بحران ارز به وخامت بیسابقهیی رسیده است. ناظران بینالمللی این وضعیت را بهعنوان نمودی از فروپاشی اقتصاد ایران مورد توجه قرار دادهاند.
روز ۷مرداد با شروع کار رئیسکل جدید بانک مرکزی، قیمت دلار از ۱۰هزار تومان گذشت و به فاصله یک ساعت به ۱۱۲۰۰تومان رسید و بعد از آن هم این سیر صعودی متوقف نشد و به گفته تلویزیون خود رژیم بهطور ساعتی بالا میرود.
نشریه اقتصای فوربز ضمن درج منحنی قیمت دلار به ریال ایران در ۳سال گذشته که سقوط بیسابقه ارزش ریال را نمایش میدهد(منحنی زیر) نوشت: «روز یکشنبه در خیابان فردوسی تهران ارزش ریال از ۹۸۰۰۰ریال برای هر دلار به ۱۱۲۰۰۰ریال برای هر دلار سقوط کرد. این سقوط خیرهکننده ۵/۱۲٪ در عرض یک روز، ریال ایران را به مارپیچ مرگ وارد کرده است». این نشریه افزوده: «است قیمت نرخ دلار در بازار آزاد نسبت به نرخ رسمی اعلام شده که ۴۴۰۳۰ریال است ٪۱۵۴بیشتر است. این بهمعنی آن است که صاحبان امتیاز که به دلار با نرخ رسمی دسترسی دارند میتوانند در یک چشم بههمزدن سود ۱۵۴٪درصدی به جیب بزنند».
نشریه فوربز – منحنی سقوط ارزش ریال از سال ۲۰۱۵میلادی تاکنون – برگرفته از وب سایت نشریه فوربز
مارک دو بوویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی، اعلام کرد: «سقوط ریال، شکست کامل جمهوری اسلامی است».
مهرهها و رسانههای رژیم با لحن کاملاً نومیدانهیی از مهار بحران ارز صحبت میکنند. بهخصوص که این وضعیت همزمان است با تعویض رئیسکل بانک مرکزی رژیم.
روزنامه حکومتی ابتکار وابسته به باند روحانی در سرمقاله خود نوشته است: «نرخ تبدیل دلار به پول ایران بیترمز و بیمهار و با شتابی شگرف به سوی مرزهایی که باور آن در ذهن کمتر کارشناسی بود و بیش از اندازه حتی بدبینان پیش میرود. این رخداد بهتآور در برابر چشمهای از حیرت گشادشده اعضای دولت حسن روحانی و اعضای کابینه اتفاق افتاده...».
کیهان خامنهای روز ۸مرداد نوشت: «قیمت دلار روز گذشته از ۱۰هزار تومان هم عبور کرد تا در همین یکسال اخیر ۱۷۰درصد رشد کرده باشد... سکهای که سال پیش در همین زمان قیمتی در حدود ۱میلیون و ۳۰۰هزار تومان داشت و حالا بیش از ۲۰۷درصد رشد کرده است!
پیامدهای پرش نرخ ارز
پیامد بلافصل پرش نرخ ارز آن هم به این صورت این است که:
اولاً قدرت خرید مردم به نصف و یکسوم کاهش پیدا کرده. این تازه مربوط به مردمی است که قبل از این هم در گذران زندگیشان با چالش مواجه بودند و قادر به تأمین معاش خود نبودند و چرخ زندگیشان لنگ بود.
روزنامه حکومتی جهان صنعت با عنوان «پرواز بیبازگشت» درباره کاهش قدرت خرید مردم و افزایش گرانی بهخاطر سقوط قیمت ریال نوشت: «حرف این روزهای مردم تنها در یک جمله خلاصه میشود؛ همه چیز گران شده! نمیدانیم بهحال این روزهای پرآشوب باید لبخند بزنیم یا گریه سردهیم. بازار چنان پتک قیمتهایش را بر سرمان میکوبد که حتی نای فریاد زدن هم نداریم».
پیآمد دیگر این وضعیت برای صاحبان سرمایه خرد و کسبه و بازاریان عادی این است که ارزش سرمایهشان به نصف یا یکسوم کاهش یافته و بسیاری از آنها به خاک سیاه نشستهاند.
ثالثا و از آن طرف، پولهایی که این طوری یکشبه از جیب مردم خارج شده و نانی که از سفره کارگران و زحمتکشان ربوده شده، در مقابل رفته به جیب معدودی کلانسرمایهداران و کلانغارتگران مرتبط با رژیم و با نهادهای قدرت، یعنی همان ۴۰۰، ۵۰۰نفری که یکی از اقتصاددانهای رژیم(راغفر) اخیراً گفت تمام اهرمهای سیاسی و اقتصادی را در تمام سالهای حاکمیت رژیم آخوندی به دست داشتهاند و به دست دارند.
اما معنی این وضعیت یا نتیجه این وضعیت در گام بعد، طغیانهای محتوم و به گفته مهرههای خود رژیم شورشهای نان و شورش ارتش گرسنگان است.
در اولین واکنش، بازاریان در تهران، اصفهان، شهر ری، تبریز، قشم، کرج، بندرعباس، رشت، شهریار و سایر شهرهای کشور دست به اعتصاب زدند. نیروی انتظامی در وحشت از خیزش کسبه و بازاریان تهران یکانهای سرکوبگرش را در اطراف بازار و مراکز فروش ارز مستقر کرد.
علت پرواز دلار چیست؟
کارشناسان اقتصادی در داخل و خارج ایران، علل مختلفی را برای این جهشهای خارقالعاده که رسانههای خود رژیم از آن با عباراتی مانند پرواز دلار نام میبرند، ذکر میکنند:
مثلاً مقامها و سردمداران رژیم همانطور که در اطلاعیهٔ بانک مرکزی هم آمده بود، میگویند علت توطئه دشمنان است. بانک مرکزی رژیم در اطلاعیه خود مدعی شد که دشمنان بهمنظور ایجاد التهاب در اقتصاد و سلب آرامش روانی از مردم نرخ ارز را بالا بردهاند.
برخی آن را به تحریمهای در راه ربط میدهند؛ مثلاً رادیو آلمان روز ۷مرداد گفت: « ارز ایران در یک روز از ترس تحریمها ۱۴درصد سقوط کرد». معلوم نیست اگر از ترس تحریمهایی که هنوز نیامده، پول رسمی این کشور این طور سقوط میکند وقتی بخشی از تحریمها از روز ۱۳مرداد و بخش اصلی از روز ۱۳آبان شروع شود، چه خواهد شد»؟!
وزیر سابق رژیم به نام یحیی آل اسحاق گفته است: «بالا رفتن اینگونهٔ قیمت دلار و طلا احتمالاً یک نوع مچانداختن پشت صحنهای با رئیس جدید بانک مرکزی و تست کردن اوست تا ببینند تواناییاش چقدر است و اگر بتوانند او را بشکنند که آنوقت دیگر جاده صاف میشود و جلو میروند.
البته بسیاری هم فساد و رانتخواری فراگیر و نهادینه شده را علت اصلی میدانند مثلاً روزنامه ابتکار(۸مرداد) مینویسد: «تجربه نشان داده است در شرایط ملتهب اقتصادی، پای عوامل و دستهای پشتپردهای در میان است. یکی از اقتصاددانهای حکومتی هم در همین رابطه میگوید: «پس از افزایش قیمت ارز میبینیم که ۲۰میلیارد دلار از منابع ارزی کشور به واردات کالای لوکس اختصاص داده میشود این در حالی است که قرار است بهزودی با تحریمهای بیسابقهای روبهرو شویم و هر دلار موجود در صندوق دولت به بالاترین ارزش خود در ۴۰سال گذشته حیات جمهوری اسلامی رسیده است».
پیش از این هم اقتصاددانهای هر دو باند حاکم اذعان کرده بودند که عامل اصلی گرانی ارز در نظام خود دولتهای حاکم بوده و هستند. و حالا روحانی با چاپ حدود هزار و ۶۰۰هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه دست در جیب مردم کرده و در اثر تورم ناشی از نقدینگی اجناس به شکل سرسامآوری گران شده است.
تمام این عوامل اگر چه هر کدام وجهی از این بحران پیچیده را نشان میدهند اما واقعیت این است که ورشکستگی اقتصاد ایران که بحران کنونی در بازار ارز و سقوط ارزش ریال یکی از شاخصهای برجسته آن است برآیندی از تبهکاریهای سیاسی و اقتصادی رژیمی است که همه منابع ثروت ایران را برای حفظ حاکمیت منفور خود تلف کرده، غارت کرده و به ویرانی کشانده است. هدر دادن منابع اقتصادی ایران برای بمبسازی اتمی حداقل به مدت ۲دهه، هزینههای جنگها، دخالتهای رژیم و مزدورانش در سوریه و عراق و یمن و لبنان، چنگ انداختن باندهای غارتگر رژیم از بیت خامنهای و سپاه گرفته تا انواع و اقسام بنیادهای دزد و غارتگر وابسته به رژیم و... اقتصاد ایران را به ورطه سقوط و نابودی کشانده است.
نتیجه بلافصل این وضعیت
در این شرایط دولت روحانی در حالت فلج کامل است، که نمود و شاخص آن اطلاعیهٔ مسخره بانک مرکزی رژیم است:
«تحولات اخیر... را که عمدتاً ناشی از توطئه دشمنان کشور است، بهدقت زیر نظر داشته و ضمن اعتقاد به اینکه این تحولات غیرعادی، تناسبی با واقعیات اقتصادی و توان ارزی کشور ندارد، برنامههای مقتضی و رویکردهای جدیدی را که در برنامه اعلامی رئیسکل جدید نیز آمده بود، در دست تهیه دارد که ظرف روزهای آینده عملیاتی نموده و اطلاعرسانی خواهد کرد».
واقعیت این است که آخوندها در مقابل این بحران وخیم هیچ چارهیی ندارند. باند روحانی تبلیغ کرده بود که با رفتن سیف از بانک مرکزی و آمدن همتی، مهره جدید، اوضاع بهبود خواهد یافت. اما نفرات همسو با خود روحانی مثل زیباکلام اذعان کردند که «ابعاد بحران و ناکارآمدی اقتصادی آنقدر عمیق و گسترده است که اگر تمامی وزرای روحانی هم تغییر کنند و اگر به جای نوبخت و کرباسیان، اقتصاددانانی چون «کینز» و «ریکاردو» و «آدام اسمیت» مسئول تیم اقتصادی دولت بشوند، چیزی عوض نمیشود».
آیا شورشهای اجتماعی مهارشدنی هستند؟
تمامی کارشناسها به نوعی به شورشهای محتوم اجتماعی و شعلهکشیدن قیام اشاره میکنند.
اکنون که بحران اقتصادی بیش از هر زمان دیگر معیشت و ادامهٔ حیات مردم را تهدید میکند؛ سرکوب قادر به جلوگیری از قیام و خاموش کردن شعلههای آن نیست؛ بلکه درست برعکس هر اقدام سرکوبگرانه رژیم آتش خشم مردم بهجان آمده را شعلهورتر میکند.
وضعیت آنچنان انفجاری است که روز دوشنبه ۸مرداد علی لاریجانی در نشستی تحت عنوان شفافسازی و سالمسازی اقتصاد اعتراف کرد و گفت: «نکتهای که در ذهنها یک مقدار وجود داره این هست که شرایط آینده کشور چی میشه؟».
مریم رجوی طی پیامی بهدنبال بحران سقوط ارزش ریال و اعتصاب بازاریان، یگانه راه نجات اقتصاد ایران را در سرنگونی رژیم آخوندی دانست و گفت:
آخوندها برای مهار این اوضاع آشفته راهحلی ندارند. تمام طرحها و تدابیر رژیم شکست خورده است. نه جابهجایی مهرهها در رأس بانک مرکزی، نه دستگیری بازاریان، نه دروغپراکنی و ظاهرسازی هیچکدام اثر ندارد.
اقتصاد در حال فروپاشی ایران نجات پیدا نمیکند؛ مگر با سرنگونی رژیم. چاره کار گسترش قیامها برای بهزیر کشیدن امالفساد چپاول و ویرانی است. جوانان دلیر و قیامآفرین و کانونهای شورشی را به حمایت از اعتصاب بازاریان فرامیخوانم. همانطور که مسعود گفته است: «حرف آخر را مردم ایران با کانونها و شهرهای شورشی و ارتش آزادیبخش ملی میزنند».