این تیتر یکی از روزنامههای حکومتی بهمنظور بیان خطری بسیار بالاتر و سنگینتر و غیرقابل جبرانتر از گسل زلزلهٴ کرمانشاه است.
سایت حکومتی بهار در 24آبان در مطلبی با همین تیتر «خطرناکتر از گسل زلزله» مینویسد:
«با نگاهی به واکنشهای جامعه به فاجعه رخ داده در زمینلرزه غرب کشور شاهد نوعی بیاعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم. این بیاعتمادی که خود را در اشکال موازی و غیررسمی کمکرسانی نشان داده است موضوعی است که نمیتوان و نباید بهسادگی از کنار آن عبور کرد. به وجود آمدن گروههای مردمی و شخصی مختلف و نوعی بیتوجهی به تذکرات پیاپی مسئولان در خصوص ارسال کمکها از طریق هلال احمر و نهادهای حاکمیتی از نشانههای روشن به وجود آمدن این بیاعتمادی است.»
سایت حکومتی بهار در 24آبان در مطلبی با همین تیتر «خطرناکتر از گسل زلزله» مینویسد:
«با نگاهی به واکنشهای جامعه به فاجعه رخ داده در زمینلرزه غرب کشور شاهد نوعی بیاعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم. این بیاعتمادی که خود را در اشکال موازی و غیررسمی کمکرسانی نشان داده است موضوعی است که نمیتوان و نباید بهسادگی از کنار آن عبور کرد. به وجود آمدن گروههای مردمی و شخصی مختلف و نوعی بیتوجهی به تذکرات پیاپی مسئولان در خصوص ارسال کمکها از طریق هلال احمر و نهادهای حاکمیتی از نشانههای روشن به وجود آمدن این بیاعتمادی است.»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ اعتراف رسانههای حکومتی
منظور از بیاعتمادی، خشم و نفرت فزایندهٴ مردم از همهٴ باندهای غارتگر است. باندهای جنایتکاری که در ولایت فقیه ذوب شدند و جز شلاق و گلوله و گرسنگی هیچ ارمغانی برای مردم نداشتند. جنگ و دعوا و اختلافاتشان هم نه بر سر نحوه تقسیم ثروت بین ملت که بر سر چگونگی غارت و نحوه سرکوب و تجارت با خون و ناموس و سرمایههای مردم بود. همین روزنامه حکومتی در ادامه مینویسد:
«... شاید اگر مراکز و نهادهای حاکمیتی چه آن بخشی که وابسته به دولت بهمعنای قوه مجریه است و چه دیگران به جای کار ویژهای که مطابق قوانین به آنان سپرده شده است وارد رقابتهای جناحی و موضوعات سیاسی نمیشدند امروز هم شاهد به وجود آمدن جوّی از بیاعتمادی در رابطه بین مردم و آنان نبودیم»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ همبستگی ملی
در همین چند روز بعد از فاجعه کرمانشاه دیدیم که بهعلت ساختار فاسد حکومتی، موضوع زلزله از یک طرف به عاملی برای شقه و تشدید جنگ گرگها در درون نظام و از طرف دیگر به موضوعی برای انسجام و وحدت ملی تبدیل شد. همان که رسانهٴ رسمی وابسته به دولت ضمن ابراز وحشت از تشکیل گروههای مردمی گفت: «به وجود آمدن گروههای مردمی و شخصی مختلف و نوعی بیتوجهی به تذکرات پیاپی مسئولان در خصوص ارسال کمکها از طریق هلال احمر و نهادهای حاکمیتی از نشانههای روشن به وجود آمدن این بیاعتمادی است.»
سایت حکومتی تابناک متعلق به پاسدار رضایی روز 24آبان بهنقل از نماینده مجلس ارتجاع نوشت:
«تخریب بیمارستان با این عمر کم مایه تأسف است و بیمارستان بهگونهیی خراب شده که قابل استفاده نیست. وی افزود: در حالی که ساختمان این بیمارستان با توجه به جدیدالتأسیس بودن آن باید ایمنترین و مقاومترین ساختمان منطقه باشد اما شاهد هستیم که بهطور کامل تخریب شده است... باید با کسانی که در روند ساخت این بیمارستان کوتاهی داشتند و بیتالمال را بهطور صحیح مورد استفاده قرار ندادهاند برخورد قانونی لازم صورت پذیرد... جالب اینجاست که در کنار این بیمارستان جدیدالتأسیس بیمارستانی با عمر 30تا 40 [سال] وجود دارد که در زلزله اخیر تخریب نشده و به مردم خدمات ارائه میدهد.»
«... شاید اگر مراکز و نهادهای حاکمیتی چه آن بخشی که وابسته به دولت بهمعنای قوه مجریه است و چه دیگران به جای کار ویژهای که مطابق قوانین به آنان سپرده شده است وارد رقابتهای جناحی و موضوعات سیاسی نمیشدند امروز هم شاهد به وجود آمدن جوّی از بیاعتمادی در رابطه بین مردم و آنان نبودیم»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ همبستگی ملی
در همین چند روز بعد از فاجعه کرمانشاه دیدیم که بهعلت ساختار فاسد حکومتی، موضوع زلزله از یک طرف به عاملی برای شقه و تشدید جنگ گرگها در درون نظام و از طرف دیگر به موضوعی برای انسجام و وحدت ملی تبدیل شد. همان که رسانهٴ رسمی وابسته به دولت ضمن ابراز وحشت از تشکیل گروههای مردمی گفت: «به وجود آمدن گروههای مردمی و شخصی مختلف و نوعی بیتوجهی به تذکرات پیاپی مسئولان در خصوص ارسال کمکها از طریق هلال احمر و نهادهای حاکمیتی از نشانههای روشن به وجود آمدن این بیاعتمادی است.»
سایت حکومتی تابناک متعلق به پاسدار رضایی روز 24آبان بهنقل از نماینده مجلس ارتجاع نوشت:
«تخریب بیمارستان با این عمر کم مایه تأسف است و بیمارستان بهگونهیی خراب شده که قابل استفاده نیست. وی افزود: در حالی که ساختمان این بیمارستان با توجه به جدیدالتأسیس بودن آن باید ایمنترین و مقاومترین ساختمان منطقه باشد اما شاهد هستیم که بهطور کامل تخریب شده است... باید با کسانی که در روند ساخت این بیمارستان کوتاهی داشتند و بیتالمال را بهطور صحیح مورد استفاده قرار ندادهاند برخورد قانونی لازم صورت پذیرد... جالب اینجاست که در کنار این بیمارستان جدیدالتأسیس بیمارستانی با عمر 30تا 40 [سال] وجود دارد که در زلزله اخیر تخریب نشده و به مردم خدمات ارائه میدهد.»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ تشدید شقه
باند روحانی با طرح ساختمانهای مقوایی «مسکن مهر» و دزدیهای احمدینژاد در این پروژه، تلاش کرد خودش را کنار بکشد و بعد معلوم شد این بیمارستان و ساختمانهای «مهر» آخوندی در سرپل ذهاب توسط همین دولت افتتاح شده و قبل از هر کس شیخ شیاد باید پاسخگو باشد. تا اینکه خامنهای ناگزیر به صحنه آمد و ضمن تعریف و تمجید از روحانی دعوت به وحدت کرد و روحانی هم گفت: «زلزله رو تبدیل به میز محاکمه نکنیم، بعداً برای محاکمه وقت داریم...»
اما حرف اصلی در آژیر خطری است که رسانهٴ حکومتی «بهار» کشید و ضمن طرح فاجعهیی خطرناکتر از گسل زلزله و سرانجام گسلهای اجتماعی در پایان مطلبش گفت: «مسئولان... فکری برای درمان این بیماری همهگیر کنند. امید است که دیر نشده باشد!»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ ممانعت از کمکهای مردمی
سپاه پاسداران و اراذل حکومتی که در اتحاد مردم با زلزلهزدگان مرگ و نابودی خودشان را میدیدند با بستن مسیرها و جلوگیری از امدادهای مردمی آتش خشم و نفرت عمومی را شعلهور کردند.
رژیم در وحشت از همین آتش تلاش کرد با کم کردن آمار تلفات و خسارتها، هم مانع از همبستگی و کمکهای مردمی شود و هم بیعملی و سکوتش را بپوشاند. اگر کمی قدرت و اندکی انسجام داشت مانع از کمکهای بیدریغ مردمی نمیشد. او در هر تجمعی یک گسل خطرناکتر و مرگبارتر از زلزله میبیند و به همین خاطر در نخستین اکیپی که فرستاد به جای ماشینآلات ساختمانی و امدادرسانی و بیل و کلنگ و.. مشتی سپاهی با سلاح اعزام کرد.
خطرناکتر از گسل زلزله ـ ... مخربتر از تکانههای طبیعت
در این فاجعه علاوه بر رو شدن دست رژیم، مرزها و صفبندیها تیز و برجسته شد. یک طرف رژیم با همهٴ ترفندها و گزندها و شعبده و بندهایش و یک طرف هم مردم و مقاومت و همبستگی ملی؛ رو در روی تمامیت رژیم آخوندی.
همین اتحادی که صفوف دشمن را شقه کرده، شیرازه و ارکان نظام را فرو میریزد. این همان گسل خطرناکتر از زلزله است که صدبار مخربتر از تکانههای طبیعت است و زمین را زیر پای ولایت نیمهجان فقیه به لرزه در میآورد.
آخوند محمد مهدی حسینی همدانی در نمایش جمعه 26آبان کرج گفت:
خطرناکتر از گسل زلزله ـ آخوند حسینی همدانی در نمایش جمعه کرج
«اگر مسئولی بلندپایه در ساعتهای اولیه حادثه فرصت را مناسب ببیند و به عقدهگشایی و تسویهحساب حزبی و گروهی بپردازد باید بگوییم؛ یک زلزلهای عظیمتر و مخربتر از تکانهای طبیعت رخداده که با آب معدنی و چادر حل نمیشود، این مسأله جبران سادهای نخواهد داشت زیرا آن مسئول در آن زمان بحرانی شروع به گفتن گزاف کرده است، کسانی که اینگونه سخن میگویند به درد مسئولیت در نظام اسلامی نمیخورند باید مسئولیت را واگذار کنند... . باید از چنین نگرشها و دیدگاهها به خدا پناه ببریم، اگر بخواهد چنین برخوردهای ادامه پیدا کند خدا میداند به کجا خواهیم رفت.»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ گسلهای عقیدتی
در میان گسلهای سیاسی و اجتماعی که زمین ولایت را به لرزه در میآورد گسلهای عقیدتی سهمگینترین گسل است. همان گسل خطرناکی که خمینی برای بستنش 30هزار زندانی بیگناه را حلقآویز کرد. خامنهای در خرداد 1395 در جمع اعضای مجلس ارتجاع گفت: «یک نکتهیی که [باید] خیلی به آن دوستان توجّه بکنند: ”ببینید ما در داخل کشور یک گُسلهایی داریم، گُسلهای قومی داریم، گُسلهای عقیدتی داریم، سنّی و شیعه داریم مثلاً فرض بفرمایید، گُسلهای جناحی داریم، این گُسلها تا مادامی که فعّال نشده، زلزله به وجود نمیآید؛ اگر چنانچه این گُسلها فعّال شد، آنوقت زلزله به وجود میآید؛ سعی دشمن در فعال کردن این گُسلها است؛ حواستان باشد.»
اما حرف اصلی در آژیر خطری است که رسانهٴ حکومتی «بهار» کشید و ضمن طرح فاجعهیی خطرناکتر از گسل زلزله و سرانجام گسلهای اجتماعی در پایان مطلبش گفت: «مسئولان... فکری برای درمان این بیماری همهگیر کنند. امید است که دیر نشده باشد!»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ ممانعت از کمکهای مردمی
سپاه پاسداران و اراذل حکومتی که در اتحاد مردم با زلزلهزدگان مرگ و نابودی خودشان را میدیدند با بستن مسیرها و جلوگیری از امدادهای مردمی آتش خشم و نفرت عمومی را شعلهور کردند.
رژیم در وحشت از همین آتش تلاش کرد با کم کردن آمار تلفات و خسارتها، هم مانع از همبستگی و کمکهای مردمی شود و هم بیعملی و سکوتش را بپوشاند. اگر کمی قدرت و اندکی انسجام داشت مانع از کمکهای بیدریغ مردمی نمیشد. او در هر تجمعی یک گسل خطرناکتر و مرگبارتر از زلزله میبیند و به همین خاطر در نخستین اکیپی که فرستاد به جای ماشینآلات ساختمانی و امدادرسانی و بیل و کلنگ و.. مشتی سپاهی با سلاح اعزام کرد.
خطرناکتر از گسل زلزله ـ ... مخربتر از تکانههای طبیعت
در این فاجعه علاوه بر رو شدن دست رژیم، مرزها و صفبندیها تیز و برجسته شد. یک طرف رژیم با همهٴ ترفندها و گزندها و شعبده و بندهایش و یک طرف هم مردم و مقاومت و همبستگی ملی؛ رو در روی تمامیت رژیم آخوندی.
همین اتحادی که صفوف دشمن را شقه کرده، شیرازه و ارکان نظام را فرو میریزد. این همان گسل خطرناکتر از زلزله است که صدبار مخربتر از تکانههای طبیعت است و زمین را زیر پای ولایت نیمهجان فقیه به لرزه در میآورد.
آخوند محمد مهدی حسینی همدانی در نمایش جمعه 26آبان کرج گفت:
خطرناکتر از گسل زلزله ـ آخوند حسینی همدانی در نمایش جمعه کرج
«اگر مسئولی بلندپایه در ساعتهای اولیه حادثه فرصت را مناسب ببیند و به عقدهگشایی و تسویهحساب حزبی و گروهی بپردازد باید بگوییم؛ یک زلزلهای عظیمتر و مخربتر از تکانهای طبیعت رخداده که با آب معدنی و چادر حل نمیشود، این مسأله جبران سادهای نخواهد داشت زیرا آن مسئول در آن زمان بحرانی شروع به گفتن گزاف کرده است، کسانی که اینگونه سخن میگویند به درد مسئولیت در نظام اسلامی نمیخورند باید مسئولیت را واگذار کنند... . باید از چنین نگرشها و دیدگاهها به خدا پناه ببریم، اگر بخواهد چنین برخوردهای ادامه پیدا کند خدا میداند به کجا خواهیم رفت.»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ گسلهای عقیدتی
در میان گسلهای سیاسی و اجتماعی که زمین ولایت را به لرزه در میآورد گسلهای عقیدتی سهمگینترین گسل است. همان گسل خطرناکی که خمینی برای بستنش 30هزار زندانی بیگناه را حلقآویز کرد. خامنهای در خرداد 1395 در جمع اعضای مجلس ارتجاع گفت: «یک نکتهیی که [باید] خیلی به آن دوستان توجّه بکنند: ”ببینید ما در داخل کشور یک گُسلهایی داریم، گُسلهای قومی داریم، گُسلهای عقیدتی داریم، سنّی و شیعه داریم مثلاً فرض بفرمایید، گُسلهای جناحی داریم، این گُسلها تا مادامی که فعّال نشده، زلزله به وجود نمیآید؛ اگر چنانچه این گُسلها فعّال شد، آنوقت زلزله به وجود میآید؛ سعی دشمن در فعال کردن این گُسلها است؛ حواستان باشد.»
خطرناکتر از گسل زلزله ـ خامنهای و طرح گسلهای عقیدتی...
منظور از دشمن همان نیرویی است که بازوهای اقتصادی و نظامیاش را در سپاه پاسداران شکست و به تجربه دریافته است که میتواند سایر شکافها و گسلهایش را فعال کند. او از فعال شدن گسلهای اجتماعی و عقیدتی وحشت دارد و میداند فاصله و گسلی که بین مردم با دولت و تمامیت حاکمیت ایجاد میشود به این سادگی بسته نمیشود. پس تکرار میکند:
«مرتّباً دارند بر آتش اختلافات میدمند برای اینکه آن را برافروختهتر و مشتعلتر بکنند؛ سعی کنید این اتّفاق نیفتد!... همهٴ جنگها غالباً از زبان شروع میشود. مراقب باشید دشمن این گُسلها را فعّال نکند. یکی از نقاط مهم این است. ... شما در مجلس [کار] را به دعوا نکشانید، به اختلاف نکشانید، عین همین قضیّه را من بین دولت و غیردولت قائلم؛ از جمله دولت و مجلس، دولت و مردم. ... اگر در مجلس تشنّج به وجود بیاید، این تشنّج سرریز میشود روی ملّت، در داخل مردم تشنّج ایجاد میکند؛ ولو از لحاظ روانی“. (سایت خامنهای 16خرداد 95)
منظور از تشنجی که یک سال قبل خامنهای هشدارش را داد همین حرکتهای اجتماعی و ایجاد رعشه در نظام ولایت است. یک سال پیش گفت تشنج در مجلس و گسلهای جناحی به بیرون از مجلس سرریز میشود و نمیشود جلو آن را گرفت. در فرهنگ و نگرش ولایت هر چیزی که ردی از همبستگی، اتحاد ملی و مردمی داشته باشد خطرناک است و با همان تجربه و رهنمود ولایی بود که بعد از فاجعه زلزله با بستن راهها و ممانعت از کمکهای مردمی تلاش کردند مانع از تشنج و رعشه در نظام شوند. چرا که هر چه بوی همدلی و اتحاد و عاطفة ملی دهد نظام را دچار رعشه و جنون خواهد کرد و به اعتراف بسیاری از رسانههای حکومتی مردم بیاعتنا به هشدارها، تهدیدها و کشتارهای نظام، با حضور فعال در این میدان نشان دادند که ایران زنده است و ایرانی به یمن مقاومت و ایستادگیش هرگز نمیمیرد.
منظور از دشمن همان نیرویی است که بازوهای اقتصادی و نظامیاش را در سپاه پاسداران شکست و به تجربه دریافته است که میتواند سایر شکافها و گسلهایش را فعال کند. او از فعال شدن گسلهای اجتماعی و عقیدتی وحشت دارد و میداند فاصله و گسلی که بین مردم با دولت و تمامیت حاکمیت ایجاد میشود به این سادگی بسته نمیشود. پس تکرار میکند:
«مرتّباً دارند بر آتش اختلافات میدمند برای اینکه آن را برافروختهتر و مشتعلتر بکنند؛ سعی کنید این اتّفاق نیفتد!... همهٴ جنگها غالباً از زبان شروع میشود. مراقب باشید دشمن این گُسلها را فعّال نکند. یکی از نقاط مهم این است. ... شما در مجلس [کار] را به دعوا نکشانید، به اختلاف نکشانید، عین همین قضیّه را من بین دولت و غیردولت قائلم؛ از جمله دولت و مجلس، دولت و مردم. ... اگر در مجلس تشنّج به وجود بیاید، این تشنّج سرریز میشود روی ملّت، در داخل مردم تشنّج ایجاد میکند؛ ولو از لحاظ روانی“. (سایت خامنهای 16خرداد 95)
منظور از تشنجی که یک سال قبل خامنهای هشدارش را داد همین حرکتهای اجتماعی و ایجاد رعشه در نظام ولایت است. یک سال پیش گفت تشنج در مجلس و گسلهای جناحی به بیرون از مجلس سرریز میشود و نمیشود جلو آن را گرفت. در فرهنگ و نگرش ولایت هر چیزی که ردی از همبستگی، اتحاد ملی و مردمی داشته باشد خطرناک است و با همان تجربه و رهنمود ولایی بود که بعد از فاجعه زلزله با بستن راهها و ممانعت از کمکهای مردمی تلاش کردند مانع از تشنج و رعشه در نظام شوند. چرا که هر چه بوی همدلی و اتحاد و عاطفة ملی دهد نظام را دچار رعشه و جنون خواهد کرد و به اعتراف بسیاری از رسانههای حکومتی مردم بیاعتنا به هشدارها، تهدیدها و کشتارهای نظام، با حضور فعال در این میدان نشان دادند که ایران زنده است و ایرانی به یمن مقاومت و ایستادگیش هرگز نمیمیرد.