هر چه به چهارشنبه سوری نزدیکتر میشویم، واکنشها و تبلیغات ترسآلود رژیم در قبال چهارشنبه سوری و رویدادهای آن بالا و بالاتر میگیرد. این در حالی است که کارگزاران رژیم مدعیاند که همه ساله چهارشنبه سوری را مدیریت کرده و امسال هم پیشاپیش همهگونه تدارک برای آن دیدهاند. از اظهارات پاسدار رحیمی سرکرده انتظامی تهران بزرگ مبنی بر انجام همه پیشبینیها از قبل و آمادهباش صددرصد آن روز تا گفتههای پاسدار اشتری مبنی بر اینکه «از ماهها قبل بهصورت نامحسوس از نقطه صفر مرزی تا داخل شهرها را برای جلوگیری از ورود این مواد رصد کردهاند». تلویزیون رژیم هم هرشب توسط همین پاسداران یک نمایش اقتدار! برگزار میکند و در کنار آن، برای سلامتی «جوانان عزیز» و بههمخوردن آرامش خانوادهها اشک تمساح میریزد. اکنون باید از آنها پرسید اگر مدیریت کرده و بر اوضاع مسلط هستید پس این موج نگرانی و توسل به شیوههای مختلف تبلیغ و تهدید برای چیست؟
واضح است که نگرانی اصلی رژیم در خود صورتمسأله یعنی «تجمع مردم و جوانان» در چهارشنبه سوری خلاصه میشود. واقعیتی که در مورد آن هیچ کاری از دست رژیم برنمیآید. کما اینکه نهایتاً ناگزیر از عقبنشینی شده و برخلاف سالهای قبل که جشن چهارشنبه سوری را یک سنت آتشپرستی و جاهلی مینامیدند، امسال گفتهاند مانع برگزاری این جشن ملی و شادی مردم نمیشویم «پلیس با شادی مردم مخالف نیست که از سنتها استفاده کنند - پاسدار رحیمی سرکرده انتظامی تهران بزرگ (۱۷اسفند ۹۶) ». اما او سرانجام نگرانی اصلیاش را تحت عنوان «حفظ نظم و امنیت» بیان کرده و تهدید به برخورد میکند. این تهدید آهنگ واحدی است که این روزها از زبان عوامل مختلف انتظامی و امنیتی و سیاسی رژیم به کرات شنیده میشود. از همین پاسدار رحیمی که گفت: «با رفتارهایی که مخل نظم یا خارج عرف باشه برخورد میکنیم» تا سرکرده انتظامی مازندران که گفت: «امنیت مردم خط قرمز پلیس است» و به هنجارشکنان چهارشنبه آخر سال هشدار داد که «تا با آرامش و آسایش مردم بازی نکنند» و یا رئیس دادگستری گیلان که گفت: «با افرادی که در چهارشنبه سوری نظم عمومی را بر هم بزنند بهطور جدی برخورد میکنند» و تا دیگر مهرهها و کارگزاران ریزو درشت رژیم.
روشن است در زبان معکوس رژیم آخوندی، منظور آنها از «امنیت و آرامش مردم»، دقیقاً امنیت و آرامش رژیم و اصل نظام است. شگفتا رژیمی که هیچ آرامش و آسایشی برای مردم باقی نگذاشته حالا ناگهان در چهارشنبه سوری نگران آرامش و امنیت مردم شده است. همان رژیمی که روزانه در تمام کلانشهرها جان بسیاری را با آلودگی هوا میگیرد و در جادههای شهری و بین شهری به قول خودشان بیش از تلفات جبههها از مردم کشته میگیرد. ماه گذشته خبرگزاری مهر میزان تلفات جادهیی را سالی 16هزار نفر و خبرگزاری تسنیم آمار مصدومان و مجروحان تصادفات جادهیی را فقط در تیرماه امسال سی هزار و ۵۶نفر اعلام کرده است. تلفاتی که عامل اصلیاش خود رژیم است.
اما برگردیم به موضوع نگرانی رژیم؛ راستی صورت مسأله این نگرانی چیست؟ آنها از سویی «از مواد محترقه و خطرناک» صحبت میکنند و از سوی دیگر از «ساختارشکنان و برهمزنندگان نظم و امنیت و آرامش عمومی!» بنابراین روشن است که صورتمسأله نگرانی؛ جوانان مخل نظماند که در دستشان «مواد محترقه و مخربه خطرناک» دارند. اما آیا صورتمسأله به همین جا ختم میشود؟ خیر، عنصر مهم دیگر، بنبست رژیم در سرکوب است. همان که روز ۱۵اسفند پاسدار جعفری سرکرده کل سپاه پاسداران از آن بهعنوان دستبستگی نظام نام برد. و برخی از دیگر کارگزاران رژیم هم هر کدام به زبانی به آن اشاره کردهاند. بهعنوان مثال خبرگزاری ایرنا (۱۶اسفند) بهنقل از رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نوشت: «بعضی برخوردها با برپایی آداب و رسوم جشن چهارشنبه سوری باعث شد تا فضای فرحبخش یک جشن ملی به میدان جنگوگریز با مأموران تبدیل شد. برخورد سیاسی با چهارشنبه سوری باعث شد یک آتش روشن کردن معمولی و پریدن از روی آن به انفجارهای متعدد چریکی تبدیل شود».
امسال اما وضع رژیم بهشدت وخیمتر خواهد بود، چرا؟! چون امسال سال قیام است. پس اکنون میرسیم به سؤال اصلی: آیا چهارشنبه سوری امسال متفاوت از سالهای قبل است؟ آری امسال شعلههای چهارشنبه سوری در بستر قیام عظیم مردم ایران شراره میکشد. همان قیامی که کارشناسان حکومتی از هر دو باند در موردش هشدار دادند. یکی گفت: «قیام دی یک بهمن کوچک بود باید در انتظار بهمنهای بزرگتری باشیم». یکی از این بهمنهای بزرگتر میتواند چهارشنبه سوری باشد که بستر همواری برای تجمع مردم و جوانان است و در طول تاریخ ایران همواره بستر مناسبی برای همبستگیها و خیزشهای ملی بوده است؛ از گرامیداشت خون سیاوش که پارسیان به حرمت آن در چهارشنبه سوری از آتش میپریدند تا آتشباری بر ارتجاع ایرانستیز که رسم همارهٴ مجاهدین در هر شرایطی بوده است.
آری چهارشنبه سوری امسال فرصت طلایی برای نیروهای قیام، برای همه جوانان و کانونهای شورشی و زنان و مردان مشتاق آزادی است تا این سنت جاودانه را به رستاخیز عظیم ملی برای برافکندن نظام ضدبشری تبدیل کنند. بهخصوص که شاهد بودیم تشکلهای مردمی از دانشآموزان تا دانشجویان و بازاریها و کارگران در شهرهاى مختلف از فراخوان ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل کشور استقبال کردند. فراخوانی که از کانونهای شورشی و جوانان قیامآفرین و عموم مردم خواسته است در جشن ملی چهارشنبه سوری؛ هر کوچه سنگری، هر خانه قلعهیی و هر خیابان و هر کوی و برزن، میدانی برای کارزار آزادی است و در جشن ملی چهارشنبه سوری؛ جوانان انقلابی و کانونهای شورشی، قیامی دیگر علیه دیکتاتوری آخوندی برپا میکنند. رژیم هم به خوبی میداند که این قیام را سر بازایستادن نیست. به همین دلیل بهشدت نگران این چهارشنبه سوری است. گرچه به گفته خودش نیروهایش در آمادهباش هستند. اما متقابلاًً جوانان قیامآفرین و کانونهای شورشی هم که بارها با نیروهای رژیم دست و پنجه نرم کردهاند در آمادهباش هستند. اما رژیم بهدلیل همان «بنبست سرکوب» از این آمادهباش خود طرفی نمیبندد و از آمدن به صحنه و درگیرشدن با این جوانان بیباکوبیم در هراس است.
این روزها هم سرکردگان نیروهای انتظامی و مقامات حکومتی مرتب از «تعامل» دم میزدند. این حاکی از همان بنبست سرکوب است. والا رژیم کجا و تعامل با نیروهای معترض کجا؟ تا آنجا که به رژیم برمیگردد خواستش این است که کوچکترین مخالفتی را همچنان که پاسدار جعفری گفت در نطفه سرکوب کند اما به گفته خودش چه کند که «دستبستگی دارد». این هم که اکنون پاسدار رحیمی میگوید «ما مخالف شادی جوانان و ترقهزدن آنها نیستیم» همه حاکی از همین بنبست سرکوب و عقبنشینی است. میداند که این دوره مثل دورههای قبل نیست. اکنون فاز سرنگونی است؛ اگر سرکوب و شلیک کند شعلهٴ قیام بالا میگیرد. و اگر نکند قیام گسترش پیدا میکند.