728 x 90

حماسه ۱۹فروردین ۱۳۹۰ (فروغ اشرف)، خروش ایستادگی تا به آخر

حماسه ۱۹فروردین ۱۳۹۰
حماسه ۱۹فروردین ۱۳۹۰

۱۹ فروردین ۱۳۹۰، یادآور رویداد شگفتی است که در تاریخ معاصر ایران «فروغ اشرف» نام گرفته است؛ حماسه‌ای که در آن مجاهدین، با دستان خالی اما اراده‌ای پولادین، در برابر توحش و سرکوب ایستادند. این نبرد، که ۳۶ جان پاک را به آسمان برکشید و ۳۵۰ تن را زخمی بر جای گذاشت، فراتر از یک درگیری نظامی، انعکاس شکوهمند عزم راسخ انسان‌هایی بود که مرگ را به تسلیم ترجیح دادند.

 

پیش‌درآمدی با جنگ روانی و نعره‌های تهدید

پیش از آن‌که گلوله‌ها ببارند، اشرف، قرارگاه ارتش آزادیبخش ملی ایران در استان دیالی عراق در محاصره‌ای دیگر گرفتار بود: جنگ روانی بی‌امان. از سال‌ها پیش، هنگامی که حفاظت اشرف از نیروهای آمریکایی به دستان دولت دست‌بوس خامنه‌ای در عراق سپرده شد، ۳۲۰ بلندگو چون هیولاهایی آهنین، دیوارهای قرارگاه را احاطه کردند. این ابزارهای شیطان‌سازی، که به دست عوامل وزارت اطلاعات رژیم ایران هدایت می‌شد، شب و روز فریاد تهدید و توهین سر می‌دادند. ۶۷۷ روز، بی‌وقفه، ساکنان اشرف را به تسلیم فرامی‌خواندند و با آلودگی صوتی، آرامش را از آنان سلب کرده بودند.

طاهر بومدرا، رئیس وقت حقوق‌بشر یونامی، این صحنه را چنین توصیف می‌کند: «دفتر نخست‌وزیر عراق، در همدستی با سفارت ایران، چادرهایی در دروازه اشرف برپا کرد و بلندگوهایی نصب نمود تا پیام‌های تهاجمی را بی‌وقفه فریاد بزنند».؛ اما ساکنان اشرف، این فرزندان راستین ایران‌زمین، نه‌تنها تسلیم نشدند، بلکه سخاوتمندانه پاسخ دادند: «هر که از خانواده ماست، آزاد است به درون آید و دیدار کند». این پاسخ، گواهی بود بر روح بلندشان در تنگنا و محاصره جز به شرافت و آزادیخواهی نیندیشیدند.

 

خیانت دست در دست جنایت

شامگاه ۱۸ فروردین، در حالی که ساکنان اشرف هنوز به تعهدات کنوانسیون چهارم ژنو دل بسته بودند، نیروهای آمریکایی، که قول حفاظت داده بودند، بی‌صدا از قرارگاه خارج شدند. این خروج، نه یک غفلت، که خیانتی آشکار بود که راه را برای یورش وحشیانه به ساکنان اشرف هموار کرد.

آسمان هنوز در خواب بود که در ساعت ۴: ۴۵ بامداد ۱۹ فروردین، زره‌پوش‌ها و سربازان تا دندان مسلح، با نارنجک و گلوله، به سوی شمال اشرف هجوم آوردند. بهانه آنها چه بود؟ بازپس‌گیری زمین‌هایی که هرگز به کشاورزان تعلق نداشت و تنها در خیال مزدوران ساخته شده بود. اما حقیقت، عیان‌تر از آن بود که پنهان بماند. این حمله، بخشی از طرحی بود که در بیت خامنه‌ای طراحی شده و به دست نوری مالکی، نخست‌وزیر وقت عراق، اجرا می‌گشت.

 

نبردی نابرابر؛ حماسه‌ای بی‌مانند

ساکنان اشرف، با دستانی خالی اما قلب‌هایی پر از ایمان، در برابر لشکری مسلح ایستادند. تصاویری که از آن روز به جهان مخابره شد، شگفتی و اشک را توأمان برانگیخت. مردان و زنانی که با بدنهای بی‌سپر خود، زره‌پوش‌ها را به عقب‌راندند. شش ساعت نبرد بی‌امان، از سپیده‌دم تا ظهر، اشرف را به میدان جنگی بدل کرد که در آن، انسانیت بر بربریت چیره شد. ۳۶ مجاهد خلق، از جمله حنیف کفایی و آسیه رخشانی، جان باختند. آسیه، این دختر شجاع مجاهد خلق، با دوربینش چهره قاتل خود را ثبت کرد، در حالی که همرزمانش فریاد می‌زدند «مواظب باش»، او هم‌چنان به ضبط جنایات ادامه داد تا گلوله‌ای بر جان بی‌قرارش نشست. دوربینش، که به دست یارانش رسید، سندی شد بر رشادت و مظلومیت اشرفیان.

اما در میان این خون و آتش، نامی دیگر درخشید: صبا هفت‌برادران. او که گلوله‌ای رانش را شکافت و خون از پیکرش جاری شد، بر برانکارد، با صدایی لرزان اما استوار، رو به دوربین گفت: «تا آخرش ایستاده‌ایم». این کلام، فریادی بود که در تاریخ طنین‌انداز شد. صبا، که می‌توانست با تسلیم پدرش به مزدوران زنده بماند، اما با خون خود، خط سرخی بر صفحه مقاومت کشید.

 

فروغی که جهان را تکان داد

حمله ۱۹ فروردین، که به دستور خامنه‌ای و با دستان مالکی اجرا شد، قرار بود اشرف را به خاک و خون کشد و مجاهدین را تسلیم کند. اما آنچه رخ داد، معکوس بود: اشرف ایستاد، و جهان به احترام این پایداری سر خم کرد. دادگاهی در اسپانیا، در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۱، این جنایت را محکوم کرد و نوری مالکی و فرماندهانش را به پای میز عدالت فراخواند.

این حماسه زبانزد، اشرف را حفظ کرد و بذر قیام را در خاک ایران کاشت. ایستادگی‌اشرفیان، الگویی شد برای جوانان شورشی که در دی ۹۶ و آبان ۹۸ خیابانهای ایران را به لرزه درآوردند. صدای واپسین صبای قهرمان، از اشرف به تهران رسید و در قلب هر ایرانی آزادیخواه طنین‌انداز شد.

 

اشرف، کانون الهام

چرا اشرف این‌چنین هدف قرار گرفت؟ زیرا خامنه‌ای می‌دانست که این قرارگاه مشعلی است که تاریکی استبداد را می‌سوزاند. مقاومت بی‌سلاح در برابر زره‌پوش‌ها، همان بود که جوانان ایران را به ایستادگی در برابر نیروی سرکوبگر واداشت. اشرف، با خون ۳۶ شهید و ۳۵۰ مجروح، راهی گشود که از دیالی به قلب ایران رسید.

حماسه ۱۹ فروردین، نه‌تنها توطئه خامنه‌ای و مالکی را ناکام گذاشت، بلکه موجی از حمایت جهانی را برانگیخت. وزارت‌خارجه آمریکا، انگلستان و نروژ این جنایت را محکوم کردند. آزادی ۶ گروگان اشرفی، عقب‌نشینی مالکی از ضرب‌الاجل بستن اشرف، و سرانجام خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا در مهر ۹۱، همه از دست‌آوردهای این ایستادگی خیره‌کننده بود. مریم رجوی، در سالگرد این حماسه، گفت: «هرگز در محاسبه رژیم نمی‌گنجید که شما بتوانید این‌چنین معادلات را بر هم بزنید».

 

امروز، امتداد ۱۹ فروردین

امروز، در هر خیابان ایران، صدای پای کانون‌های شورشی به گوش می‌رسد. در کارزارهای متعدد ابعاد کمی و کیفی ظهورشان را به چشم می‌بینیم. اینان، وارثان همان حماسه‌اند که صبا و آسیه و حنیف با خون خود رقم زدند. ۱۹ فروردین، تنها یک روز در تقویم نیست؛ آینه‌ای است که در آن، چهره راستین مقاومت ایران می‌درخشد. ما، با تکرار نام قهرمانانش، بار دیگر سوگند می‌خوریم که تا آخرش ایستاده‌ایم، تا روزی که خورشید خجسته آزادی بر این سرزمین بتابد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ce06169b-67a9-4ea5-b742-b187265f7405"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات