728 x 90

۴۷ سال نقض سازمان‌یافته‌ٔ حقوق‌بشر

۴۷سال نقض سازمان‌یافته حقوق‌بشر
۴۷سال نقض سازمان‌یافته حقوق‌بشر

ایران سراغ ندارد که...

هیچ دوره‌یی از تاریخ ایران را سراغ نداریم که هم‌چون ۴۷ سال گذشته، عبارت «حقوق بشر»، یکی از پردغدغه‌ترین مسأله‌‌ها در ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران باشد.

هیچ دوره‌یی را سراغ نداریم که «منشور حقوق بشر» از طرف حاکمیت سیاسی علیه تمام اقشار مردم از کم‌ترین تا بیشترین سن، نقض شده باشد.

هیچ دوره‌یی را سراغ نداریم که قتل عام حقوق بشر، نخست در اندیشه‌ی فقهیِ حاکمیت صورت گرفته و سپس در گسترده‌ترین وجوه میدانیِ آن با افسارگسیخته‌ترین جنایت‌ها انجام شده باشد.

هیچ دوره‌یی را در تاریخ ایران سراغ نداریم که محکومیت‌های جهانیِ نقض حقوق بشر، پرحجم‌ترین پرونده و تکرارشونده در میان ملل جهان باشد.

هیچ دوره‌یی از تاریخ ایران را سراغ نداریم که کرامت، احترام و منزلت انسانی با سازماندهانه‌ترین سیاست‌های فقهی ــ جنایی در لوای مذهب، ‌منکوب شده باشد.

هیچ دوره‌یی از تاریخ ایران را هم‌چون ۴۷ سال گذشته سراغ نداریم که نان، آب، هوا و اکسیژن، محیط زیست، کار و تحصیل با نقض همه‌جانبه‌ی حقوق بشر، رابطه‌ی مستقیم و حکومتی داشته باشد.

هیچ دوره‌یی از تاریخ ایران را هم‌چون عهد شیخان ولایی سراغ نداریم که نخبه‌کشی، اندیشه‌کشی، خردکشی و غربت علم و تخصص و کاروان بی‌انتهای مهاجرت مغز، با نقض حداکثر حقوق بشر، ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد.

هیچ دوره‌یی از تاریخ ایران را سراغ نداریم که هم‌چون عهد شیخان ولایی ــ آخوندی، جنایت، اندیشیده و پرورش یافته باشد.

و هیچ دوره‌یی از تاریخ ایران را سراغ نداریم که حاکمیت سیاسی فقط و فقط با نقض مستمر روزانه و همه‌جانبه‌ی «حقوق بشر»، سر پا مانده باشد.

 

هنوز که هنوز است...

پس از طی قرن‌ها از عمر حکومت‌ها در ایران، هنوز که هنوز است، مهم‌ترین و فوری‌ترین مطالبه‌ی حقوق بشر، «آزادی و برابری» است.

هنوز که هنوز است «عدم شناسايی و تحقير حقوق بشر، منتهی به اعمال وحشيانه‌یی گرديده است»[۱] و برای دفاع از حقوق بشر، هیچ راهی جز «عصیان»، شورش، قیام وانقلاب باقی نگذاشته‌اند.

هنوز که هنوز است، سلسله‌ی حاکمیت‌ها در ایران، نگرش و سیاست‌شان درباره‌ی «حقوق بشر» در سطح نگرش و سیاست اعصار بدویت سیر می‌کند.

هنوز که هنوز است این سیاست‌مداران هیچ تصور و درک و تعهدی در قبال «شناسايی حيثيت ذاتی كليه‌ی اعضای خانواده‌ی بشری و حقوق يكسان و انتقال‌ناپذير آزادی، عدالت و صلح»[۲] ندارند.   

کافی‌ست محورهای «مقدمه‌ی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر» در ایران‌زمین پیاده شود تا معلوم گردد که حاکمیت متکی بر فقه خودساخته‌ی حکومتی، حتی یک ماه هم دوام نخواهد آورد.   

 از این رو، هنوز که هنوز است نسل‌به‌نسل آزادی‌خواهان، پیشتازان، قیام‌آفرینان، شورشگران، زندانیان سیاسی و نافیان هرگونه دیکتاتوری در ایران، در تلاش‌ و کوشاییِ مداوم با انواع مبارزه‌ی سازمانیافته، مدنی، اجتماعی و صنفی برای برخورداری از حقوق بشر در برابر حاکمیت سراپا ناقض و قاتل حقوق بشر، هستند.   

هنوز که هنوز است حاکمیت‌های سیاسی ــ مذهبی در ایران نگذاشته‌اند اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر با مواد سی‌گانه‌ی آن، در مدارس تدریس شود. حکومت ملایان عکس‌های صحنه‌های اعدام، حجاب اجباری و جنگ‌افروزی‌هایش را در کتاب درسی دبستان می‌گنجاند و تحمیل می‌کند، اما از آموزش و تسلط دانش‌آموزان به مواد حقوق بشر وحشت دارد.

 

سازمانیافتگی و حقوق بشر؛ شکست مکتب دیکتاتوری

بی‌شک اگر آگاهی عمومی ــ به‌طور خاص در مدارس و دانشگاه‌ها ــ درباره‌ی «اعلامیه‌ی جهانیِ حقوق بشر» صورت پذیرد، حاکمیت خودکامه و تمامیت‌خواه جنسیتی ــ مذهبی ولایت فقیهی، یکی از تکیه‌گاه‌هایش بر جهل و نادانی را ــ که نان‌دانی‌های این حکومت است ــ از دست خواهد. از این‌رو سازمانیافتگی و حقوق بشر مساوی است با شکست مکتب‌های دیکتاتوری.

بنابراین از آن‌جا که منشور حقوق بشر،‌ نیاز عاجل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و آموزشی برای ایران کنونی است، این منشور، دستورالعمل نفی حاکمیت آخوندی را امضاء می‌کند. باشد که پیشتازان، قیام‌آفرینان، شورشگران و مردم ایران با رایت حقوق بشر، ضرورت سازمانیافتگی برای تحقق آن را با نفی حاکمیت ولایت فقیه، بالغ کنند.

 

پی‌نوشت:

[۱ و ۲] از مقدمه‌ی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، محورهای اول و سوم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/cc365a5e-ce11-4efa-a1e9-84d45774a960"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات