کاهش نرخ ارز در ۴، ۵روز اخیر، یک بار دیگر یک تلاطم اجتماعی ایجاد کرده و مردمی را که در روزهای اخیر در هراس از دست دادن دارایی و اندوختههای خرد خودشان آنها را به ارزهای خارجی تبدیل کرده بودند، یک بار دیگر دچار شوک و نگرانی کرد.
علل نوسان ارزی از دیدگاه دو باند
دو باند رژیم هر کدام مطابق اغراض سیاسی خودشان علتی برای کاهش نرخ ارز در روزهای اخیر ذکر کردهاند و عواملی را برای متوقف شدن روند صعودی قیمت دلار برشمردهاند. دلواپسان صدور حکم اعدام برای بهاصطلاح مفسدان اقتصادی را علت آن میدانند و آن یکی باند، بهاصطلاح پیروزی رژیم در سازمان ملل و موفقیت و پیشرفت طرح برجام اروپایی و بازشدن باب مراودات و معاملات سیاسی بین رژیم و اروپا و چشمانداز تصویب لوایح FATF را بهعنوان علت ذکر میکنند. اما در عینحال بهطور متناقضی رسانههای رژیم خبر دادند که روز شنبه ۷مهر رؤسای قوای مقننه، قضاییه و اجراییه در نشست هفتگی خود تصمیم گرفتند برای کاهش قیمت ارز و بازگشت ثبات به بازار ارز، به بانک مرکزی اختیار لازم برای دخالت در این بازار را بدهند و متعاقباً دولت اجازه داد بانک مرکزی در بازار ارز مداخله کند. طبق این تصمیم ۱۱بانک عامل نیز برای فروش ارز خدماتی در نظر گرفتند.
سودی که دولت از نوسان ارزی میبرد!
در همین رابطه جهان صنعت ۱۴مهر نوشت: «چرا دولت به تماشا نشسته بود»؟
برخی نیز معتقدند که دولت نقش اساسی در نوسانات ارز داشته و از آنجایی که منفعت قابلتوجهی را بهدلیل جابهجایی قیمتها بهدست آورده است، نمیتوان نقش آن را منکر شد.
البته از قبل هم چندان پوشیده نبود که رژیم در این بازی با نرخ ارز، دست داشته است. چه وقتی که نرخ ارز بهطور تصاعدی تا ۴، ۵برابر نرخ قبلی بالا رفت و از زیر ۴هزار تومان تا نزدیک ۲۰هزار تومان رسید و چه اکنون که ۴، ۵هزار تومان یک مرتبه پایین آمده است.
مکانیسم سودبری دولت
در میان دلائل متعددی که برای نوسانات نرخ ارز فهرست میشود این نظر مشترک وجود دارد که منافع مشخصی از بالا و پایینی نرخ ارز نصیب دولت روحانی میشود.
در بالا بردن قیمت ارز که منافع دولت و رژیم خیلی روشن است. دلار در بودجه سال ۹۷، ۳۵۰۰تومان تعیین شده است. به این ترتیب وقتی که رژیم این ارز را در بازار آزاد از ۸ تا ۱۲ و تا ۱۸، ۱۹هزار تومان میفروشد، روشن است که چه درآمد عظیمی کسب میکند؟ و از همین طریق بدهی خود به بانک مرکزی و شبکهٔ بانکی را که بنا به اعلام خود رژیم ۲۸۳هزار میلیارد تومان بود، میتواند تا میزانی جبران کند.
این پول از کجا آمد؟ تولیدی که صورت نگرفته بود؛ از طریق همین گرانکردن نرخ ارز و بهوحشت انداختن مردم. به این ترتیب که مردم بهخاطر اینکه داراییها و اندوختههای اندکشان با سقوط مستمر ارزش ریال از بین نرود، آن را بهسرعت به دلار و سکه تبدیل میکردند. ارز و سکهیی که بانک مرکزی از طریق صرافیها و دلالان خود روانه بازار میکرد. یعنی این پول را از جیب مردم و از گلوی مردم بیرون کشید. به این ترتیب آن جنگ روانی که مرتب روحانی و خامنهای و... میگفتند و آن را به توطئه دشمن خارجی ربط میدادند، عاملش خودشان بودند.
علت تقلیل بهای ارز چیست؟
همچنین در میان دلائلی که برای کاهش نرخ ارز در این چند روز عنوان شده است باز رد پای منافعی که نصیب رژیم میشود برجسته است. گروهی از تحلیلگران معتقدند رژیم با تمهیداتی نرخ ارز را پایین آورده تا برای شروع دوران تحریم نفتی که از ۱۴آبان شروع خواهد شد از هماکنون دلار جمعآوری کند. واضح است که با شروع تحریمهای نفتی منابع ارزی رژیم کاهش خواهد یافت و رژیم با کمبود دلار روبهرو خواهد شد. این تحول چشمانداز وقوع یک انفجار اجتماعی هولناک را در برابر رژیم قرار داده است. آخوندها به دست و پا افتادهاند تا برای جمعآوری دلار از بازار پیشاپیش طراحی کنند و از همین رو به اقداماتی برای کاهش نرخ دلار دست زدهاند تا دلارها به سمت بانک مرکزی برگردند. امری که هراس رژیم آخوندی را از انفجار اجتماعی و قیام گرسنگان نشان میدهد.
روشن بود که افزایش نرخ ارز نمیتوانست الی غیرالنهایه ادامه پیدا کند و آن روند حتماً به انفجار میانجامید. ضمن اینکه همین الآن هم خطر انفجار وجود دارد. چون میلیونها نفر قادر به تأمین نان روزانه خود نیستد.
یک کارشناس اقتصادی رژیم (راغفر) در گفتگو با ایلنا گفت: «نرخ دلار ۱۰هزار تومانی را نیز نمیتوان کاهش نرخ تلقی کرد، چرا که در این صورت نرخ دلار نسبت به سال گذشته تقریباً ۳برابر شده است و استفاده از عبارت کاهش نرخ دلار در جهت فریب افکار عمومی است و بهتر است از افزایش ۳برابری نرخ دلار استفاده کرد».
کاهش بهای ارز و برونرفت از بحران اقتصادی!؟
به هر حال رژیم با این بازی، توانسته است نرخ ارز را پایین بیاورد؛ اگر این روند ادامه پیدا بکند، آنچنانکه بعضی اعضای دولت روحانی وعده آن را میدهند، به این ترتیب آیا این خودش یک برونرفتی از بحران اقتصادی برای رژیم نیست؟
باید گفت این کاری که رژیم کرد، مصداق واقعی نابود کردن حرث و نسل بود. روشن است که با ۴، ۵برابر کردن نرخ ارز، چه به روز مردم آمد و چگونه تتمه تولید داخلی نابود شد.
در نامه ۵۰تن از اقتصاددانان حکومتی، از ۳شوک ارزی که هر کدام یک درجه کشور را به فقر و فلاکت برد، صحبت شده که آن ۳شوک، هر کدام ضربهای به اقتصاد به میزان ۵درصد، در شوک دوم کمتر از ۴درصد، در شوک سوم نزدیک به ۷درصد و در شوک چهارم ۱۵درصد بوده است.
یعنی این شوک چهارم ضربهاش به اندازه مجموع ۳شوک قبلی بوده است.
در همان نامه رؤسای سهقوه را خطاب قرار دادند و هشدار به «سران»، به مردم بگویند که شرایط از آنچه که تصور میکنید خطرناکتر و وهمانگیزتر است؛ چرا که «شوک ارزی چهارم» هر چه هست و نیست را میبلعد و نابود میکند.
در واقع کاری که رژیم کرد، برای حل بحران بدهی خودش از جیب مردم بود، یعنی مصداق کباب خوردن از ران خود بود. چون یک نیروی عظیم انفجاری را برای خودش تدارک دید.