در جریان سیرک «موتوری و خودرویی» ۲۲بهمن که قرار بود نشانهای از «وحدت همهٔ نظام مقابل استکبار جهانی باشد و نظام ولایت برای «خاتمه دادن» به حاکمیت «طواغیت دوران» و موفقیت در «جنگ جهانی چهارم!» با «صدای رسا و دشمن شکن، التزام عملی خویش را در تبعیت محض از خامنهای اعلام» کند، (قعطنامهٔ پایانی نمایش ۲۲بهمن۹۹ رژیم)، اما گویا این امت موتوری و خودرویی فراموش کردند بهتازگی «محور و مدار قدرت!» نظام (همان منبع) هشدار داده بود: «نباید اتحاد و همصدایی (در نظام) را از بین ببرید و... نظام را تکه تکه» کنید! (خامنهای-۲۶آذر)؛ از این رو در همین نمایش امت «موتوری و خودرویی» به جای شعار علیه «استکبار از درون تهی شده و مفتضح» (قعطنامهٔ پایانی) بر ضد مقام دوم نظام ولایت شعار «مرگ بر روحانی!» سر دادند.
بنزین بر روی آتش
بیدرنگ باند روحانی هم به مقابله شتافت. یکی با اعتراف به تشتت شدید درونی نظام گفت: «شعار مرگ بر روحانی نشان پدیدهٔ چند دولتی است» و در حالی که خامنهای را «خلیفه» مینامید نسبت به اینکه یک قدم بعد نوبت خود خامنهای است، هشدار داد: «چنانچه خلیفهکشی باب شود، این راه را پایانی نیست» (آخوندی-وزیر پیشین راه و شهرسازی -۲۳بهمن)؛ دیگری پردهها را کنار زد و دست باند خامنهای را در «این تصویر زشت و شرمآور» رو کرد که «هتاکی از تلویزیون و راهپمایی ۲۲بهمن علیه روحانی خودسرانه نیست، تکرار هتاکی علیه روحانی نشان از ارادهای عیان در یک جریان مدعی (در نظام) دارد» (معزی- معاون ارتباطات دفتر روحانی-۲۳بهمن)؛ و ترکان مشاور پیشین روحانی با صراحت بیشتری باند خامنهای را آدرس داد و نوشت «توهینکنندگان به روحانی در راهپیمایی ۲۲بهمن جریانی هستند که ریشه تاریخی دارند و جدیداً بهوجود نیامدهاند»، وی سپس با اشاره به وضعیت داغان نظام ولایت که این واقعه «رقابتهای جناحی از نظام یک تصویر «دوپاره» و «قطبی شده» ترسیم میکند، هشدار داد] (این) همان چیزی که دسیسهگران خارجی در پی آن بودند تا از این نظام خرابهای بسازند که بر سر همه ما فرو خواهد ریخت» (روزنامهٔ آرمان-۲۳بهمن).
شکافی خطرناک!
طرفه اینکه هر یک از باندهای متخاصم نظام، نسبت به پیامدهای خطرناک این وضعیت هشدار میدهند. حسامالدین آشنا مشاور روحانی میگوید: «تجربه نشان داده از راهاندازی جریانهای خودجوش! و شعارهای سازمانیافته علیه دولت تا سوءاستفاده دشمنان و شکلگیری اغتشاش علیه نظام راهی نیست» و حواستان باشد که «آتشبازی با احساسات عمومی عواقب دردناکی دارد!» (آشنا-۲۳بهمن)؛ و آن یکی هم تأکید میکند «وقتی بهراحتی به روحانی که نفر دوم نظام است و تنفیذ خامنهای را هم دارد» توهین میکنند و خواهان مرگ او هستند «در واقع مرگ بر روحانی نیست، بلکه علیه کل نظام است!» (سایت حکومتی خبر فوری-۲۳بهمن)؛ و آن سینهچاک ریزشی نظام ولایت هم با یادآوری روضههای پوچ وحدت خامنهای مینالد: «دو هفته به ترک بدگویی و بدزبانی نگذشت (که) گروهی داعشمسلک در ۲۲بهمن شعار دادند مرگ بر روحانی» وی سپس با کنایه به خامنهای گوشزد کرد: «از این روحانی تا آن روحانی (خامنهای) فاصلهٔ زیادی نیست، کاش میفهمیدند» (تاجزاده-۲۳بهمن).
معنای شدتیابی شقه و شکاف درونی نظام
از آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت:
۱- بحران درونی و اوجگیری جنگ گرگها، بحران در رأس نظام است. از این رو «هتاکی به روحانی به تهی شدن نظام میانجامد» (معزی معاون ارتباطات دفتر روحانی-۲۳بهمن).
۲- رژیم در محاصرهٔ بحرانها و هر چه فشارهای درونی و بیرونی بیشتر میشود، بحران در رأس نظام هم بیشتر میشود. پس در شرایطی که «تحت سنگینترین فشارهای دشمنان هستیم» (ترکان-۲۳بهمن) باید باز هم منتظر شعلهور شدن بیشتر جنگ گرگها، در بالاترین سطوح رژیم باشیم.
۳- شقه در رأس نظام، آن هم در شرایطی که «۴ سال از تلاش تمامعیار دشمنان برای ایجاد شورش داخلی میگذرد» (ترکان-۲۳بهمن)، راهگشا و هموار کنندهٔ قیام اجتماعی است. چرا که «از شعارهای سازمانیافته تا اغتشاش علیه نظام راهی نیست» و «آتشبازی با احساسات عمومی» و ایجاد شکاف در نظام باعث فوران قیام شده و «عواقب دردناکی دارد!» (آشنا-مشاور روحانی-۲۳بهمن).