سقوط از ارتفاع در عصر جدید دیگر تنها به شکل انفرادی یا در گروههای کوچک کوهنوردان یا کارگران ساختمانی بدون تجهیزات ایمنی رخ نمیدهد. بلکه اکنون سقوطهایی از نوع دیگر، مانند حوادث هوایی، جان تعداد زیادی از مردم را میگیرد. نمونهیی که باعث رسوایی نظام ولایت فقیه و حامیان مجرم آن شد جنایت ساقط کردن هواپیمای شماره ۷۵۲ اوکراینی در سال ۱۳۹۸ بود. این حادثه که در اثر حمله موشکی سپاه پاسداران رخ داد، منجر به کشته شدن تمامی سرنشینان هواپیما و داغدار شدن صدها خانواده شد.
اما جامعه ایران در نیم قرن اخیر شاهد سقوطهای هولناکتری بوده است. سقوطهایی که بسیار فراتر از تراژدی سقوط هواپیماها در عصر مدرن هستند. این سقوطها شامل سقوط ارزشهای اخلاقی، سرمایههای انسانی و اجتماعی، سقوط نظام تعلیم و تربیت، بنیان خانواده، فرهنگ، دانش، علم و هنر بودهاند. علاوه بر همه اینها، سقوط تولید بهعنوان ستون فقرات اقتصادی کشور است. این نابودی اقتصادی که به دست مافیاهای وابسته به نظام رخ داده، حتی امکان چنگاندازی بیشتر و غارت منابع نفتی و گازی کشور را نیز به اوج رسانده است. خاموشیهای مکرر برق در سرزمینی که بر دریایی از انرژی قرار دارد، نماد آشکار این فاجعه است.
اقتصاد فرو افتاده
اقتصاددانان متفقالقولاند که سقوط ارزش پول، قطع مکرر برق، ناترازی توزیع انرژی، تورم افسارگسیخته، بحرانهای زیستمحیطی، مسکن، تولید خودرو، ناترازی صندوقهای بازنشستگی، بیکاری و فقر، واقعیتهای روزمرهای هستند که مردم ایران هر لحظه با آنها دستو پنجه نرم میکنند. این بحرانها، نشانه آشکار ناکارآمدی حکومتی است که خود در گرداب مشکلات غرق شده است.
ظرفیت خالی ۶۰ درصد از واحدهای تولیدی
با روی کار آمدن دولت منصوب خامنهای، اصلاحطلبان حکومتی مدعی شدند که ناکارآمدیها به پایان رسیده و وفاق و پیشرفت در راه است اما باور و خواست و ارادهای برای تغییرات بنیادین وجود نداشت و کارنامه دولت طی چند ماهه اخیر، بطلان ادعاهای رشد و توسعه را ثابت کرد.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی ایران، در چهار ماه نخست امسال، محیط کسبوکار وضعیت خوبی نداشته و ناترازی برق بر این مشکلات افزوده است. «بر اساس این گزارش ۶۰ درصد از ظرفیتهای واحدهای تولیدی خالی بود و این یک فاجعه برای کشور است که به افزایش هزینه تولید برای صنعت انجامیده است. جای تأسف است که شاهد زیان انباشته شرکتهای دولتی هستیم، آنها از پول ملت ارتزاق میکنند و در مقابل زیان دهی دارند و این عملکرد آنها به ناترازی در زمینههای گوناگون انجامیده است» (اتاقآنلاین۲۸ آبان ۱۴۰۳)
سقوط صادرات فرش به ۴۰ میلیون دلار
کمیسیون فرش اتاق ایران اعلام کرده است که ارزش صادرات فرش از ۴۲۶ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ به کمتر از ۴۰ میلیون دلار در سال ۱۴۰۲ رسیده است. این سقوط نتیجه سیاستهای نادرستی مانند پیمانسپاری ارزی بانک مرکزی است که صادر کنندگان را ملزم به بازگشت ارز حاصل از فروش کالاهای خود میکند، حتی اگر این کالاها فروخته نشده باشند. این سیاست و سایر عوامل، باعث کاهش چشمگیر تولید و صادرات فرش دستباف ایران و از بین رفتن اشتغال دو میلیون نفر در این صنعت شده است (گزارش اتاق ایران۲۸آبان۱۴۰۳).
رکود بازار مسکن
در حوزه مسکن نیز، رکود بیسابقهای مشاهده میشود. افزایش مکرر قیمت ملک در سالهای اخیر، قدرت خرید مردم را بهشدت کاهش داده است. «بررسیها نشان میدهد که در پنج ماهه نخست سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، معاملات مسکن در تهران نسبت به بازه مشابه سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱، کاهش ۶۵ درصدی داشته است. این وضعیت، بحرانی عمیق در تأمین مسکن مردم را نشان میدهد» (اقتصادآنلاین۲۶آبان۱۴۰۳).
ناترازیهای کشور، کلاف سردرگم
علل اصلی سقوط اقتصادی ایران، نبود برنامهریزی مناسب برای تأمین نیازهای حیاتی مردم و سیاستهای فسادآلود است که هدف آن، غارت اموال عمومی و انتقال سرمایهها به جیب مهرههای خامنهای است. بهعنوان مثال، «با اینکه امروز قطعی برق به مسأله اصلی بحثهای کشور تبدیل شده اما خود این ناترازی ناشی از کمبود گاز مورد نیاز نیروگاهها است. ایران گرچه پس از روسیه دارای بیشترین منابع گازی شناخته شده در جهان است، توان استخراج بیشتری ندارد تا نیاز به برق کشور را تأمین کند. نبودن گاز کافی هم ناشی از کمبود سرمایهگذاری در کشور است. ناترازیهای کشور در حال تبدیل شدن به یک کلاف سردرگم هستند که ابعاد پیچیدهتری به خود میگیرند» (ابتکار۲۸ آبان ۱۴۰۳).
سقوط آزاد تولید صنعتی
مطابق گزارشهای رسمی در همین چند ماه اخیر ۱۱رشته فعالیت صنعتی (از ۱۲رشتهفعالیت صنعتی) بهنحو محسوسی به سمت بدتر شدن و کاهش فعالیت پیش رفتهاند. «شاخص مدیران خرید (شامخ) اقتصاد که نشانگر رونق یا انقباض فعالیتهای تولیدی است در خردادماه امسال در پایینترین رقم ۴۴ماه اخیر قرار گرفته و همچنان حاکی از فضای رکودی اقتصاد و چشمانداز منفی محیط کسبوکار است. قطعی برق، مشکل تأمین مواد اولیه و ارز و همینطور نااطمینانی، از عوامل مهم کاهش این شاخص هستند» (دنیای اقتصاد۱۸تیر۱۴۰۳).
حال اگر مشکلات واردات مواد اولیه، دست اندازهای بانک مرکزی برای تخصیص ارز، مسأله مالیاتگیریهای نجومی و قطعی برق و انزوای فاشیسم مذهبی در عرصه بینالمللی بهخاطر صدور بنیادگرایی و تروریسم را هم به اقتصاد درهم شکسته این رژیم اضافه کنیم، چیزی جز ویرانهای باقی نمیماند. سقوط تولید و سرمایههای انسانی و اقتصادی، نشاندهنده عمیقترین بحرانها در تاریخ معاصر ایران است