سردار موسی خیابانی در زمستان ۱۳۶۰، خمینی را «روح پلید شیطان» توصیف کرد؛ چه توصیفی دقیق! درخور سکنات، وجنات، ماهیت و سیاستپیشهگیِ انسانستیز دجال بیهمتای قرون.
به ویرانهسازیهای ارزشها و فرهنگ و تباهی اخلاق توسط این قوم اشغالگر و دینفروش توجه کنیم تا آن توصیف کوتاه و همهجانبه را دریابیم. بهراستی این توصیف از کدام لایهٔ اندیشه و تجربه برمیآید که بیان تمامقامت و منطبق بر واقعیت خمینی و وارثانش است؟
این توصیف از نبرد تمامعیار اندیشه و کردار شیفتهٔ آزادی با اندیشه و کردار تحلیلرفته در هزارتوی فرعونصفتیِ ضد آزادی برمیآید. تنها آن کس که چنگ در چنگ دجالی میشود که مذهب را ملعبهٔ سیاستپیشهگی کرده است، میتواند روح، ریح، روان، سکنات و وجنات فاعل مجسم آن یعنی خمینی را بشناسد و اینگونه در سه کلمه [دو اسم و یک صفت مشترک] توصیفاش کند.
برای شناختی همهجانبه از ترفند دیرینهٔ بهتانپراکنی عمدی و شیطانسازیِ سازماندهانه توسط خمینی و وارثانش، بهجاست سیر زهرپاشی تبلیغات سیاسی این قوم اشغالگر را بر پردهٔ این چهار دهه بنگریم. در این چهار دهه، جنایات بهتانپراکنی و شبههافکنی و شیطانسازی توسط اتاق فکر خمینی و خامنهای بسا فراتر از کشتار بیتوقف مخالفانشان، در خدمت حفظ نظام بوده است.
سه نمونه
۱ ــ خمینی در سال۱۳۵۸ که هنوز بسیاری او را در ماه میدیدند، ناگهان فیل خرمنسوزی توسط مجاهدین خلق را هوا کرد! هر عقل سلیمی میپرسید آخر سوزاندن خرمن کشاورزان، چه عایدی برای مجاهدین دارد؟ خمینی اما نه با منطق و عقل سلیم کار داشت و نه با واقعیت، بلکه وجههٔ مذهبی و بهطور خاص رهبر بودن را جواز بهتان زدن به مخالفانش میکرد.
۲ ــ در همان سال، ناگهان برخی روزنامههای تحتامر حکومت خبر کشف مواد مخدر و لباس زنانه در یک پایگاه مجاهدین در شهر قم را منتشر کردند! مجاهدین بلافاصله خواستار رسیدگی حقوقی و معرفی منبع خبر و ارائهٔ اسناد و شواهد شدند ولی هیچ مقام قضایی، سیاسی و محلی از جانب حکومت حاضر نشد به درخواست رسیدگی مجاهدین پاسخ بدهد!
۳ ــ زمستان سال۱۳۵۹ که اخبار و گزارشات مستند دربارهٔ شکنجه در زندانها بالا گرفته بود، خمینی مجبور به تشکیل یک «هیأت بررسی شایعه شکنجه» شد. از همان اول، شکنجه را «شایعه» جلوه داد، آن هیأت هم هیچ تحقیقی نکرد و هیچ گزارشی نداد. خمینی هم گفت: «خودشان خودشان را شکنجه میکنند و بهپای نظام میگذارند»!
هم ادعای خرمنسوزی توسط شخص خمینی و هم ادعای مربوط به پایگاه مجاهدین در قم، هم ترفند «خودشان خودشان را شکنجه میکنند»، تیرهای غیبی بودند که اتاق فکر بهتانپراکن و شیطانساز حاکمیت پلید آخوندی شلیک کرد و همینها را مبنای جنایت پشت جنایت کرد.
سابقهٔ صدور فتوا و جواز تهمت زدن به مخالفان توسط خمینی
اخیراً سندی صوتی با صدای خمینی در شبکههای مجازی منتشر شده است که وی در اواخر دههٔ ۴۰، تهمت زدن به مخالفان و حتا آخوندهای ناهمسو با خودش را مجاز و بهنفع اسلام اعلام کرده است. او چنین میگوید:
«اونایی که جایز است غیبتشان، در بعضی روایتها تهمت به اونها هست. تهمتی که از گناهان کبیره است، در یک همچین مواردی گاهی وقتها جایز میشود، گاهی وقتها واجب میشود که این آخوند اگر آبرو داشته باشد، ساقط بشود از جمعیت. اگر این ساقط نشود در جمعیت، امام زمان را ساقط میکند. اسلام را ساقط میکند. این را باید ساقطش کرد».
خودکشیِ شرم و حیا و اخلاق
آخوندی که حیاتی انگلوار و استثماری را برای ارتزاق شخصی و بقای سلطهگری پیشه میکند، نخستین حواسی را که در خود میکشد، احساس شرم و حیا و معنای اجتماعیِ اخلاق است. این کشتارها تا چند صباحی از پایههای نگهدارندهٔ نظام پلید آخوندی حتا فراتر از جنایات افسارگسیختهٔ سیاسی آن در ۴۵سال گذشته بوده است.
یکقلم از اواخر اسفند ۱۳۵۷ زیر نظر و هدایت شخص خمینی، برچسب «منافق» به سازمان مجاهدین خلق ایران بهجریان انداخته شد تا در لوای آن، بیشرمانهترین بهتانهای حیرتانگیز را از لایههای لجنخوار مغز آخوندها تولید کنند و جا بیندازند و به موازات آن، کشتارها و جنایات سیاسی و قتلعامها جاری کنند. با این حال، سرمایهگذاری اتاق فکر نظام با زعامت خمینی و سپس خامنهای، بیشترین تمرکز و هزینه و تبلیغات را صرف بهتانپراکنی و شیطانسازی علیه مجاهدین خلق کرده است. به همین سیاق میتوان دروغپراکنی و شیطانسازی علیه دیگر مخالفان نظام پلید ولایت فقیهی را مشاهده نمود.
چند نمونهٔ حیرتانگیز
۱ــ روز ۹مرداد سال۱۳۶۶، حین مراسم حج که خمینی فراخوان به تظاهرات برائت از مشرکین داده بود، حادثهیی رخ داد که موجب کشته شدن بسیاری از زائران ایرانی و غیرایرانی شد.
خمینی طی پیامی اعلام کرد: «اسلام سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد» (روزنامه جمهوری اسلامی، ۲مرداد ۱۳۶۶).
سال ۶۵ پلیس عربستان در روز ۱۰مرداد (۲۸ اوت ۱۹۸۶) یک محموله بزرگ مواد انفجاری را در چمدان زائران ایرانی کشف کرد.
روز ۸مرداد ۶۶ رسانههای حکومتی نوشتند: «به دعوت نماینده امام، راهپیمایی بزرگ برائت از مشرکین فردا در مکه مکرمه برگزار میشود». حین راهپیمایی، افرادی از اکیپ حزباللهیهای طرفدار خمینی قصد تسخیر حرم و به دست گرفتن بلندگوهای آنجا را میکنند. پلیس عربستان که طرح را کشف کرده بود، به مقابله با آنها میپردازد و شلیک میکند. حاصل این درگیری، مرگ ۴۰۲تن و مجروح شدن ۶۵۰تن از حجاج بود که ۲۷۵ ایرانی بینشان بودند.
روز ۱۰مرداد ۹۵ سایت مشرق رژیم نوشت: «یکی از اعضای مجاهدین با لباس احرام بین تظاهر کنندگان هنگامی که جمعیت روی پل معروف به "هجوم" میرسد، گلولهیی به طرف پلیس شلیک میکند. پلیس عربستان هم که کاملاً در حال آمادهباش بود، به طرف جمعیت حمله میکنند و تیراندازی میشود؛ جمعیت سراسیمه به عقب برمیگردند و جماعت زیادی که بیشتر خانمها بودند، زیر دست و پا له میشوند و از بین میروند.
اما واقعیت ماجرا چه بود؟
سایت عصر ایران، ۲۳آبان ۱۳۸۸: «کسانی که در سال۱۳۶۶شمسی حج تمتع برگزار نمودند، شاهد قتلعام قریب به پانصد نفر از حجاج ایرانی بودند. نویسنده این سطور نیز خود در آن سال از نزدیک شاهد ماجرا بوده است که تاکنون بهخاطر حفظ منافع ملی کشور و مسائل دیگر، از افشای آن خودداری شده است.
عدهیی از دانشجویان تندرو که بعداً مشخص شد جناب آقای محسن میردامادی و دوستانش جزو این گروه بودند، برنامههایی طراحی نموده بودند که بعد از راهپیمایی حجاج، داخل حرم شوند و با تصاحب بلندگو مسجد الحرام، شعار مرگ بر آمریکا و مطالب دیگر را قرائت نمایند که پلیس عربستان از این قضیه مطلع میشود. آگاهان، شدت عمل پلیس عربستان را در جریان آن راهپیمایی ناشی از این مسأله میدانستند».
نامه منتظری به خمینی، از کتاب خاطرات منتظری، جلد دوم، صفحه ۲۱۵۹: «بسیاری از افراد مورد اطمینان که خود ناظر جریان و در خط مقدم راهپیمایی بودهاند، میگویند همهٔ گناه گردن سعودیها نیست. در اثر تندی بچهها و بیبرنامگی، اجمالاً ً هجوم و حمله از طرف بچههای نپختهٔ ما شروع شد و سوژه به دست دشمن داد. دشمن در سال قبل از آن در موضوع جاسازی و قرار دادن مواد منفجره در ساکهای حجاج، با ما عاقلانه برخورد کرد و تا اندازهیی اغماض کرد و ما موضوع را رسیدگی نکردیم، بلکه مغرور شدیم و در سال بعد چنین مصیبت بزرگی برای عالم اسلام رخ داد».
۲ ــ در ماجرای انفجار حرم امام رضا در مشهد که آن را هم به مجاهدین خلق نسبت دادند، بعدها بهزاد نبوی، مهدی خزعلی، تلویزیون صدای آمریکا و سایت کلمه افشا کردند که انفجار حرم امام رضا کار تیم سعید امامی بوده و زیر نظر فلاحیان انجام شده است. اینجا هم برای «استحکام پایههای نظام» آدرس مجاهدین خلق داده شد!
۳ ــ از دی ۱۳۷۲ تا تیر ۱۳۷۳ اخبار حیرتانگیز کشته شدن سه کشیش مسیحی و مثله کردن یکی از آنها، در رسانههای ایران و جهان منتشر شد. سه تن از رهبران سرشناس مسیحی اسقف هائیک هوسپیان مهر، کشیش مهدی دیباج و اسقف طاطوس میکائیلیان به ترتیب ناپدید شده و بهطرز فجیعی بهقتل رسیده بودند.
روز ۲۹دی ۱۳۷۲ اسقف هائیک هوسپیان مهر عازم فرودگاه مهرآباد بود که ناگهان عناصر وزارت اطلاعات وی را ربوده و به زندان اوین میبرند. دو روز بعد رسانههای حکومتی اعلام کردند «جسد وی در یک منطقه جنگلی در نزدیکی تهران پیدا شده است».
کشیش مهدی دیباج روز ۱۶خرداد ۱۳۷۳ در مسیر فرودگاه مهرآباد ـ درست عین صحنهٔ ربوده شدن اسقف هوسپیان مهر ـ ربوده میشود. مدتی بعد جسد قطعهقطعه شدهاش در یک منطقهٔ خلوت متروکهٔ تهران پیدا شد.
اسقف طاطوس میکائیلیان بعد از قتل اسقف هوسپیان، جایگزین وی در کلیسای انجیلی میگردد. وی بارها توسط مقامات رژیم به مرگ تهدید میشود. روز ۸تیر ۷۳ ربوده شده و همان شب بهطرز وحشیانهیی بهقتل رسید و جسدش در یک فریزر جاسازی شد. سه روز بعد جسد وی به پسرش تحویل داده شد.
نیمه تیر ۷۳ تلویزیون حکومتی، یک صحنهسازی و نمایش مبتذل را با حضور سه زن علنی کرد: «دستگیری سه نفر از اعضای مجاهدین خلق که مأموریت داشتند برای ایجاد تفرقه و درگیری بین مذاهب و اقلیتهای مذهبی، اقدام بهقتل کشیشهای مسیحی و سلسلهٔی از عملیات انفجاری بنمایند»!
اما واقعیت چه بود؟
روزنامه آریا، ۱۶تیر ۷۸: «مصاحبه با آن سه دختری که هوادار مجاهدین قلمداد شده بودند، زیر نظر وزارت اطلاعات و طبق سناریوی این وزارتخانه برگزار شد و سعید امامی صحنهگردان این جلسه بود».
روزنامه ابرار، ۵دی ۷۸: «طرح به دره افکندن اتوبوس حامل نویسندگان، قتلعام کشیشهای مسیحی و بمبگذاری در حرم امام رضا علیهالسلام، گوشهیی از اقدامهای همکاران و همفکران فلاحیان در وزارت اطلاعات بود که تحت عنوان تحکیم پایههای امنیت ملی انجام میشد».
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
اینها نمونههای دانهدرشتتر ترفند بهتان زدن و شیطانسازی توسط خمینی و وارثانش به مخالفانشان ــ بهطور خاص علیه مجاهدین خلق ــ هستند. با توجه به همین نمونهها میتوانید خط فکر بهتان و شیطانسازی در فیلمهای سینماییِ آخوند سفارش داده علیه مجاهدین را دریابید. بر همین سیاق میتوانید علت بیعاطفه جلوه دادن مجاهدین خلق را در تبلیغات بهتانپراکن رسانههای آخوندی ــ پاسداری ــ ولایی دریابید.
بانک ورشکسته
ارتزاق از این ترفندهای آخوندی ــ پاسداری ــ ولایی، البته چند صباحی نانآور اتاق فکر نظام و جلادان ریزهخوارش در داخل و خارج ایران بوده است ولی بهیمن پایداری و روشنگری و افشاگری طی دهههای متمادی و نیز در امتداد قیامهای جاری در ایران، پژواک اجتماعیِ افتادن تشت رسواییاش در درون نظام هم شنیده شد و بانک بهتانپراکنی و شیطانسازیاش نزد مردم ایران ورشکسته شده است.
در آستانهٔ سالگرد قیام بزرگ ۱۴۰۱، پیشرفت روزافزون تعادلقوای سیاسی و اجتماعی علیه دیکتاتوری ولایی ــ فقاهتی، باعث واکنشها و اعترافات ناگزیر ملازمان و نانخورهای ناجمهوری ملاسالار به استفاده از ترفند بهتان زدن و شیطانسازی توسط اتاق فکر نظام شده است.
اعتراف محمدجواد خواجوی از آخوندهای حکومتی به دادن جواز تهمت زدن به مخالفان ولایت فقیه توسط حاکمیت، یکی از هزاران سند برملاشده از این جنایت سازماندهیشده است. او سرچشمه، مرجع و کانون تمامی این بهتانپراکنی و شیطانسازیهای «شرعی» علیه مخالفان طی ۴۵سال گذشته را، خود نظام و دستگاه تبلیغاتی آن معرفی کرده است:
«کسی که در مقابل ولیفقیه حاکم وایسه، دین نداره. یک روایت از کافی: کسی که کتباً، زباناً، عملاً با ولیفقیه حاکم مخالفت کنه فاسقه و کارهایی رو که نکرده هم میشه بهش نسبت داد. یعنی هیچ حرمتی نداره. حرمت یعنی همین دیگه، کارهایی که نکرده. اینقدر حکومت اسلامی مهمه! وقتی میگی حفظ نظام اوجب واجباته» (تلگرام چند ثانیه، ۱۷شهریور ۱۴۰۲).
در پی انتشار این اعتراف ناگزیر، حتا یک مخالف سرسخت سرنگونی نظام آخوندها و از خودیهای سالیان نظام، اینگونه واکنش نشان داده است:
«ای مردم جهان! آگاه باشید که همه اتهامهایی که از همان ابتدای انقلاب تاکنون علیه هر منتقد و مخالفی مطرح شده، یکسره تهمتهای بیاساس و پایهیی بوده که برای بیآبروسازی آنها، ضرورت شرعی داشته است»! (احمد زیدآبادی)
معیار شناخت ماهیت عقیدتی روح پلید شیطان
اینها نشانههای چیستاند؟ آیا از یکطرف تکهپاره شدن کرباس ساختار نظام و از طرف دیگر بالاگرفتن تعادلقوای سیاسی و اجتماعی علیه تمامیت نظام آخوندی نیستاند؟
آیا محصول پایداری و استقامت نسل برانداز از دههٔ ۶۰ تا ۸۸ و تا ۹۶ و تا ۱۴۰۱ نیست که هرگز یک روز هم مغلوب این ترفند دیرینهٔ ضدبشری جماعت آخوند خمینیصفت نشده است؟
در آغاز مقاله عطف به یادآوری توصیف سردار موسی خیابانی دربارهٔ خمینی، اشاره شد که هر کس در هیأت فردی و جمعی و تشکیلاتی با پلیدترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران چنگ در چنگ شد، شایستهترین برای شناخت ماهیت عقیدتی، هویت سیاسی و تاریخی و سکنات و وجنات اخلاقی و فرهنگیِ تمامیت نظام ولایت فقیه و تکتک عناصر نگاهدارندهٔ آن بوده است و هست.
باز هم بهقول سردار موسی خیابانی «شعلهٔ نبرد برای آزادی را بالا و بالاتر ببریم تا ماهیت همگان در این نبرد رو شود» (نقل به مضمون از نشریه مجاهد، بهمن ۱۳۵۹).