کشتی نظام در گردابی سهمگین افتاده است و با سرعتی فزاینده به دور خود میچرخد. غوغایی که در رژیم درگرفته، بیش از هر چیز سرآسیمگی سرنشینان کشتی در حال غرق را تداعی میکند که به هر سو میدوند، فریاد میکشند، هشدار میدهند، اعلام خطر میکنند و به یکدیگر نهیب میزنند که جامعه در آینده نزدیک وارد فضاهای جدید اعتراضی خواهد شد، زخمها سر باز خواهد کرد و ماجرای دیماه ۹۶، تکرار خواهد شد. هشدار میدهند که شاهد فروپاشی اقتصادی و ملی خواهیم شد، اما هیچکس نمیداند که چهکار باید کرد.
نظام، بیماری محتضری را میماند که نسخه هر طبیبی را اجرا میکند وضعش بدتر میشود.
علی صوفی یک کارگزار حکومتی از باند موسوم به اصلاحطلبان است که فریاد برمیآورد: «همه باید بدانیم که سوار بر یک کشتی هستیم و اگر این کشتی آسیب ببیند همه آسیب میبینیم همه باید تلاش کنیم که این کشتی را سالم نگاه داریم».
او با اشاره به یک «ضعف بزرگ» در باندهای متخاصم رژیم که همان سگدعواهای باندی باشد میگوید: «ما عمدتاً نگاهمان در تصمیمگیریها نگاه ایجابی نیست بلکه نگاهی سلبی است» و سپس دست بر درد مشترک باندهای حاکم که سردرگمی باشد گذاشته و میگوید: «ما میدانیم چه چیز را نمیخواهیم ولی نمیدانیم چه چیز را میخواهیم».
آذر منصوری، از مهرههای باند اصلاحطلب هم در روز ۱۸اردیبهشت همین سردرگمی را «سکوت افراد جریانساز و ذینفوذ» نام نهاد و آن را ناشی از شوک قیام دیماه ۹۶ دانست.
وی به همباندیهای ساکتش هشدار داد که «در شرایط فعلی سکوت از هیچ منطقی برخوردار نیست» چون همه با هم «باید در جهت تقویت دولت و دورکردن تهدیدهای داخلی و خارجی از نظام تلاش کنند».
اما اینکه «تهدیدهای داخلی» چیست و «تهدیدهای خارجی» از چه طریق دفع میشوند همان موضوع دعوای باندهای حاکم، یا درد بیدرمان نظام است که هر عطار حکومتی نسخهیی برای آن پیچیده است که حال نظام را نزارتر میکند.
برخی به لبه درد نظام نزدیک میشوند و روی نفرت مردمی از نظام الهی ولایت فقیه دست میگذارند و «اعتماد» را «درمان بحران ایران» میدانند. اما وقتی کمی بهصورت مسأله نزدیک میشوند میبییند «به گوشهگوشه کشور که بنگریم و به زیر پوست شهر که نگاهی بیاندازیم به این نتیجه میرسیم که زخمهای بحرانآفرین یکییکی در حال سر باز کردن است و دیر نیست روزی که ایران غرق در بحران شود». رسانههای حکومتی اذعان میکنند «مسأله پیچیدهتر و بغرنجتر از تحلیلهای کلیشهیی است»(سایت حکومتی بهار ۱۹اردیبهشت ۹۷) و نسخههای کلیشهیی خود را غلاف میکنند.
به هر حال «بحران بیاعتمادی» به رژیم تنها اعتراف باند روحانی نیست در سمت باندهای همسو با خامنهای هم این اعتراف دیده میشود آن هم در نزدیکترین محافل به ولیفقیه ارتجاع که ارگان بسیج وابسته به سپاه پاسداران است. روزنامه حکومتی جوان در روز ۱۹اردیبهشت نوشته است: «دولتمردان و مسئولان نظام باید بدانند که هیچ حکومتی در جهان فرو نخواهد پاشید مگر آنکه در اندیشه مردم آن کشور حکومت فروپاشیده باشد». بعد هم اذعان میکند که «ریشه بیاعتمادی مردم را باید در درون همان نظام و عملکرد دولتمردان و مسئولان جستجو کرد».
البته این روزنامه حکومتی پاسدارنشان «یاس مردم از عملکرد دولتمردان و مسولان» را به ناکارآمدی آنان «در اصلاح امور و حل مشکلات و معضلات کشور» منحصر کرده و یک قلم صدهامیلیارد دلار اختلاس افشاشده را قلم گرفته و نوشته است: «فرجام و میوه تلخ بیاعتمادی مردم به حکومت، قبول بنبست و ناامیدی و مأیوس شدن از مسئولان در اصلاح امور و حل مشکلات و معضلات کشور است».
یک پاسدار سابق نظام هم در هنگام سهمخواهی اعتراف میکند که بیاعتمادی به نظام تنها شامل عموم مردم نیست بلکه در بین باندهای حاکم و نسبت به یکدیگر هم بیاعتمادی موج میزند. او میگوید «مشکل اصلی ما بودن یا نبودن برجام نیست، خودمان هستیم». بعد هم تحت عنوان «گفتگوی ملی» سهمخواهی کرده و شرط بازیافت اعتماد درون نظام را هم عقبنشینی میداند. عقبنشینی در برابر «منتقدان» که مقصود امثال خودش است و «تعامل با جهان» (بخوانید غلطکردنگویی از سیاستهای موشکی و منطقهیی و حقوق بشری».(عمادالدین باقی ۱۹اردیبهشت ۹۷)
یک همکاسه دیگر همین اصلاحطلب سابقا پاسدار نیز هشدار میدهد که «ممکن است شاهد فروپاشی اقتصادی و حتی ملی باشیم» و تأکید میکند «دوران سختی را در پیش رو داریم» و همان سهمخواهی باندی و غلطکردنگویی نفر قبلی را در عبارت «خردمندانه و متحد با تهدیدها و تحریمها» خلاصه کرده و هشدار داده است که «ممکن است خدای ناکرده شاهد فروپاشی اقتصادی و حتی ملی» شوند.(مصطفی تاجزاده ۱۹اردیبهشت ۹۷)
یک سایت حکومتی همسو با روحانی هم نسبت به «وضعیت نارضایتی در جامعه» هشدار میدهد که «جامعه در آینده نزدیک وارد فضاهای جدید اعتراضی خواهد شد» و سپس درس مهم قیام مردم ایران در دیماه را یادآوری میکند که در این صورت» اصولگرایی و اصلاحطلبی توانایی همراه ساختن شهروندان و پاسخ دادن به مطالبات آنان را از دست دادهاند».(بهارنیوز ۱۹اردیبهشت ۹۷)
بیمار محتضر که نظام ولایت است در میان این نسخههای ناهمگون مرگش حتمی است. هر چند که فصلمشترک این نسخهها هم چیزی بیشتر از اعتراف به لاعلاجی و بنبست کل نظام و تصویر روشنی از آینده تیره نظام به دست نمیآید.