رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت روز ۳تیر اعلام کرد. پیشنهاد آتشبس و پایان جنگ، یک پیشروی برای راهحل سوم است: نه جنگ، نه مماشات.
در همان روز (۲۴ ژوئن) رویترز ضمن مخابرهٔ این موضعگیری نوشت: رجوی گفت: «مردم ایران در نبرد صد ساله خود، با هزینهیی سنگین و خونین، بارها دیکتاتوریهای شاه و شیخ را در قیامهای پیاپی رد کردهاند». او ادامه داد: «بگذارید مردم ایران خود، در نبرد سرنوشت، خامنهای و دیکتاتوری را سرنگون کنند».
رویترز در ادامه افزود: «هر گونه چالش مستقیم با جمهوری اسلامی احتمالاً نیازمند نوعی قیام مردمی خواهد بود».
اشاره رویترز به ضرورت «قیام مردمی» در «هر گونه چالش مستقیم» با دیکتاتوری آخوندی، بارز شدن این حقیقت استراتژیک است که سرنگونی استبداد دینی فقط در عهدهٔ مردم و مقاومت است ولاغیر. این، همان نبرد سرنوشت و مسأله اصلی و جنگ اصلی است که از ۴۴ سال پیش، بین مردم و مقاومت سازمانیافتهٔ آنها از یکسو و ارتجاع هار خمینی و خامنهای شروع شده است.
حقیقت این است که دیکتاتوری ولایت فقیه در۳۰ خرداد ۱۳۶۰، با سرکوب خونین تظاهرات مسالمتآمیز ۵۰۰ هزار نفره تهران نشان داد که در برابر سلطنت مطلقه او مبارزه مسالمتآمیز جایی ندارد، . او مردم و مقاومت ایران را بر سر دوراهی تسلیم یا نبرد گذاشت و از آن لحظه نبرد سرنوشت آغاز شد. نبردی که جانهای پاک۱۲۰ هزار شهید راه آزادی، از جمله ۳۰ هزار قهرمان سربدار که در قتلعام ۱۳۶۷ به ولایت فقیه «نه» گفتند، در راه آن فدا شده است؛ همان بهای سنگین و خونینی که خانم رجوی در موضعگیری خود در ۳تیر۱۴۰۴ درباره پیشروی راهحل سوم روی آن انگشت گذاشته است.
رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت در سال ۲۰۰۴ در پارلمان اروپا در معرفی راهحل سوم گفت: «راهحل ایران نه در مماشات و نه جنگ، بله راهحل سوم یعنی تغییر رژیم از طریق مردم و مقاومت سازمانیافته است».
خانم رجوی در سخنرانی اخیر خود در استراسبورگ (۲۸ خرداد) نیز تأکید کرد: «من ۲۱ سال پیش در همینجا راهحل سوم را ارائه دادم، راهی که تنها راهحل برای ایران و منطقه است».
راهحل سوم بر اساسنامه و برنامهٔ شورای ملی مقاومت که در ۳۰تیر ۱۳۶۰ در تهران توسط مسعود رجوی تأسیس و اعلام شده، استوار است:
سرنگونی رژیم بهدست مردم و مقاومت، تشکیل دولت موقت برای برگزاری انتخابات آزاد ظرف شش ماه، و تدوین قانون اساسی جدید مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین و دولت، برابری جنسیتی و حقوق بشر.
۱۹سال پیش رهبر مقاومت با اشاره به راهحل سوم و هراس دیوانهوار از مقاومت سازمانیافته و نیروی پیش برنده آن گفت: «وای به روزی که ماهوارهیی در این سو یا آن سوی جهان برنامهای از مجاهدین و مقاومت ایران پخش کند...
درست در همین لحظه است که نقطه ضعف درمانناپذیر هیولا، به کریهترین و در عینحال روشنترین صورت، بیرون میزند: گوئیا که شیشه عمر دیو از همینجاست که میشکند: این است شاخص راهنمای تغییر دموکراتیک و راهحل سوم در ایران که مریم پرچمدار آن است و رژیم با واکنشهای دیوانهوار به مصداق شناخت اشیاء با اضدادشان، خودش ناخواسته به آن گواهی میدهد. رژیم آخوندی از هیچ چیز بیشتر از این نمیهراسد: تغییر به دست مردم ایران و مقاومت مردم ایران و مجاهدین خلق ایران و رزمآوران آزادی ایران» (مسعود رجوی۳ دی ۱۳۸۵).