728 x 90

بحران بی‌راه‌حلی

سخن روز
سخن روز

رژیم از هر طرف زیر فشار بحرانهای مختلف داخلی و خارجی است. از یک طرف با ازهم‌پاشیدگی اقتصاد کشور و فضای انفجاری جامعه و استمرار قیام مواجه است و از طرف دیگر با تحریم‌هایی روبه‌رو است که دور اول آن شروع شده و دور بعدی هم حدود ۲ماه دیگر از راه می‌رسد. اما با این وجود سردمداران و مهره‌ها و رسانه‌های رژیم به‌طور بی‌سابقه‌ای اعتراف می‌کنند که هنوز نظر واحد و منسجمی در مورد هیچ‌یک از این بحرانهای رژیم وجود ندارد و از بن‌بست، بلاتکلیفی و بحران بی‌راه‌حلی در رژیم اسم می‌برند.

مروری بر نمونه‌هایی از این اعترافات نتیجه‌گیری قابل‌توجهی از وضعیت رژیم آخوندی به‌دست می‌دهد.

 

اعتراف به بن‌بست و بلاتکلیفی 

روز دوشنبه ۴شهریور مجری تلویزیون حکومتی از ظریف، وزیر خارجه آخوند روحانی، پرسید: «مردم از دوگانگی رفتار ما با آمریکا خسته شده‌اند. مدام می‌خواهیم بگوییم آمریکا عددی نیست و هر وقت مشکل پیش می‌آید می‌گوییم آمریکا این کار را کرد و مردم از این دوگانگی خسته شده‌اند». ظریف خیلی ساده پاسخ داد: «بله همین طور است»!

پاسدار جعفری هم روز دوشنبه در یک سخنرانی با اشاره به شرایط بحرانی رژیم گفت در رژیم همه دارند به‌دنبال راه‌حل برای شرایط «بسیار پیچیده و حساس حاکم بر کشور» می‌گردند. او پیش‌بینی ریزش‌های بیشتری در رژیم به‌خاطر همین وضعیت بلاتکلیفی را کرد و گفت: «شرایط برای رقم‌خوردن یک اتفاق مهم فراهم شده است که از نظر من یک امتحان الهی محسوب می‌شود... ممکن است در این میان افرادی توانایی ادامه نداشته باشند».

یکی از کارشناسان حکومتی به نام محمود سریع‌القلم که از مشاوران نزدیک روحانی است، طی مصاحبه‌یی که در رسانه‌های رژیم منعکس شده، موارد متعددی از بلاتکلیفی و مشخص نبودن سیاست نظام در زمینه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی را ذکر کرده و از جمله می‌گوید: «بخش‌خصوصی را قبول داریم یا نداریم؟ بالاخره معلوم نیست این نظام بین‌الملل را قبول داریم یا نداریم؟ بالاخره معلوم نیست تخصص را قبول داریم یا نه؟ بالاخره می‌خواهیم با مسلمانها روابط خوبی داشته باشیم یا با غربی‌ها، یا با آسیایی‌ها یا با شمالی‌ها؟ یا با هیچ‌کدام؟ بالاخره مسیر چیست؟ بالاخره سرمایه‌داری را قبول داریم یا نه؟ چپ هستیم؟ سوسیالیست هستیم؟ از نوع چینی هستیم؟ مالزی هستیم؟ هند هستیم؟ ترکیه هستیم؟ صدها لایه و پرده تو در تو هستیم؟ چه هستیم؟».

یکی دیگر از مهره‌های اصلاح‌طلب به نام علی تاجرنیا هم به وجه دیگری از درماندگی رژیم اشاره کرده و می‌گوید: «ما در بدترین شرایط در ۴۰سال گذشته هستیم». متأسفأنه به‌خاطر دشوار شدن شرایط در درون حاکمیت نهاد‌هایی به‌دنبال فرافکنی تقصیرات بر گردن دیگری هستند، خودشان هیچ تقصیری نمی‌پذیرند و سعی می‌کنند بخش‌های دیگری از حاکمیت را مقصر بدانند».

یک مهرهٔ ‌ دیگر اصلاح‌طلبان به نام عبدالله ناصری، با اظهار ناامیدی از اوضاع نظام و این‌که دیگر هیچ اقدامی حتی جراحی کل کابینه نیز تأثیری در این وضعیت نمی‌دهد، می‌گوید: «امروز اگر تغییراتی در سایر ساحت‌ها به‌وجود نیاید حتی اگر تمام کابینه نیز تغییر کند، اتفاق چندان خاصی در جامعه رخ نخواهد داد... جامعه امروز می‌خواهد شاهد تحولاتی بزرگتر و بسیار جدی‌تر باشد».

 

قیام مردم ایران بن‌بست و بی‌راه‌حلی رژیم را عیان می‌کند 

با وجود این‌که خامنه‌ای در سخنرانی ۲۲مرداد خود گفت هیچ بن‌بستی در کشور وجود ندارد‌، ایادی رژیم به وجود بن‌بست در زمینه‌های مختلف اذعان می‌کنند و در حالی که خامنه‌ای گفته از دولت حمایت می‌کنم و هر کس دولت را تضعیف کند در زمین دشمن بازی می‌کند، اما مجلس، وزیران روحانی را یکی پس از دیگری استیضاح و برکنار می‌کند.

تا چندی پیش اساساً این مجاهدین و مقاومت ایران بودند که می‌گفتند، رژیم در بن‌بست مطلق است. اما اکنون این کلمه بن‌بست آن قدر از جانب مهره‌ها و رسانه‌های رژیم تکرار شده است که خود خامنه‌ای ناچار شد به صحنه بیاید و بدون این‌که به هیچ راه‌حل مادی اشاره کند، صرفاً ادعا کند که در هیچ زمینه‌ای هیچ بن‌بستی وجود ندارد.

همچنین روزی اساساً این مجاهدین و مقاومت ایران بود که می‌گفتند نظام ولایت فقیه هیچ راه‌حلی در مورد هیچ مشکل و معضل اقتصادی اجتماعی و سیاسی ندارد و حالا این ایادی خود رژیم و حتی بالاترین سردمداران رژیم هستند که صراحتاً به این حقیقت اعتراف می‌کنند.

واقعیت بن‌بست و بلاتکلیفی در دورن رژیم آخوندی آن‌چنان عیان است که دیگر نمی‌شود آن را انکار کرد و نادیده گرفت و ناچار به اشکال مختلف ظاهر می‌شود و در حرفها و مطالب سردمداران و رسانه‌های تحت سانسور هم این واقعیت بیرون می‌زند.

با وجود این‌که رژیم از انکار بدیهی‌ترین و نمایان‌ترین واقعیتها هم ابایی ندارد. کما این‌که خامنه‌ای در سخنرانی ۲۲مرداد خود گفت:‌ «اگر کسی اعلام بن‌بست بکند، یا جاهل است (یا خائن)» و گفت: «من نمی‌خواهم نسبت خیانت به کسی بدهم امّا حرف، خائنانه است».

کما این‌که روحانی هم هر وقت حرف می‌زند وانمود می‌کند که شرایط عادی است و از تورم تک‌رقمی و از توسعه و پیشرفت دم می‌زند. اما اکنون نمی‌توانند واقعیت فلج و بی‌راه‌حلی رژیم را انکار کنند.

آنچه این مسأله را باعث شده است، تغییر یک مرحله کیفی در جامعه ایران پس از قیام دیماه و استمرار آن است و این‌که در عمل همه می‌بینند که رژیم قادر نیست به مطالبات هیچ‌یک از اقشاری که خودش هم اعتراف می‌کند مطالبات حقی دارند جواب بدهد. قادر نیست با اژدهای هفت‌سر فساد که خودشان هم اعتراف می‌کنند، کمترین مقابله‌یی بکند چون که این اژدها در بالاترین نقطهٔ نظام لانه کرده است و قادر نیست در جهت حل معضل بین‌المللی خود بر سر برجام هیچ گام عملی بردارد.

 

بحران بی‌راه‌حلی و تضعیف بیش‌‌از‌پیش موقعیت خامنه‌ای

هر دو باند رژیم،‌ هر یک به زبان خود اذعان می‌کنند که نتیجه و پیامد مستقیم بحران بی‌راه‌حلی تضعیف و ناتوانی بیش‌‌از‌پیش ولی‌فقیه است.

باند روحانی و اصلاح‌طلب آشکارا آدرس خامنه‌ای را می‌دهند. برای مثال روزنامه‌ ایران ارگان دولت روحانی دیروز در گزارشی نوشته بود ۴تن از مدیران نظامی و کشوری دوران جنگ و سازندگی شامل حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه، فریدون وردی‌نژاد، رئیس پیشین خبرگزاری(ایرنا)، اکبر ترکان، وزیر پیشین دفاع و مجید قاسمی، رئیس بانک مرکزی در دوران جنگ، ضمن افسوس از این‌که دیگر رفسنجانی وجود ندارد، «مشترکاً تصمیم‌گیری و قبول کردن هزینه‌های آن را گمشده امروز جمهوری اسلامی ایران دانستند». که مشخص است منظورشان خود خامنه‌ای است. و در جای دیگری ترکان این نکته را آشکارتر بیان کرد و گفت: «خیلی از سطوح نظام مسائل را می‌بینند ولی چون تصمیم‌گیری سخت است، تصمیم‌گیری نمی‌کنند ولی اگر هاشمی بود تصمیم‌گیری می‌کرد».

باند خامنه‌ای البته این را نمی‌گوید. مثلاً گماشته‌های خامنه‌ای مثل علم‌الهدی می‌گوید بن‌بست به‌خاطر این است که مسئولان اجرایی و دولت دستورات خامنه‌ای را اجرا نمی‌کنند یا پاسدار جعفری سرکرده سپاه همین مضمون را این‌گونه بیان کرد: «تفاوت پنهان دیدگاه مسئولان اجرایی کشور با دیدگاههای رهبری و غربت مدیریت جهادی و انقلابی در کشور است».

اما اینها چه بدانند و چه ندانند و خواه یا ناخواه به ضعف و ناتوانی خامنه‌ای اشاره می‌کنند و این‌که ولی‌فقیه با آن همه اختیارات بی‌حد و مرزی که دارد، نمی‌تواند خط خود را پیش ببرد و اعمال کند.

 

ریشه بحران بی‌راه‌حلی 

این درست است که خامنه‌ای ضعیف است و از اول هم قبای ولایت فقیه به تن او گشاد بود. اما ادعای باند روحانی که گویا اگر رفسنجانی بود چیزی فرق می‌کرد در اساس کذب است. موقعیت کنونی رژیم و شکسته شدن شاخ ولی‌فقیه به هیچ‌وجه به‌ خصوصیات فردی خامنه‌ای برنمی‌گردد. اگر رفسنجانی هم بود و حتی اگر خمینی هم بود، باز سرنوشت رژیم در اساس همین بود. بن‌بست و بی‌راه‌حلی ذاتی رژیم آخوندی است که در اساس هیچ مشروعیت تاریخی ندارد و چه به‌لحاظ خاستگاه و خواسته‌های طبقاتی و چه به‌لحاظ تفکر و ایدئولوژی توان پاسخگویی به کوچکترین نیازهای جامعه ایران نبوده و نیست. جامعه‌ای که در مسیر آزادی پیشتاز خلق‌های منطقه بوده و بورژوازی وابسته شاه را نیز پشت سر گذاشته و برای آزادی و بهروزی خود راه رشد دیگری غیر از مسیر وابستگی و دیکتاتوری طلب می‌کند. رژیم آخوندی این بن‌بست را همیشه با سرکوب و صدور بحران و جنگ‌افروزی جبران می‌کند. چرا خمینی ۸سال بر ادامهٔ جنگ پافشاری کرد؟ چرا ۳۰هزار زندانی سیاسی را قتل‌عام کرد و تا ابد ملعون تاریخ و بشریت گردید؟ چون از عهده حل مسائل جامعه ایران با مختصات سیاسی و اجتماعی آن برنمی‌آمد.

اکنون ۴۰سال گذشته و تضادهای جامعه ایران از هر نظر به نهایت خود و به حد انفجار رسیده و به قیام بالغ شده است. پس از قیام دیماه و استمرار آن، تعادل قبلی در همه مسائل مربوط به ایران اعم از اجتماعی و سیاسی و داخلی و خارجی تغییر کرده است و رژیم را که پیش از این هم درمانده بود، به‌کلی فلج کرده است.

جامعه ایران در وضعیت انقلابی سرنگونی قرار گرفته است. به‌دلیل این‌که نظامی به ناروا بر آن حاکم شده که هیچ سنخیتی با جامعه ایران با این مختصات و این درجه از رشد سیاسی و اجتماعی ندارد. یک نظام استبدادی قرون‌وسطایی با جامعه‌ای که از بورژوازی وابسته شاه هم عبور کرده است. مجاهدین و مقاومت ایران هم بر‌آمده از بطن این جامعه و در بستر تعارضات این جامعه با رژیم به نقطه کنونی خود رسیده‌اند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d2386b27-b853-45f8-87fd-5c68026d8ae4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات