قدرت زمان و بروز آثار پدیدهها
هدف از برجام چه بود؟ آیا حل مشکلات اقتصادی مد ظر بود؟ آیا رفع تحریم در چشمانداز بود؟ آیا یک جامزهر در زرورق پیچیده بود تا آثارش ماهها بعد هویدا شود؟
همیشه پاسخ واقعی به ابهامات پیرامون هر پدیدهای را زمان تعیین میکند. در طول زمان است که بسیاری فعل و انفعالات و کنش و واکنشها صورت میپذیرند تا اصل و گوهر و حقیقت هر پدیدهای نمایان شود و آثارش را بروز دهد. و اکنون زمانی شده است که از وقوع برجام در ۲۳تیر ۱۳۹۴ قریب سه و نیم سال میگذرد. و این مدت کافی است تا آثار برجام بروز کرده باشند.
برجام، بازیها و کش و واکشهای باندی
از روزی که برجام وارد معادلات سیاسی و اقتصادی و بینالمللی رژیم آخوندی شد، تقریباً روزی نبوده است که موضوعی برای کش و واکشهای باندهای حاکمیت نشده باشد. دولت روحانی و توابعش تلاش میکنند آن را برگ زرین و افتخار دولت و حلال مشکلات ایران جلوه دهند! باند مقابل هم تلاش میکند آن را «خسارت محض» و «تقریباً هیچ» و «خفتبار» تعبیر و توصیف کند.
برجام را قراردادی برای دهنهزدن به توسعهطلبی هستهای رژیم در مقابل رفع تحریمها توصیف کردهاند. حالا در خصوص این معنا، باندهای رژیم بنا بر منافع قدرتطلبانه و باندی و گروهی، آن را وجهالمصالحه خواسته و تمایل خود قرار میدهند و برایش تعبیر و تفسیرهای متعدد درست میکنند. روحانی و ظریف تلاش دارند که آن را بهترین دستاورد جهانی در ۳۰سال گذشته جلوه دهند. باند مقابل همهٔ تلاشش این است که زیرآب همین ادعا را بزند تا دست رقیب را خالی نشان دهد. در این وسط تنها چیزی که مطرح نیست و تلاش میشود مطرح هم نشود، اصل برجام است که همانا جامزهر برای کل نظام بوده و باشد.
سوداپروری در سایه برجام
سرمایهگذاری کل رژیم بر سر برجام همانا خنثی کردن فشارهای سیاسی و حقوقی و اقتصادی بینالمللی در مقابل غنیسازی و موشکسازی و برنامهٔ هستهایاش بود. از جانب آمریکای دوران اوباما و اروپا آنچه عامل فشار بود، در تحریم بارز میشد. اما در چهارچوب همان توافق هم امتیازی که به رژیم داده شد، باعث شد که رژیم از آن امتیازها در جهت گسترش نفوذ در سوریه و یمن و هزینه کردن هر چه بیشتر برای تروریسم، سوءاستفادهٔ کلان بکند.
برجام، تغییر سیاست و بحران حاکمیت
با تغییر سیاست آمریکا نسبت به رژیم پس از آمدن دونالد ترامپ و خروج از برجام در ۱۸اردیبهشت ۹۷ فشار بر رژیم چندین برابر شد. این فشار از اعمال دور دوم تحریمها در ۷نوامبر ۲۰۱۸ شتاب بیشتری گرفت.
بنابراین اصل قضیه به تغییر یک سیاست همواره امتیازدهنده به رژیم برمیگردد. اغلب تنشهای پدیدهای بهنام برجام را باید در این اصل بررسی نمود تا تحتالشعاع بازیهای باندی رژیم برای رد گم کردن آن واقع نشد.
واقعیت این است که رژیم آخوندی با حراج کردن سرمایههای ایران و ریختن آن بهپای مشتریان و معاملهگران آمریکایی و اروپاییاش، به خود دست باز در انجام هر دخالت و جنایت در منطقه و داخل ایران داده است. طرفمعاملههایش هم چشمانشان را بر روی این حجم از دخالت و جنایت بسته بودند و هنوز هم آثار آن باقی است و ادامه دارد.
با خروج آمریکا از توافقنامهٔ برجام، چیزی علیه حاکمیت ولایت فقیه ورق خورد. برجام در شیب تند منفی افتاد و سوداهای ناشی از امتیازهای بادآورده برای رژیم، در ابهام و تاریکی و بیآیندهگی فرورفتند. از آن پس بود که با گذشت زمان، باید آثار برجام کمکم هویدا میشدند. طبیعی است که نخستین جایی که این اثر بارز میشود، در تضادهای درونی حاکمیت است؛ چرا که اصل برجام هم برای حکومت بوده است نه برای مردم ایران؛ همانطور که اصل تحریم هم رو به حکومت آخوندی است و هدفش مردم ایران نیستند.
برجام و سیرک باندی برای ایز گم کردن
از اینجاست که برجام به عاملی مهم در تشدید تضادهای لاینحل درونی رژیم تبدیل شده است. روشن است که تضادهای درونی حاکمیت در اساس بازتاب تضادهایی است که بین مردم و آخوندها وجود دارد. مردمی که در یک سال اخیر با طنینی که به گوش سراسر جهان رسید فریاد زدند که خواستار سرنگونی این رژیم هستند. این تضاد در بحران معیشت و بیسر و سامانی اقتصادی که ایران را فراگرفته است، هر روز با دامنههای جدیدتری به درون حکومت میریزد. در این میان برجام هم مزید بر علت شده و جنگ بین باندهای رژیم که همگی در بنبست و در هراس از سرنگونی محتوم بهسر میبرند را افزایش میدهد. در بروز یکی از آثار برجام، ظریف وزیر خارجه روحانی در اظهارنظری گفت: «هدف از برجام اقتصادی نبوده است». این حرف ظریف ۲وجه مکمل دارد؛ یکی اینکه برای خنثی کردن فشارهای جامعه مجبور به پس گرفتن وعده و وعیدهای دولت میشود و یکی هم میخواهد طعنهها و تعبیرهای رقیب را خنثی کند و از طرفی اصل قضیه را که همانا غنیسازی و هستهای و دخالتهای خارجی رژیم است، اعتراف نکند.
باند رقیب هم که منتظر مچ گرفتن بود، برای ادامهٔ بازی به ولیفقیه ارتجاع تأسی جست. خبرگزاری سپاه پاسداران به حرف خامنهای در خرداد ۹۷ اشاره کرد و نوشت: «هدف از مذاکره برداشتن تحریمها بود». در ادامهٔ تشدید تضاد باندها، روزنامه کیهان نوشت: «دولتمردان و رسانههای اصلاحطلب، با توجه به خسارت محض برجام و دستاورد تقریباً هیچ توافق هستهای، به جای عذرخواهی و تلاش برای جبران این خسارت، به انکار وعدهها، تقلیل مطالبات مردم و دستاوردسازی و در نهایت تلاش برای تغییر صورت مسأله روی آوردهاند».
ولوله و بالا گرفتن تضاد برای گرم نگهداشتن معرکهٔ دورکردن نگاه و نظرها از بنبست نظام، به توجیه امامان جهل و جنایت هم کشید. در نمونهای تابش امامجمعه بندر خمینی گفت: «مهمترین هدف برای قبول برجام و خارج کردن ۱۳هزار سانتریفوژ و بتنریزی در مراکز هستهای، برداشته شدن تحریمها بود. رئیسجمهور قبل از امضای برجام مکرر گفته بود تمام تحریمها در روز اجرای برجام برداشته خواهد شد... امروز وزیر امور خارجه منافع اقتصادی برجام را منکر میشود و میگوید مردم نباید مطالبهٔ اقتصادی داشته باشند. گفتهاند برجام برای برداشتن سایه جنگ از کشور بود، این انحراف سیاسی است، وزیر امور خارجه صحبتهای خود را هم قبول ندارد».
واقعیت چیست؟ پاسخ کجاست؟
واقعیت اما چیست؟ با گذشت زمان، با گرگرفتن شعلههای قیام و ریختن دمافزون آثار آن در تضادهای داخلی حاکمیت و با بروز هر چه بیشتر آثار شکست برجام، واقعیت این است که رژیم در بحران سیاسی داخلی و بینالمللی گرفتار آمده است. این اظهارات، بخارات بیرونیشدهٔ این بنبست در پاسخ به این بحران است. بحرانی که پاسخش نه در امامزادهٔ برجام است و نه در چنتهٔ این باند و آن باند حکومت ولیفقیه. پاسخ در بیرون نظام است. در ارادهای است که نفی کل حاکمیت را پاسخ هر بحرانی پیرامون ایران میداند...
«به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن، زان رو
خرابی چون که از حد بگذرد، آباد میگردد» ـ فرخی یزدی