قیام بزرگ مردم ایران لرزهٔ سرنگونی بر ارکان رژیم و رعبی بیسابقه را در دلهای حاکمان افکنده که بر اثر آن، هر روز شاهد نشانههای عجیبی از وحشت و بههمریختگی در بالاترین سطوح حاکمیت هستیم. روز ۱۳آذر ولیفقیه خونریز ارتجاع به صحنه آمد و برخلاف الدرم بلدرم در روزهای اول قیام و اشرار نامیدن قیامکنندگان و صدور فرمان کشتار و قلع و قمع آنها، این بار برای گریز از پیامدهای کشتار مردم و در بحبوحهٔ خشم انفجاری جامعه و محکومیتهای شدید بینالمللی، زبونانه و دجالگرانه به «رأفت اسلامی» آویخت.
انتشار نامهٔ محرمانه و معنای آن
روز بعد(۱۴آذر) خامنهای این بار از طریق سایت خود، پیام مخفیانه و وحشتآلودش در روز ۲۶آبان به مجلس ارتجاع را منتشر کرد. خامنهای در این پیام، به اعضای مجلس هشدار داده بود: «هر گونه اقدامی در مورد مصوبه سران قوا در مجلس، در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت باشد و از آن تخطی نشود و شرایط حساس مورد توجه قرار گیرد». به عبارت ساده، پیام به اعضای مجلس این بود که فضولی موقوف! با تصمیم افزایش نرخ بنزین مخالفت نکنید!
سایت ولیفقیه ارتجاع نوشت: «در جلسه شورای عالی امنیت، همه اعضا متفقالقول بر این نظر بودند، حالا که این طرح کلید خورده، باید اجرا شود وگرنه عقبنشینی از این موضع، شدیدتر شدن آشوبها و ناامنیها را بهدنبال خواهد داشت».
اما از آنجا که تفهیم همین موضوع به اعضای مجلس به گیر برخورد کرده و لاریجانی هم نتوانسته بود اعضای مجلس را که از قیام بهشدت دچار وحشت شده بودند، قانع کند، لذا «نظر اعضای شورای عالی امنیت این بود که باید برای حل این موضوع، از (خامنهای) کمک گرفته شود».
و به این ترتیب بود که خامنهای وارد شد و به همه گوشزد کرد: «هیچ کس به این اشرار کمک نکند... این کارها، کار مردم معمولی نیست».
سایت خامنهای سپس نتیجهگیری میکند: «همهٔ حرف همین است. دومینوی خطرناکی در حال کلید خوردن بود، از یکطرف امکان اختلاف و چندگانگی میان مسئولان وجود داشت و از طرف دیگر پیادهنظام دشمن در خیابانها... بودند».
این مختصر که در سایت خامنهای آمده، ضمن آنکه سؤالات بسیاری را مطرح میکند، اما واقعیتهای مهمی را از وضعیت درونی رژیم و بحرانی که رأس نظام را بهشدت دچار تلاطم کرده، برملا میسازد.
نخستین سؤالی که مطرح میشود این است که چرا و تحت چه اجباری خامنهای مجبور شده است این نامهٔ محرمانه را که حاوی بیآبرویی زیادی برای رژیم و مجلس کاریکاتوری آن میباشد، پس از ۱۸روز علنی کند؟
به نظر میرسد، خامنهای به همان شیوه که با ورود خود و با حکم حکومتی اعضای وحشتزدهٔ مجلس رژیم را که میخواستند نرخ بنزین را به وضعیت اول برگردانند، وادار به سکوت و تمکین کرد، این بار هم وارد شده است؛ چرا که برخی اعضای مجلس و برخی باندها و دستجات درون رژیم هنوز اینجا و آنجا و در این و آن رسانه، میگویند و مینویسند که افزایش ۳برابری قیمت بنزین اشتباه بوده و باید آن را بهحالت اول برگرداند. نه فقط اعضای مجلس و عناصر حاشیهای رژیم بلکه حتی سران سهقوه و سرکردهٔ کل سپاه هر کدام به بیانی و تلویحاً سعی کردهاند خود را از تصمیم افزایش نرخ بنزین کنار بکشند؛ چرا که این تصمیم به اعتراف آخوند علمالهدی «در ماجرای اخیر افزایش بهای بنزین برخی افراد که عشق آنها بهرهبر معظم انقلاب اسلامی جای تردید ندارد مسألهدار شدند زیرا گفتند که چرا رهبری از این کار حمایت کردهاند».
واقعیتهای مستتر در انتشار پیام محرمانه
۱- در این نامه خامنهای سعی میکند در رابطه با مخاطبانی در داخل خود رژیم، از خود رفع اتهام کند، میگوید:
- اولاً گران کردن بنزین، تصمیم سران سهقوه بود و توسط شورای عالی امنیت هم مورد تأیید قرار گرفته بود.
- ثانیاً، تصمیم به عقبنشینی نکردن هم یک تصمیم اجماعی بوده؛ «در جلسه شورای عالی امنیت، همه اعضا متفقالقول بر این نظر بودند حالا که این طرح کلید خورده، باید اجرا شود وگرنه عقبنشینی از این موضع، شدیدتر شدن آشوبها و ناامنیها را بهدنبال خواهد داشت».
- خامنهای در توجیه و دفاع از تصمیم خود مبنی بر عقبنشینی نکردن نیز، بهقول خودش «همهٔ حرف» را در یک جمله گفته است: «دومینوی خطرناکی در حال کلید خوردن بود، از یکطرف امکان اختلاف و چندگانگی میان مسئولان وجود داشت و از طرف دیگر پیادهنظام دشمن در خیابانها... بودند».
۲- بهرغم این، اکنون همهٔ دستاندرکاران و سران سهقوه هر یک به ترتیبی تلاش میکنند از این هر دو تصمیم، که اولی قیام را جرقه زد و دومی (عقبنشینی نکردن) که کشتار بزرگ را بهدنبال داشت، فاصله بگیرند و خود را مخالف جلوه دهند؛ نتیجه اینکه گویا تنها کسی که تصمیم گرفته خامنهای بوده؛ در نتیجه او هم سرآسیمه، با انتشار این نامهٔ محرمانه کوشیده آن را از خود دور کند. به این ترتیب همهٔ سران اصلی در رأس رژیم، بهطور مضحکی تلاش میکنند مسئولیت قتلعام مردم را مانند یک گلوله آتش به دامن یکدیگر بیاندازند. این ناشی از رعب و وحشتی است که آتشفشان قیام بر دلهای همهٔ سردمداران و ایادی رژیم از خود خامنهای تا سران سهقوه، تا اعضای مجلس، تا سرکردگان سپاه و بسیج افکنده است؛ بهخصوص که همهشان میدانند و گاه نیز به زبان و به قلم میآورند که این آتشفشان خاموش نشده و هر لحظه ممکن است با شدتی بسا بیشتر از آبانماه فوران کند.
۳- اکنون سؤال اصلی این است که آیا خامنهای توانست، با عدم عقبنشینی و با کشتار و قتلعام، مانع کلید خوردن دومینوی سرنگونی شود؟ یعنی از یکسو جلو «اختلاف و چندگانگی میان مسئولان نظام» را بگیرد و از سوی دیگر قیامکنندگان یا بهقول خودش «پیادهنظام دشمن در خیابانها» را دفع کند و قیام را سرکوب کند؟ پاسخ در هر دو مورد قطعاً منفی است. انتشار همین پیام مخفی توسط خود خامنهای، بیانگر نهایت تشتت و تشدید جنگ و کشمکش در رأس رژیم است.
در وجه دیگر(سرکوب قیام) نیز محکمترین گواه شکست خامنهای، غلطکردم گویی او و آویختنش به «رأفت اسلامی» است. مطمئناً اگر این جلاد خونریز بر این گمان بود که میتواند قیام را ریشهکن کند و نظام فروپاشیدهاش میتواند از عواقب کشتار مردم جان به در ببرد، اقدام به چنین غلطکردمگویی عاجزانهای نمیکرد؛ چرا که این اقدام در وهلهٴ اول، دژخیمان و نیروهای سرکوبگر خودش را متزلزل و نگران میکند و متقابلاً طرف مقابل، مردم و نیروهای قیام، از آن پیام ضعف و ذلت گرفته و عزمشان بر ادامهٔ نبرد جزمتر میشود.