حسین شریعتمداری؛ پادوی سینه چاک ولایت که «نشان» بازجویی و شکنجه زندانیان سیاسی در دهه شصت را به سینه دارد در وحشت از گسترش و نفوذ مجاهدین به قلب خانهها و به منظور تحریف و انحراف افکار جوانان، سلسله مطلبی با عنوان «سیری در تاریخ جنایت ...» منتشرکرد.
گماشتهٔ خامنهای بعد از چند دهه سکوت در مورد قتلعام زندانیان، در همین سلسله مقاله زبان باز کرد و در هشتمین شماره که با عنوان «دلسوزی منتظری برای مجاهدین» ۳۰ مرداد ۹۸ منتشرشد، از قول آخوند ابراهیم نکونام نوشت:
«قضیّه مرصاد که پیش آمد عدهای از این زندانیان در زندانهای مختلف کشور به هلهله و شادی پرداختند و از عملیات مسلحانه منافقین علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام حمایت کردند. بعد از شکست منافقین در عملیات مرصاد، تحقیقات و بازرسیهایی از زندانها و بندهایی که منافقین در آنها حضور داشتند صورت گرفت و اسناد و مدارکی کشف شد که نشان داد اینها خودشان را از زمانهای گذشته برای روزی که منافقین به خیال خودشان بر ایران حکومت کنند، آماده کرده بودند. برخی از اینها در حد این که ارکان حکومت منافقین باشند مطرح شده بودند و این اسناد به دست آمد.» (کیهان خامنهای ـ ۳۰مرداد ۹۸)
میگوید اگر قتلعام کردیم بهخاطر این بود که بعد از عملیات مجاهدین طی بازرسی و تحقیقاتی که در زندانها داشتیم فهمیدیم مجاهدین زندان از مدتها قبل خودشان را برای این عملیات آماده کرده بودند و بهعلت هماهنگی با عملیات فروغ و... «طبعاً همان حکم منافقین در میدان جنگ را داشتند».
پیر زالوی ولایت در همین یک فقره جعل، برخلاف دود و دم پورمحمدی که گفت افتخار میکنم کشتم، با همهٔ سابقهٔ قلدری و عربدهکشیهای ۴۰ساله، به فکر مالهکشی جنایت افتاده است.
چون اگر تا چند سال قبل همه روزنهها را بسته بودند و کسی نمیدانست چه در زندانها گذشت امروز همه میدانند از روزهای آخر تیرماه ۶۷در اغلب زندانها ملاقات زندانیان قطع شد و با جابهجایی بسیاری از زندانیان به سلولهای انفرادی و قطع روزنامه و... آمادهسازیهای قتلعام انجام شد. حتی آنان که بهخاطر اعمال سیاست سکوت سیمانی و سیستماتیک و جعل و تحریف حاکم، خبر از ماجرا نداشتند بعد از انتشار فایل صوتی حسینعلی منتظری فهمیدند قتلعام زندانیان سیاسی، از ماهها قبل طراحی شده بود و اطلاعات از سالها قبل موضوع را دنبال میکرد.
آقای منتظری در دیداری که ۲۴مرداد ۶۷با اعضای هیأت مرگ داشت و مدال بزرگترین جانیان را به آنان داد به صراحت گفت: «اطلاعات رویش نظر داشت و سرمایهگذاری کرد و شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی میگفت، مجاهدین از روزنامه خوانش و... خوانش و از اعلامیه خوانش همه باید اعدام شن، اینها یه همچین فکری میکردند»
آخوند حسین موسوی تبریزی، که در ابتدای دهه ۶۰مثل آب خوردن حکم اعدام هزاران نفر را صادر کرد و در سال ۶۳بعد از یک فقره پرونده اخلاقی بیسر و صدا محو شد، روز ۲۵مرداد ۹۸ناگهان پیدا شد و در پاسخ به خبرنگار حکومتی اعتماد که پرسید «چرا مسأله یا معمای ۶۷حل نمیشود؟» به نقش وزارت اطلاعات در اعدام زندانیان سیاسی اشاره کرد و گفت:
«این سؤال را باید از آقای ری شهری بپرسید که آن زمان وزیر اطلاعات بود و شروع آن ماجرا از وزارت اطلاعات بود.» بهگفته موسوی تبریزی آخوند ریشهری طی نامهای به خمینی موضوع قتلعام زندانیان سیاسی را مطرح کرده و خمینی حکم را صادر کرد. البته دادستان جنایتکار نمیگوید این نامه و پروندهسازیهای وزارت اطلاعات از یک سال قبل شروع شد و بهدنبال آن ـ در زمستان ۶۶ـ تمام زندانیان را در سراسر کشور طبقهبندی و تفکیک کردند اما میگوید من کارهای نبودم وزارت اطلاعات طراحی کرد.
کیهان خامنهای در ادامه مینویسد:
«منافقین زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و از عملکرد سازمان در حمله به مرزهای کشور و محاربه آنان با نظامی اسلامی حمایت عملی میکردند، بهخوبی استراتژی گلوله برفی را دنبال میکردند و طبعاً همان حکم منافقین در میدان جنگ را داشتند. در واقع سازمان مجاهدین در دو سنگر بهدنبال محاربه با نظام اسلامی بود؛ یکی در مرزهای غربی و یکی هم درون زندان ها و با کمک زندانیان باقی مانده بر سر موضع نفاق آلود خود»
در اینکه زندانیان مجاهد تن به ذلت تسلیم و ندامت ندادند و همچنان بر سر موضع «آزادی»خواهی بودند تردیدی نیست اما اینکه همزمان و همآهنگ با رزمندگان آزادی در عملیات کبیر فروغ جاویدان قصد شورش یا براندازی از داخل زندان داشتند و تقسیم کار کردند و... داستان پرتناقضی است برای مقابله با فضای عمومی جامعه علیه قاتلان و نالهای ضعیف در برابر توفان نیرومند دادخواهی.
بیدلیل نیست که خبرنگار وزارتی اعتماد از جلاد جنایتکار سال ۶۰میپرسد «چرا مسأله یا معمای ۶۷حل نمیشود»
حسین شریعتمداری آنقدر در صنعت جعل و تحریف کهنهکار ـ اما ناشی ـ است که روز روشن یکی از ۳نامهٔ منتظری به خمینی را سانسور میکند و مینویسد:
«صدور حکم امام اعتراض شدید آقای منتظری را بهدنبال داشت که با نگارش دو نامه۹۰به تاریخ ۶۷/۵/۹و ۶۷/۵/۱۳ ابراز گردید»
در حالی که حسینعلی منتظری ۳نامه به خمینی نوشت و در نامه سوم که در ده بند به تاریخ دوشنبه ۲۴مرداد تنظیم شده است به موضوع قتلعام زندانیان «محکوم به زندان» و آثار آن و اینکه نمیشود با گلوله به جنگ عقیده رفت و.. اشاره میکند. البته شریعتداری به موضوع دیدار آقای منتظری با هیأت مرگ و انتشار فایل صوتی اشاره میکند اما نامهای که در این روز تنظیم شده را ـ روز روشن ـ کتمان میکند. منتظری در بند دوم همین نامه به خمینی ـ برای اولین بار ـ از لفظ «قتلعام» استفاده میکند و میگوید:
«اینگونه قتلعام بدون محاکمه آنهم نسبت به زندانی و اسیر، آنها اسیر شما بودند، قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم میکنه و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق میکنه. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط هست. شخص نیستند اینها یک فکر و ایده اینها دارن، یک روش یک منطقه و منطق غلط، با کشتن حل نمیشه بدتر میشه.»
اگر آن روز این جمله در گوش خمینی نرفت و پاسدارانش هم نخواستند بفهمند، امروز خامنهای و هیأت مرگش خوب دریافتند که مجاهدین یک منطقند و آنان که با فدا آغاز کردند و با فدا راهها را گشودند و مسیر را باز کردند هرگز با گلوله از میان نمیروند. اگر قرار بود با شلاق و گلوله نابود شوند اصلاً به خمینی نمیرسیدند، در همان زندانهای مخوف ساواک تمام میشدند و امروز در شروع پنجاه و پنجمین سال تأسیس پرافتخارشان در اوج و قدرت و اعتلا و شکوفایی نبودند. جیغ پادو سرگردان هم از همین جاذبه و توانمندی و شکوفایی است. او مرگ سیاسی و ایدئولوژیک خمینی و پایان تبار قتلعام را در شعلههای فروزان دادخواهی میبیند و بهخود میپیچد.
ادامه دارد...