هر چه موعد تحریمهای آمریکا علیه رژیم در آبانماه نزدیکتر میشود، کشمکشهای باندهای حاکم بر سر برجام و ادامهٔ مذاکره با آمریکا نیز اوج میگیرد.
هدف هر دو باند تضمین بقای رژیم و عبور از حلقههای تودرتوی بحرانهای اقتصادی – اجتماعی از یکسو و منطقهیی و جهانی از سوی دیگر است.
باند روحانی در این گمان است که با ادامه مذاکره با آمریکا و گرهزدن سیاست و اقتصاد حاکمیت آخوندی با سیاست و اقتصاد جهانی میتواند آن را از بحرانهای موجود نجات بدهد و بقای نظام را تضمین کند.
اما باند مقابل و در رأس آن علی خامنهای این امر را به مفهوم تهی شدن آن از محتوای ارتجاعیاش و زمینه برای ذوب شدن تدریجی در سیاست جهانی و از دست دادن هویت آن و در یککلام تغییر آن میداند. این باند بقای حکومت را در گرو ادامه سیاستهای موجود میداند. بر مبنای این سیاستها است که تبلیغات رسانهیی و موضعگیری سردمداران و مهرههای هر باند مشخص میشود.
مقامات و مهرههای باند روحانی، در تبلیغات رسانهیی خود حضور روحانی در ملل متحد را پیروزی جلوه میدهند و از آن پیروزی برجام و ضرورت ادامهٔ همین مسیر را تبلیغ میکنند.
از جمله رامین مهمانپرست، سخنگوی پیشین وزارتخارجه، گفت: «روحانی بهصورت شفاف عنوان کرد که حل مناقشات بینالمللی تنها باید از مسیر دیپلوماسی و مذاکره صورت بگیرد» و نظام «بهخوبی رویکرد مسالمتجویانه خود را در توافق برجام نشان داد». مهمانپرست افزود: «مقابله با جنگ روانی اتفاقاً مذاکره است».(روزنامه آرمان ۷مهر ۹۷)
روزنامه جمهوری اسلامی ۷مهر ۹۷ با حمله به دلواپسان خامنهای حضور روحانی در نیویورک را موفقیت و آن را «مرهون سند برجام» دانسته و با تقبیح «کجفهمی و در زمین ترامپ بازیکردن برخی افراد و نهادها» مدعی شده است که از نظر «همه متولیان نظام راه برونرفت از مسائل عدیده داخلی» همان برجام است. اما دلواپسان باند خامنهای همزمان به هر گونه نظریه برای مذاکره و ادامهٔ برجام حمله کردند.
کیهان خامنهای ۷مهر ۹۷ نوشت: «مذاکره زمانی که معنایش «مذاکره باشد» عالی است و باید هم وارد آن شد. بهشرطی که فوتوفن مذاکره را هم بدانیم. مذاکره زمانی «بد» و «خطرناک» است که مثلاً در میانه جنگ باشیم و موضوع مذاکره سلاح و توانایی نظامیمان باشد». این رسانه حکومتی در ادامه افزود: «وضعیتی که امروز در آنیم، نتیجه همین شکل مذاکرهکردن است».
با این وجود هیچکدام از آنها راهحل مشخصی نمیدهند و انگار همه منتظر وقوع اتفاقی هستند، اینکه منتظر چه اتفاقی هستند از حرفهایشان بهوضوح مشخص است.
علی بیگدلی، از کارشناسان همسو با باند روحانی، برای حفظ کانال مراودات با اتحادیه اروپا گفت: «نظام باید ارسال سلاح به حزبالله و انصارالله را متوقف کند». وی ضمن ابراز ناامیدی از هر گونه گشایشی برای آن از طریق اروپا گفت: «اگر ما به انتظار این نشستهایم که دموکراتها پیروز انتخابات آمریکا شوند معلوم نیست این اکثریت دموکرات در کنگره به نفع ما باشد». وی سپس به کارگزاران حکومتی توصیه کرد: «نباید فقط منتظر پیروزی دموکراتها در انتخابات آمریکا باشیم کانال گفتگو میان نخبگان تهران و واشنگتن باز شود».
چشم به گشایش از سوی آمریکا را پیش از این هم منابع رژیم اذعان کرده بودند. در این رابطه کیهان ۱مهر ۹۷ نوشت: «ترامپ در اولین واکنشهای خود توئیت کرد که «جان کری ظریف را راهنمایی کرده تا پایان دوره دولت کنونی آمریکا صبر کند و از برجام خارج نشود»!
آیا حاکمیتی که برای برونرفت خود از بحرانها عادت به مفتخوری کرده است، الآن هم از فرط ناچاری به رؤیای شکست جمهوریخواهان در انتخابات کنگره دل خوش کرده است تا از بحران نجات پیدا کند؟ همانطور که با مفتخوری در دهه ۷۰ بر جنگ کویت سوار شد و چند سالی فرجه بقا خرید.
اما بهقول معروف آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت؛ این مثل بهدنبال سراب گشتن کسی است که از فرط تشنگی سایه مرگ را به چشم میبیند و به هذیانگویی افتاده است. زیرا سرنوشت آن را آویختن به دامن آمریکا و غرب و یا ادامه سیاست کنونی آن تعیین نمیکند؛ سرنوشت آن در داخل کشور بهدست مردم ایران و کانونهای شورشی و با کمک مقاومت سازمانیافته این مردم تعیینتکلیف میشود.
مردمی که با قیام خود میخواهند آنچه را که آخوندهای حاکم بهناحق طی مدت ۴۰سال حاکمیت ننگین خود بلعیده، از گلویشان بیرون بکشند.
این مردم و مقاومت سازمانیافته است که تمامیت رژیم را در بحران سرنگونی گیرانداختهاند و با استمرار خیزشها و قیامهای مردم و کمک مقاومت سازمانیافته قطعاً این امر محقق خواهد شد. راههایی که این باندها برای تضمین بقای نظام میروند بهمثابه جستجوی آب در سراب است.