از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد و گفت شیرین است
از کرامات شیخ ما چه عجب
پنجه را باز کرد و گفت وجب
آنچه در جوی میرود آب است
آنچه در چشم میرود خواب است
زیر ابروی آدمی چشم است
نمد سبز وار از پشم است
دست دارای پنج انگشت است
متضاد جلو، همان پشت است
...
شاید خیلی زود دیر شود!
در شرایط و روزهای پایانی نظام، زمزمههای مذاکره با آمریکا، اینک واضحتر از هر گاه به گوش میرسد. روزنامهٔ حکومتی شرق (۲۳مرداد۹۹) ابایی ندارد از اینکه بنویسد:
«در میان کشورهای جهان، آینده هیچ کشوری مانند ایران به انتخابات ریاستجمهوری سال جاری ایالات متحده آمریکا گره نخورده است».
سعید حجاریان، از تئوریسینهای باند سوختهٔ اصلاحات، معتقد است که زمان به زیان استبداد دینی است و باید از «اصلاحات نمایشی» فراتر رفت. «چنانچه اصلاحات ساختاری کلید نخورد شاید خیلی زود دیر شود!»
غور در این جملهٔ کوتاه ما را به نکاتی قابل توجه راهنمون میسازد.
«اصلاحات نمایشی»!
منظور از «اصلاحات نمایشی»، نمایش اصلاحات یا اقداماتی است که رژیم ولایت فقیه برای مقبول جلوه دادن خود به طرفهای خارجی در سنوات گذشته دست به آنها زده است. در این اصلاحات نمایشی یا نمایش اصلاحات، در حالی که ساختار نظام و ماهیت قرونوسطایی آن به جای خود باقی مانده، شکل ظاهری و ویترین بیرونی آن تظاهر به لوکسیته و مد روز نمایی داشته است. به عبارت دیگر افعی با ماسک کبوتر ظاهر شده و خواسته است از این طریق عمر یک نظام فرتوت و برآمده از فسیلهای تاریخی را کمی بیشتر تداوم بخشد. گذر زمان اثبات کرد که نظام ولایت فقیه حتی ظرفیت این نمایشهای مضحک را نیز ندارد و بهسرعت در مواجهه با شعلههای سوزان قیام، ماهیت واقعی خود را بارز میکند. قیام دی۹۶ در حقیقت پایان قطعی این نوع مانورهای فریبنده و نمایشهای رنگارنگ بود.
ولایت بنا شده بر انبار بزرگ نیترات
آنچه عناصری از باند مغلوب نظام را واداشته که سخن از «اصلاحات ساختاری» به میان بیاورند، وضعیتی است که استبداد دینی اکنون در معرض آن قرار دارد؛ وضعیتی که روزنامهٔ عصر ایران (۲۱مرداد۹۹) آن را به یک انبار بزرگ نیترات تشبیه کرد:
«انبار بزرگی که در ایران وجود دارد و هر لحظه ممکن است منفجر شود و هر آنچه هست را با خاک یکسان کند: نیترات نارضایتی»
اعتماد (۱۱مرداد۹۹) نیز در مورد آینده تاریک نظام نوشت:
«وقتی بحران سراسر ساختارهای موجود را فرا گرفته، وقتی فساد تا قله دماوند پیشروی کرده، وقتی فقر و نابرابری رنج و فلاکت را دوچندان کرده و کاهش ارزش پول ملی فقرا را فقیرتر و پولدارها را پولدارتر کرده، وقتی بوی مشمئزکننده تبعیض و رانت سراسر یک جامعه را دچار نفرت کرده، پیشبینی آینده چندان دشوار نیست».
سران و مهرههای حاکمیت، طعم سوزان خشم انفجاری مردم ایران را در قیام دی۹۶ و بهخصوص در قیام آبان ۹۸ چشیدهاند. آنها میدانند وقتی انبار بزرگ نیترات منفجر شود، دامنهٔ انفجار آن کمتر از بمب اتمی نخواهد بود.
«بعضی وقتها فکر میکنم بمب اتم خطرناک است... اتفاقی که چند روز [روزهای قیام آبان ۹۸] افتاد از نظر من مثل بمب اتم میماند». (تلویزیون حکومتی افق آخوند حامد کاشانی۲۸آبان ۹۸)
وضعیت معلق نظام!
این خشم انفجاری این روزها بیش از هر گاه در کمین شبپرستان است. سعید حجاریان در توصیف این وضعیت مینویسد: «چه در خارج و چه در داخل با نوعی تعلیق مواجه هستیم». . او پیشنهاد میکند: «میان دولتهای خارجی و نظام مذاکراتی صورت بگیرد که اولاً در رفتار نظام تغییراتی ایجاد شود و ثانیا بر سر مسائلی از جمله فعالیتهای منطقهای، موشکی و اتمی توافقاتی حاصل شود» (شرق ۲۲مرداد۹۹).
با این پیشنهاد اکنون واضحتر میتوان بهمنظور حجاریان پیبرد. حرف او این است که وضعیت نظام بگونهای است که اگر تن به اصلاحات ساختاری و مذاکره با «شیطان بزرگ»! ندهد، باید ریق رحمت را سر بکشد؛ زیرا به تعبیر روزنامهٔ عصر ایران روی «انبار بزرگ نیترات» نشسته است و انتخاب دیگری ندارد.
آیا نظام آخوندی توان اصلاحات ساختاری دارد؟
اکنون سؤال این است آیا فاشیسم دینی ـ که یک روز بدون سرکوب و تروریسم، بدون ماجراجویی اتمی و سوداهای بلندپروازانهٔ موشکی نمیتواند به حیات خود ادامه دهد ـ میتواند تن به اصلاحات ساختاری بدهد؟!
این یک سؤال جدید نیست. قدمتی به اندازه عمر این نظام دارد. این یک فرض محال است که تا روزی که این نظام باقی است، به اصلاحات ساختاری تن نخواهد داد؛ زیرا برداشتن یک گام بهمعنای فرو ریختن تمامیت آن خواهد بود.
نخستین و اصلیترین مانع بر سر اصلاحات ساختاری، اصل ضدایرانی ولایت فقیه است که اس و اساس این رژیم را تشکیل میدهد. قانون اساسی این رژیم روی اصل ولایت فقیه بنا شده است. دست برداشتن از ماجراجوییهای اتمی و تندادن به برجام منطقهیی و موشکی و بهدنبال آن انحلال سپاه پاسداران، در حکم آن است که نیش یک کژدم را بکشند. در آن صورت از کژدم بودن فقط دم کژ را با خود خواهد داشت و از ماهیت گزنده و ترسناک خود تهی میشود. این معنا را سایت حکومتی مشرقنیوز (۲۴مرداد۹۹) اینگونه بارز کرده است:
«فصل مشترک خواسته طرف غربی و طیف تندرو اصلاح طلب، وادار کردن ایران به امتیازدهی یکطرفه و خالی شدن دست ایران از تمامی توانمندیهای اساسی و دست کشیدن از تمامی اصول و آرمانها در داخل و خارج است. به عبارت دیگر، هدف مشترک این دو، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن و تبدیل شدن ایران به لقمهای راحت الحلقوم برای کشورهای غارتگر و سلطهگر غربی است».
این سایت با طعنه به سعید حجاریان مینویسد:
«مگر قرار نبود بنا بر وعده شما، با توافق هستهای، گرانی و بیکاری و رکود از کشور رخت بربسته و آنچنان رونقی ایجاد شود که نگو و نپرس و هم چرخ کارخانهها بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها و ارزش هر دلار به هزار تومان کاهش یابد و. »(همان منبع).
منظور این رسانهٔ وابسته با باند غالب نظام این است که اگر از امامزاده برجام شفایی برای نظام رو به موت آخوندی متصور بود، بیش و پیش از همه خود ولیفقیه به آن دخیل میبست اما کار از کار گذشته است و این نسخهپیچیها دیگر اثر ندارد.
***
بنا بر آنچه گفته شد، چه گزینهٔ دیگری در برابر این رژیم وجود دارد؛ جز روبهرو شدن با قهر سوزان و در مقیاس انفجار اتمی مردم ایران و روانه شدن به جهنم؟