هفتهٔ پیش پاسدار سعید قاسمی، سرچماقدار خامنهای و از سرکردگان سپاه پاسداران، در تلویزیون رژیم (افق ـ ۶مهر ۱۴۰۲) گفت: «فقط پدیده (مجاهدین) یعنی مسعود و مریم و جماعتشان برای نابودی کل انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون که توی آلبانی هستند... که تا همین الآن تو تمام وزارتخانهها هستند، دارند مأموریت انجام میدهند، خود این پدیده برای هدم [نابودی] انقلاب اسلامی کفایت میکرد و بس! اصلاً احتیاج بهصدام و اینها نداشت یعنی پدیدهٔ منافقین که ۱۷هزار شهید فقط ثبت شده، خودش یک پدیدهیی (است)».
اظهارات این سرپاسدار که هم در دورهٔ چماقداریهای فاز سیاسی و هم در زمان جنگ و هم در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان و هم در جریانهای پس از آن تا امروز، آشنایی «نزدیک» و مبسوطی با مجاهدین دارد، حاوی چند نکته قابل تأمل است:
۱- میگوید: «فقط مسعود و مریم و جماعتشان برای نابودی کل انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون کفایت میکرد و بس».
اذعان به «کفایت کردن» نیروی مجاهدین برای «نابودی کل انقلاب اسلامی» آن هم با قید «فقط» و «بس»، از زبان سرچماقدار خلیفهٔ ارتجاع، نشاندهندهٔ عمق درک و شدت ترس سرکردگان رژیم از مجاهدین و قدرت اجتماعی آنها برای سرنگونی تام و تمام نظام ولایت فقیه است.
۲- نکتهٔ قابل تأمل دیگر تصریح سرپاسدار ولایت بر این است که سازمان مجاهدین برای سرنگون کردن نظام «اصلاً احتیاج به صدام و اینها نداشت». این عبارت روشن بهخوبی نشان میدهد که ادعای تکراری رژیم آخوندها در مورد وابستگی مجاهدین و ارتش آزادی به دولت سابق عراق تا کجا مهمل و پوچ بوده و نیز نشان میدهد که سرکردگان سپاه حافظ نظام، یعنی نیروی اصلی طرف مقابل مجاهدین در جنگ سرنوشت، خود کاملاً به پوچی این مهملات واقفند.
۳- پاسدار سرسپرده خمینی و خامنهای همچنین تصریح میکند که تهدید مداوم مجاهدین برای موجودیت رژیم، خاص یک مقطع و مربوط به گذشته نیست. بلکه آنها «همین الآن توی تمام وزارتخانهها هستند» و «دارند مأموریت انجام میدهند».
اینها البته معنای واضح اعترافات این سرپاسدار خامنهای است؛ در یک نگاه عمیقتر، معانی بیشتری را میتوان دریافت از جمله این مجاهدین نبودند که برای سرنگون کردن رژیم به جنگ با عراق نیاز داشتند، بلکه دقیقاً این خمینی بود که برای سرنگون نشدن توسط مجاهدین، به این جنگ نیاز داشت و بههمین جهت، بهغایت و بهمثابه یک موهبت و «نعمت الهی» از آن استقبال کرد. چرا که بهخوبی دشمن اصلی و خصم ایدئولوژیک خود را در هیأت مجاهدین شناخته و کمر به نابودی و ریشهکنی آن بسته بود و برای دستیابی به این هدف تا آنجا که در توان داشت، آن را ادامه داد.
خامنهای هم همین حقیقت را که مجاهدین بهتنهایی برای نابودی رژیمش کفایت میکنند، بهخوبی میداند و از استقلال مجاهدین بهعنوان رمز توانایی و قدرت مجاهدین نیز خبر دارد؛ از اینرو او هم مثل خمینی پلید، نقطه ثقل تمام پروپاگاندا و شیطانسازیهای خود را در جهت مخدوش کردن و وارونه جلوه دادن همین واقعیت گذاشته است و تمام ارگانهای رژیمش، از وزارت اطلاعات و وزارتخارجه و سفارتخانههایش در کشورهای مختلف تا وزارت علوم و آموزش و پرورش و غیره را تماماً در خدمت مقابله با مجاهدین قرار داده است.
در همین رابطه خامنهای در قیامهای سالهای اخیر (دی ۹۶، آبان ۹۸ و ۱۴۰۱) ضمن ابراز غیظ از مجاهدین بهخاطر سازمان دادن و هدایت قیامها میکوشید این قیامها را ساخته و طراحی شده توسط قدرتهای خارجی جلوه دهد. او از جمله در یک سخنرانی (در ۱۹دی ۹۶) ضمن تأکید بر نقش محوری مجاهدین در هدایت قیام دی ۹۶ و وعدهٔ «تقاص» گرفتن از آنها، خطر انقلاب و براندازی از ناحیه مجاهدین و مقاومت سازمانیافته را تحت عنوان رأس سوم مثلث سرنگونی، محرز دانست و گفت: «قرائن و شواهد اطلاعاتی نشان میدهد که این قضایا سازماندهی شده بوده و در شکلگیری آن، یک مثلث فعال بوده است. یک رأس این مثلث، آمریکا و صهیونیستها بودند که طراحی را انجام دادند… رأس دوم این مثلث، یکی از دولتهای پولدار خلیجفارس است که هزینهٔ این نقشه را تأمین کرد و رأس سوم نیز پادوها بودند که مربوط به سازمان آدمکش منافقین هستند و از ماهها قبل آماده بودند».
خلیفهٔ دجال از طریق این صنعت سرهمبندی، بهخیال خود میخواست با نسبت دادن قیام به آمریکا و عربستان و اسرائیل، هم اصالت قیام را زیر سؤال ببرد و هم مجاهدین را وابسته جلوه دهد؛ اما جالب اینکه اکنون خودش در معاملهٔ کثیف گروگانگیری و گرفتن ۶میلیارد دلار از آمریکا، یک رسوایی عالمگیر بهبار آورده و در مسابقه فوتبال با عربستان هم با تحمیل عکس جلاد قاسم سلیمانی دچار فضیحت شده است!