پس از تغییر دولت در آمریکا، بالا تا پایین نظام آخوندی ذوقزده و دستپاچه شدند. مقامات نظام از «فرصت» ها سخن گفتند و اینکه «هیچ کس حق فرصتسوزی ندارد» (روحانی-۲۱ آبان).
حرف آنها این بود که با آمدن دموکراتها «حس میکنیم که فضا برای روابط نزدیکتر و تعامل بهتر» آماده شده و «آقایی که جدید آمده گفته میخواهد بهبرجام برگردد» (روحانی-همان جلسه).
خامنهای هم که بیش از همه وضعیت داغان نظام و خفگی اقتصادی و پیامدهای آن را میداند، بیش از همه ذوقزده و دستپاچه شد و برای گران کردن قیمت تاقچه بالا هم گذاشت که «اگر میخواهند نظام بهتعهدات (برجام) برگردد، آمریکا باید همهٔ تحریمها را لغو کند!» (۱۹بهمن).
اما پس از ۳۰روز که از روی کار آمدن سکاندار جدید کاخسفید میگذرد، روشن شد نه تنها «سیاست آمریکا در قبال برجام تغییری نکرده» بلکه «فقط لحن آنها و روش آنها (نسبت بهترامپ) تغییر کرده است» (آصفی، سخنگوی پیشین وزارتخارجهٔ رژیم-۲ اسفند)؛ و نه تنها تا این لحظه از رفع تحریم نفتی و بانکی و سایر تحریمها حتی حرفی هم در دولت جدید آمریکا در میان نیست، بلکه «بایدن یک ماه بعد از استقرار دولت خود، (تنها) «سه گام ویترینی جهت تلطیف فضای سیاسی برداشته... و تضمینی برای برداشتن تحریمها در حوزههای اقتصادی، مالی، پولی، نفتی و سیاسی نمیدهد» (جوان، ارگان سپاه پاسداران-۲ اسفند).
از سویی روز اول اسفند رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس مونیخ، با بیمحلی کامل بهرژیم و بدون اینکه از لغو تحریمها سخنی بهمیان آورد، گفت: «ما آمادهایم تا مجدداً با ۵+۱ مذاکرات را در مورد برنامهٔ اتمی رژیم ایران شروع کنیم. ما همچنین بایستی به فعالیتهای بیثبات کننده رژیم ایران در سراسر خاورمیانه بپردازیم».
سخنگوی کاخسفید هم گفت: «رژیم ایران تا انجام تعهداتش خیلی فاصله دارد» (جن ساکی-۳۰بهمن).
از سوی دیگر شانتاژهای رژیم، از جمله تهدید بهتوقف پروتکل الحاقی نه تنها تأثیری در کوتاهآمدن طرف مقابل از تحریمها نداشته، بلکه موجی از هشدارها را هم در پی داشته است «تأکید میکنیم تصمیم برای محدود کردن دسترسی آژانس بسیار خطرناک است» (بیانیهٔ مشترک وزرای خارجه آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا-۳۰بهمن) و «رژیم ایران... با آتشبازی میکند» (هایکو ماس وزیر خارجهٔ آلمان-۳۰بهمن).
سرخوردگی و آه و فغان
همین وضعیت و توسریهای پیاپی بهنظام، باعث سرخوردگی بالا تا پایین نظام شد و باندهای در حاکمیت باز هم بیشتر بهجان هم افتادند. یکی گفت: «گره برجام بهشدت کور است و چه بسا با تحولات جاری کورتر هم بشود» (آفتاب یزد-۲ اسفند)؛ و آن یکی نالید: «اظهارات بایدن نشان میدهد او تمایلی برای بازگشت بهبرجام ندارد و گفتگوهای در قالب ۱+۵ را جلساتی برای اعمال فشار بیشتر بر نظام و افزودن مسائل منطقهیی و دفاعی بهموضوع هستهیی تلقی میکند» (وطن امروز-۲ اسفند)؛ دیگری هم تنها راه پیش روی نظام را سر کشیدن زهر دانست، چرا که «بایدن بهدنبال آن است که مسائل موشکی و نفوذ منطقهیی نظام را نیز بهگفتگو بگذارند» (بیگدلی کارشناس حکومتی-۲ اسفند)؛ و آن یکی هم پیآمد خودداری از زهرخوری را بهخامنهای یادآوری کرد که «اگر باز هم فرصت پیشآمده از بین برود، ممکن است نظام بار دیگر در ذیل بند۷ منشور ملل متحد قرار گیرد و زیرضرب تحریمها باقی بماند!» (ستارة صبح-۲ اسفند)؛ و دیگری هم امیدهای باند روحانی را توی سرشان کوبید که: «سخنرانی بایدن نشان داد جریان خوشبین بهآمریکا تا چه اندازه بیبهره از فهم دنیای واقعی هستند؛ اکنون آنها با بایدن چه میکنند که همان مسیر ترامپ را در قبال برجام دنبال میکند؟!» (وطن امروز-۲ اسفند)؛ و آن یکی هم آب پاکی را روی دست نظام ریخت که کجای کارید؟ نه تنها از لغو تحریم خبری نیست، بلکه «آمریکا و اروپا سعی دارند با وعدههای پوچ و بیهوده، نظام را با آبنبات چوبی وسوسه کنند؛ در حالی که حتی وعدهها و اقدامات نمایشی آنها هم وسوسه انگیز نیست!» (سیاست روز-۲ اسفند).
در این وضعیت روحانی توسری خورده و سرخورده، سخنگویش را بهصحنه میفرستد که با یادآوری ریشهٔ همهٔ این بدبختیها نسبت به «دو دهه بحرانسازی جعلی حول برنامههای هستهای» نظام بنالد، همان بحرانسازی که از افشای پروژهٔ بمبسازی نظام آغاز شد «که محصول بدخواهی دشمنان» قسم خوردهٔ نظام بود و «جمهوری اسلامی را دچار مشکلات زیادی کرد!» (ربیعی-۲ اسفند).
تزلزل نظام و سرانجامی دردناک
در برابر بهباد رفتن آن امیدهای واهی، اما طرفهای مقابل هم بهخوبی میدانند رژیم آخوندی که طی چند سال گذشته با چند قیام بزرگ و آتشین، از دی۹۶ تا آبان و دی۹۸ روبهرو بوده، تا کجا متزلزل است و در تعادلقوا پایین آمده است. آنها بهروشنی میدانند تعادل کنونی سراپا با تعادل ۲۰۱۵ و دوران امضای برجام متفاوت است؛ از این رو تا این نقطه تنها چیزی که کف دست خامنهای و روحانی گذاشتهاند «آبنبات چوبی وسوسه» انگیز برای تشویق آنها بهزهرخوری است. آن هم در شرایطی که بحرانها، بهویژه بحران اجتماعی و خطرات ناشی از آن وضعی بهوجود آورده که اذعان میکنند «باید منتظر تعمیق بحرانها باشیم» و هشدار میدهند «اگر سیاستگذاری درستی صورت نگیرد شیرازهٔٔ نظام آسیب میبیند. بیتوجهی بهاین موضوع بسیار خطرناک است» (روزنامهٔ حکومتی مستقل-۲ اسفند). شرایط طوریست که «تمام گروهها و فعالان سیاسی در اینکه اوضاع نظام نگرانکننده و در عرصههای مختلف با بحران و ابر بحران روبهروست تردیدی ندارند» (آرمین، عضو پیشین مجلس ارتجاع-۲ اسفند)؛ و این وضعیت «بحرانهای عمیقی بهوجود آورده که یک نمونه مشخص آن اعتراضات آبان۹۸ بود» (مستقل-۲ اسفند).
اکنون این خامنهای است که در این تعادل، تنها دو راه پیش رو دارد:
۱- واپس بتمرگد و پای دادن امتیازهای کلان (مانند موشکی و منطقهای) بیاید که حاصل آن فرو ریختن هیمنه و هژمونی ولایت فقیه است که در نتیجه فضا هر چه بیشتر برای قیام باز شده و بهنیست و نابود شدن نظام میانجامد.
۲- مسیر رویارویی با جامعه جهانی را طی کند که حاصل آن ادامهٔ سیاست فشار حداکثری، افزایش تحریمها و اجماع جهانی علیه رژیم و رفتن ذیل بند۷ منشور ملل متحد است؛ که رژیم را آنچنان ضعیف و شکننده میکند که باز هم نمیتواند در برابر جامعه جوشان تاب بیاورد و سلسله قیامهای در تقدیر کار را یکسره خواهد کرد.
بهخلیفهٔ در گل ماندهٔ ارتجاع باید گفت این گوی و این میدان!