«فضای انتخابات۱۴۰۰ را با فضای دورههای دیگر مقایسه کنید. نظارت استصوابی باقیمانده است، چند تا نامزد حاضر هستند، مناظره هم داریم. اما جامعه بیتفاوت است. مردم آب را به آسیاب دشمن نریختهاند، آن را به تنور انتخابات ریختهاند». (سعید حجاریان. تلگرام اخبار مهم انتخاباتی. ۱۸خرداد ۱۴۰۰)
نظرسنجیهای فیک که از سوی منابع و رسانههای وابسته به باند غالب نظام ارائه میشوند، از هماکنون تلاش سمتوسو داری را آغاز کردهاند تا بگویند گرایش عمومی جامعه به سمت مشارکت مردم در انتخابات بهطور اعم و به جانب ابراهیم رئیسی بهطور اخص است. هدف از این نظرسنجیها این است که بهعنوان نقش مکمل برای مهندسی انتخابات، فضا را گلآلود کنند و برای مهرهٔ انتصابی خامنهای رأی جمعوجور کنند. با این حال برآورد عمومی این است که همچنان انتخابات نمایشی حاکمیت در بایکوت قرار دارد و مردم ایران حتی پس از اولین مناظرهٔ رسوا و افتضاحآمیز به آن واکنش مثبت نشان ندادهاند.
«در حالیکه کمتر از دو هفته به انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم مانده است، به گواه نظرسنجیها و جو حاکم بر جامعه فضای سردی بر آن حاکم است، انتخاباتی سرد و بیروح که اولین مناظره (که البته به مصاحبه بیشتر شبیه بود) تلویزیونی هم هنوز نتوانست یخ آن را آب کند» (اعتماد. ۱۸خرداد ۱۴۰۰).
فضای پر رنگ تحریم انتخابات از سوی مردم، قابل لاپوشانی نیست. همین روزنامه با طرح یک سؤال نگرانی خود را در این رابطه بروز میدهد.
«سؤال این است این شور و شوق برگزیدن رئیسجمهور چرا به محاق رفت و مشهود نیست... چرا انتخاب شخص دوم کشور اهمیت خویش را از دست داده و از دغدغه مردم خارج شده است؟»
کاربرد صفاتی مانند «بیتفاوت» در مورد جامعه یا «سرد و بیروح» برای انتخابات یا تشبیه آن به یخ آب نشده، هرگز گویای التهاب و غلیان کنونی جامعهٔ ایران نیست. آنچه رسانههای حکومتی میبینند و القا میکنند، آرامش قبل از توفان است. آنها رویهٔ آرام آب و سطح یکنواخت و بالایی رودخانه را میبینند، گردش متلاطم آب در برخورد با بستر رود و برهم غلتیدن خشمناک موجریزهها در ژرفا به چشم آنها نمیآید یا اگر میآید منافع آنها در راستای کتمان آن است از این رو در تحلیل نهایی، فضای انفجاری جامعه را به یک «واکنش منفعلانه پرخاشگر» تنزل میدهند.
واقعیت انکارناپذیر این است که تحریم انتخابات ریاستجمهوری همانگونه که احمد خاتمی بهصورت معکوس به آن اشاره کرد، یک رأی منفی به تمامیت استبداد دینی است. این رأی منفی بهمعنای مخیر بودن بین دو گزینه در یک سیستم نیست، متوجه تمامیت سیستم است. براندازی آن را پیمیگیرد. بههمین دلیل خشمناکانه و همراه با فوران فرو خفتهها و فروخفتگیهاست. درهمریزنده و ساختارشکن است. گوشهیی از آن بهگونهیی خفیف در لابلای سطور این روزنامه آمده است.
«هر انتخابات ناکارآمد به خشمی دامن زد و انتخابات مکرر منجر به خشم و عصبیت متراکمی گردید که میتوانست و میتواند بسیار مخاطرهآمیز باشد» (همان منبع).
«متأسفانه بعد از سالها انتخابات، اعم از مجلس و ریاستجمهوری، حالا این باور منفی در جمع زیادی از افراد در حال شکلگیری است که رفتار انتخاباتی آنان دیگر ثمری ندارد و نمیتواند مسائلشان را حل نماید» (همان).
یعنی چه؟
یعنی ایجاد تغییر از درون حکومت سرابی بیش نیست. چشم دوختن به مانورهای دروغین تحت عنوان «اصلاحات» فقط در خدمت بقای استبداد دینی است.
کاربرد اصطلاح «تحریم انتخابات»، «رأی من سرنگونی است» یا «رأی نمیدهم» در این مرحله از جنبش مقاومت مردم، نه مختص یک انتخابات بلکه بهمعنای عبور مردم از هر ساختاری است که بقا و استمرار همین رژیم را تبلیغ میکند. مردم ایران از تحریم انتخابات تا رسیدن به حقانیت براندازی بهمثابهٔ تنها برونرفت، راه درازی پیمودهاند.
این راه دراز که روزگاری یک بزروی کوهستانی بود و چند چریک بر آن گام میزدند، اکنون دارد به یک شاهراه با باندهای پهن تبدیل میشود. شاهراهی به نام براندازی که به آزادی ختم میشود.