بهار فصل نو شدن و رویش است. غنچههای گیاهان و شکوفههای درختان خبر از پایان فصل سرما و شروع دوران اعتدال میدهند. سبزی و زیبایی و عطر و شمیم گلها و زیبایی و شادابی بوتهها در اوج است و همهچیز حاکی از در پیش بودن محصولات نو و دستآوردهای جدید است.
بهار اصالت دارد یعنی اگر تمام قوا و نیروهای طبیعی و غیرطبیعی و ماوراء طبیعی هم جمع شوند نمیتوانند مانع حلول بهار شوند چون از ذات تکاملی هستی میجوشد و قانونمند است و به تمایل و خواست هیچ موجودی ربطی ندارد و قطعیت و یقین آن خش بر نمیدارد.
بهار سیاسی مجاهدین
خمینی با شم ضدانقلابی خود آمادگی شرایط عینی انقلاب ضدسلطنتی را دریافت و در سایه فقدان شرط ذهنی جامعه بهدلیل متلاشی شدن تشکیلات و سازمانهای رهبریکننده جنبش و همچنین در حبس بودن رهبران واقعی انقلاب، با کمک عوامل بیرونی و زد و بند پشتپرده سوار بر خر مراد شد و با شبکه آخوندی همه امور را به دست گرفت.
اما رهبران مجاهدین که فقط چند ده روز قبل از انقلاب آزاد شده بودند از همان فضای نیمه دموکراتیک حاصل از انقلاب استفاده کرده و توانستند سازمان خود را بازسازی کنند؛ بهطوریکه تعداد محدود کادرهای مجاهدین در ابتدای انقلاب در طی دو سال و نیم فضای باز سیاسی تنها در تهران به ۵۰۰هزار نفر در راهپیمایی تاریخی ۳۰خرداد بالغ شد.
آن مرحله فضای باز سیاسی را میتوان «بهار سیاسی» مجاهدین نامید که این سازمان را تبدیل به بزرگترین و سازمانیافتهترین سازمان سیاسی و بزرگترین دشمن رژیم آخوندی تبدیل کرد. این امر هم مثل همه تغییرات و تحولات اجتماعی سیاسی، قانونمند بود و تصادفی و شانسی و منعندی نبود یعنی جامعه جوشان و جوان ایران پس از انقلاب همچون یک دشت بکر بهاری بهدنبال بذرها و حرفهای جدید میگشت و وقتی نسیم انقلاب دانههای آگاهی و دیدگاهها و ایدئولوژی مترقی مجاهدین را بر آن پاشید، دشتی از گلهای معطر و رنگارنگ میلیشیای مجاهدین در آن رویید که هر کدام حامل همان اندیشه ضداستثماری حنیف کبیر بود. پس جامعه میطلبید و نیازمند بود و به همین دلیل به رهاورد مجاهدین روی آورد. موضوع فرصتطلبی و تبلیغات و ادعا نبود. ایران ِ زخمی از سلطنت و دیکتاتوری تشنه بود و جویای آب. جوانان بهدنبال سازمانی با مناسبات انقلابی و تغییرگر میگشتند که آن را در تشکیلات مجاهدین یافتند. محرومان، سازمانی میخواستند که از حقوق اقتصادی اجتماعی آنان در مقابل تمامیتخواهی خمینی دفاع کند. دانشجویان در پی تفسیری نوین از حرکت و سمت و سوی جهان بودند که آن را در کلاسهای «تبیین جهان» مسعود رجوی مییافتند. نیروهای مذهبی از اسلام ارتجاعی و کهنه آخوندها، ناامید و خسته شده و در پی اسلامی راهگشا و مسألهحلکن بودند.
با این توصیفات، «بهار سیاسی» مجاهدین فرا رسیده بود و موج حمایت بود که به سوی این سازمان میآمد. در نتیجه خمینی مجبور شد میز چپ کند و دست به سرکوب ببرد و با قهر مسیر انقلاب را به جایی منحرف کند که تاوانش را چهل سال است مردم ایران با گوشت و پوست خود میپردازند.
بهار استراتژیک مجاهدین
این روزها با قیام دموکراتیک و شکوهمند مردم ایران «بهار استراتژیک» مجاهدین فرا رسیده است. جامعه جوشان ایران که دنبال راهحلی برای سرنگونی بود پاسخ را در استراتژی «کانونهای شورشی» مجاهدین یافته است. جوانان متوجه شدهاند امکان تظاهرات میلیونی در شرایط سرکوب میسر نیست. نیروهای سرکوبگر حتی امکان تجمعات کوچکتر را هم سلب میکنند. راهحلهای ولرم مثل عصیان مدنی، تحریم و نخریدن کالاها و اعتصاب خشک و خالی هم کافی نیست و هر چقدر هم طول بکشد پاسخ هماوردی با نیروهای وحشی و سازمانیافته سپاه پاسداران نیست. مردم دیدهاند با خشونتپرهیزی فقط رژیم ولایت فقیه تداوم مییابد. بنابراین تغییرگران در کف خیابان به همان راهی رسیدند که تابلوی کانون شورشی بر ابتدایش نوشته بود. یعنی این راهحل از عطش و طلب جوانان در صحنه عمل آمده است و نه از تبلیغات و اتاق فکر و این مجمع اندیشهورزی یا آن محفل نظریهپردازی. پاسخ به نیاز مردم است نه فرمایش از راه دور. در میدان رزم با سوزش سرب و گلوله تجربه شده نه در فضای مجازی با لایک و کامنت. از دل چهل سال نبرد چنگ در چنگ پاکبازترین نیروهای خلق با هارترین مزدوران رژیم در آمده و به همین دلیل در جامعه جواب میگیرد و گسترش مییابد. همان چیزی که در سند محرمانه جمعبندی سپاه پاسداران از ۱۰۰روز قیام آمده است که «با گذشت زمان و فرسایشی شدن اعتراضات، تعداد افراد اغتشاشگر با هدایتگری [مجاهدین] به مرور رفتار خشنترین را از خود نشان خواهند داد».
این همان بیان «بهار استراتژیک» کانونهای شورشی از زبان دشمن است که خودش پیشاپیش از آن ابراز وحشت کرده و نوشته است که «با گذشت زمان» فراگیر و رادیکال شده و به سوی قهر و سلاح و آتش میرود. اینها همه قانونمند است و از ذات جامعه و شرایط انقلابی در آمده است. اگر همه مار و مور و دیو و دد و عفریت و جن و پاسدار بسیجیهای عالم هم جمع شوند نمیتوانند مانع گسترش آن شوند. سیبی است که رسیده است و آماده برداشت است. شکوفهای است که شکفته و غنچهای است که باز شده است. «۱۵۰۰ عملیات ضداختناق و ۴۰۰۰ پراتیک در ۲۸۲شهر میهن در ۱۰۰روز اول قیام» شکوفههایی از همین بهاران است. بهار استراتژیک مجاهدین بر همه مجاهدان و مبارزان و انقلابیون و کانونهای شورشی مبارک باد.
علی.ب از تهران
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است