طی دو روز گذشته در کانالهای متعدد تلگرامی شاهد خبرهای پیاپی دربارهٔ صدور احکام گوناگون علیه دانشجویان ایران بودیم. سرجمع این خبرها گویای چندین حکم در محکومیت صدها دانشجو در سراسر ایران است. معلوم میشود پتانسیل سیاسی و اجتماعی میان جامعهٔ ایران ــ خاصه میان دانشآموزان و دانشجویان و زنان ــ در گرامیداشت سالگرد قیام ۱۴۰۱، اتاق فکر نظام ملایان را در وحشتی همهجانبه فرو برده است.
نظام را چه میشود که درست یک ماه مانده به سالگرد قیام و در آستانهٔ گشایش دانشگاهها، ناگهان اقدام به احضار صدها دانشجو از طریق حراست دانشگاه و کمیتههای انضباطی میکند؟ به جرمهای انتسابی و احکام صادره دقت کنید:
جرمها: رعایت نکردن پوشش / شرکت در قیام.
حکمها: تبعید / منع از تحصیل از چند دوره تا چند سال یا دائم / اخراج از دانشگاه / پرداخت شهریه بیشتر.
اخراج از دانشگاه: ۵۹نفر
محرومیت از ۱ تا ۴ ترم: ۱۰۴نفر
محرومیت از خوابگاه: ۲۰۰نفر
اینها بخشی از وعدههای پاسدار حسین سلامی در حدود یک هفته پیش هستند که طی آن زمینهچینیِ سرکوبگریِ سراسری در مواجهه با سالگرد قیام ۱۴۰۱ را بهناچار اعتراف نمود.
بلاهتی که اتاق فکر نظام آخوندی در آن گرفتار است و البته راه برونرفت هم ندارد، درک نکردن مشخصات و ویژگیهای سیاسی و اجتماعیِ جامعهٔیست که از قیام ۱۴۰۱ برآمده است. قیامی که شاخص بارز آن عبور از تمامیت نظام ولایت فقیه با تمرکز بر نفی شخص ولیفقیه بوده است. آثار منتج از آن، هم مرزبندی اکثریت جامعه با حاکمیت را صیقل زد، هم باعث شتاب گرفتن ریزش در درون حاکمیت و شقههای بیشتر در ساختار سه قوهٔ آن شد.
حالا چنین جامعهیی را با نمایندگان یک قشر پیشرو آن در قامت دانشگاه و دانشجو در نظر بگیرید تا بیشتر آشکار شود که تمام سرمایهگذاریهای نظام از خمینی تا خامنهای در به جیب زدن دانشگاه تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» و «وحدت حوزه و دانشگاه» از قضا جبههٔ دانش و ترقی را به جبهه سرنگونیخواه تمامعیار تبدیل نموده است.
بلاهت توسل به ارعاب و سرکوب عریان در دانشگاهها در آستانهٔ سالگرد قیام، هیچ آبی برای رژیم گرم نخواهد کرد. بلاهت اتاق فکر رژیم آخوندی فقط منجر به تکثیر سرنگونیخواه نظام در وسعتی گسترده و با شتابی حداکثر میشود. این خصلت دوران بلوغ آثار استراتژیک سیاسی و اجتماعیِ قیام ۱۴۰۱ است. رژیم این را حس میکند ولی بدبختیِ چارهناپذیرش این است که در انقباض حداکثر، زنجیرهای دستوپایش را بیشتر میکند. به همین دلیل است که مدام از پیکر نظام کنده میشود و به وسعت جبههٔ خلق میافزاید.
دقت شود که دستگاه حاکمیت آخوندی برای انکار قتل مهسا امینی، چند صد نفر دیگر را کشت، اما ناگهان خصلت سیاسیِ جامعهٔ ایران تغییر بنیادین نمود و خواستهٔ سرنگونی، شتاب بیشتری گرفت و ژرفای بیشتری یافت. حالا هم پراکندن ارعاب و هراس در دانشگاهها، فقط منجر به تکثیر تنها راهحل قاطع شده و رجوع به قیامی فراگیرتر را میان دانشگاهها و دانشجویان ترویج خواهد کرد. این خصلت سیاسیِ همهجانبه از پس قیام ۱۴۰۱ است. دقت کنید که رژیم تمام اتهامات دانشجویان را منوط به این قیام کرده است.
توسل به محرومیتسازی و ارعاب در دانشگاهها، مثل تمام نمونههای مشابه دیگر ــ همچون لایحهٔ ضدبشری عفاف و حجاب ــ حتا در منظر خودیهای نظام هم زنگزده شده است و موجب تشدید بیشازپیش دعواها و نعرهکشیهای باندی میشود.
اتاق فکر نظام نمیتواند بفهمد که قبل از قیام ۱۴۰۱، این پتانسیل سرنگونی بود که تکثیر میشد ولی پس از قیام، مطالبهٔ مادی سرنگونی نظام آخوندی در رگ و جان جامعهٔ ایران ــ بهطور خاص اقشار پیشتاز و بالنده همچون دانشجویان و دانشآموزان و زنان ــ جریان دارد و تعادلقوا علیه کلیت رژیم را محل به محل و شهر به شهر مترصد ضربهٔ نهایی نموده است.
رژیم آخوندی پس از قیام ۱۴۰۱دست به هر سرکوبگری در هر نوع و موضوع و حجمی بزند، فقط نگهداری عمارت نظام در مرداب است و بس.