سیاسی ایران امروز است. مشتی قاتل و دزد تلاش دارند با زور سرنیزه، جامعهٔ متلاطم ایران را بهخاموشی وادارند؛ از سویی با سیرکهای انتخابات و تحلیف و رأی نمایشی اعتماد، کابینهٔ جلاد۶۷ را بزک و به جهان تحمیل کنند؛ اما از سوی دیگر جامعهٔ ایران از آستانهٔ تحمل گذشته و مردم با خشمی آتشین و نفرتی متکاثف آمادهاند تا از هر فرصت و شکافی برای خیزش و قیام استفاده کنند؛ در جامعهٔ جهانی نیز، بهیمن فعالیتهای خستگیناپذیر مجاهدین و مقاومت ایران و اشرفنشانان فداکار، هر روز جنایات رژیم رسواتر میشود و محکومیت و نفرت بینالمللی نثار جلاد۶۷ و تمامیت رژیم آخوندی میشود.
همزمان رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران هم با شتاب جنبش دادخواهی شهیدان قتلعام۶۷ را بهپیش میبرد و چشمانداز ضربات سنگین و مرگبار بیشتر، از هماکنون پیکر فرتوت نظام ولایت را به لرزه در آورده و بحران درونی رژیم را شدت بخشیده است.