نهادینه بودن آمارسازی در رژیم آخوندی
موضوع امروز رسانههای رژیم آخوندی، خندیدن و تمسخر مردم ایران به یاوهها و آمارهای ساختگی خامنهای و آخوند رئیسی و دولت و مافیای حاکم است. لایه عمیقتر این وضعیت، اما بغض و خشموکین همین مردم نسبت به هیولایی است بهنام سلطنت مطلقه ولایت فقیه که بر حیات و سرنوشت بیش از هشتاد میلیون ایرانی چنبره زده است و همچون افعی هفت سر، شیره جان ساکنان این میهن را میمکد و انبوهی آمارهای ساختگی و پوشالی را هم به خیال خود، دستآویز فریبدادن مردم میکند.
/span>
اما مگر میشود با آمارسازی و رقم پردازی، واقعیت تلخ شرایط امروز ایران را برای مردمی که با گوشت و پوست خود بیکاری و تورم و فقر و بیسرپناهی و گرسنگی را لمس میکنند، وارونه جلوه داد؟ مگر میشود دزدیها و چپاولگریها و هزینهها و مخارج نجومی بمب و موشکسازی و صدور تروریسم و بنیادگرایی را با آمارسازی از چشم مردم پنهان کرد؟ واکنش مردم آگاه میهن ما به این فریبکاری خامنهای و رئیسی جلاد و کارگزاران آنها، چیزی جز تمسخر نیست. تا جایی که حالا دیگر این واقعیت از مجلس آخوندی هم بیرون میزند:
«علیرضا پاکفطرت، عضو مجلس معتقد است «آمار» پایه اصلی برنامهریزی در هر کشوری است که ضرورت دارد این آمار، واقعی و نه ساختگی و به نفع عدهیی باشد... مردم کوچه و بازار بهراحتی خودشان متوجه افزایش هفتگی تورم و بالا رفتن نرخ بیکاری هستند و نیازی نیست که یک مقام مسئول دولتی بیاید و آماری دهد که در جامعه ملموس نباشد. وقتی آمارها به دور از واقعیت باشد نه تنها خروجی حاصل نمیشود، بلکه آن فردی که دانشجو، کارمند، کاسب، خانهدار و... است فقط به آمار اعلام شده میخندد» (اقتصاد۲۴-۲۷فروردین۱۴۰۱).
وی در کلافگی اینکه به حامیان محل نمایندگیاش چه پاسخی بدهد، به دولت آخوند رئیسی از بابت دروغگوییهایش طعنه میزند که:
«یکی از چالشهای همیشگی در کشور که توسط بسیاری از مسئولان در حال اتفاق افتادن است، ارائه آمار بهمنظور رزومهسازی برای خود و دولت متبوعشان است؛ غافل از اینکه اگر این آمارسازیها توخالی باشد که به لطف پیشرفت تکنولوژی و البته تحقیق میدانی جامعه، مشخص خواهد شد، میتواند خیلی سریع تبدیل به ضدتبلیغ برای دولتمردان شود».
راه بردن آمارسازی به مقصر تراشی باندی
آمارسازیها در رژیم آخوندی، علاوه بر فریب دادن ملت، برای هدف قرار دادن باند مخالف و انداختن تقصیر به گردن آنان هم بکار گرفته میشود.
جهرمی سخنگوی دولت آخوند رئیسی روز سهشنبه ۳۰فروردین رسماً دولت روحانی را مقصر فجایع اقتصادی دانست و گفت: «حجم نقدینگی ۴هزار هزار میلیاردی که این دولت به ارث برده باعث تورم است».
با فرض درستی ادعای سخنگوی رئیسی و صحت ۴هزار هزار میلیارد نقدینگی در زمان روی کار آمدن دولت جلاد و مقایسه با حجم فعلی نقدینگی به اعتراف خودیهای نظام، میزان نقدینگی طی ۹ماهی که رئیسی روی کار آمده، ۶۲۴هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. همین افزایش ۹ماههٔ نقدینگی در مقایسه با ۲۵۸میلیارد نقدینگی در بهار سال۱۳۶۰، به تنهایی بیش از ۲۴۰۰برابر است. این میزان افزایش و شتاب در تخریب شالودههای اقتصادی بیانگر گسترش هولناک فقر و فلاکت در همین مدت کوتاه است
البته پدیده مقصر تراشی به نوبه خود در دولتهای رژیم آخوندی نهادینه است و هر کدام از سرکردگان رژیم هم به نوعی بهدنبال این هستند که مستقیم یا غیرمستقیم خودشان را از دم تیغ تقصیر در ببرند.
دزدان سر گردنه، همه سروته یک کرباس
این را که خامنهای و ایادی رژیم آخوندی از صدر تا ذیل، همه سروته یک کرباس هستند، برای ملت ایران که پر واضح بوده و هست. اما حالا دیگر حتی رسانههای حکومتی هم در واکنش به دعوای مقصر تراشی، بند را آب دادهاند که در آن سالهای دولتهای سابق هم، این آخوند رئیسی و دیگر مهرههای خامنهای بودند که مسبب آن وضعیت و این اوضاع کنونی هستند:
«یادمان باشد آقای رئیسی و نیز رئیس مجلس فعلی در دورهای در بالاترین نهاد تصمیمگیری اقتصادی حضور جدی و فعال و مؤثر داشتهاند. میدانیم که در این دوره رئیسی، روحانی و قالیباف در شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران سه قوه عضو بودند... به این ترتیب رئیسجمهور نمیتواند موقعیت و نیز نقش و سهم خود را در اقتصاد سیاسی ایران در بالاترین سطح که در پدیدار شدن وضعیت موجود اثرات گسترده و چند لایه داشته است انکار کند. جداسازی کارنامه دولتها از هم و خطکشی دقیق سهم کدام دولت در وضعیت موجود، ناشدنی است» (جهان صنعت۲۴فروردین۱۴۰۱).
این آمارسازیها و این مقصرتراشیها و این اعترافات، بدون تردید واکنشهای ترسآلود رژیم به خیزشها و اعتراضات مردم و جوانانی است که هر روز در سراسر این میهن اسیر دست به شورش و مقاومت میزنند.