عباس عبدی، از تئوریسینهای اصلاحطلبان قلابی، در مصاحبه با اعتماد آنلاین (۲۴مهر ۱۴۰۱) به نکاتی اعتراف میکند که نشاندهندهٔ وضعیت بحرانی و رو به سقوط نظام ولایت فقیه و موقعیت روبه اعتلای قیام ایران است. او ناچار میشود پس از مدتها مالهکشی و توصیههای خیرخواهانه به فاشیسم دینی و تلاش برای رتوش و حک و اصلاح آن اذعان کند که آنچه امروز در جامعهٔ ایران در جریان است «تبدیل کمیت به کیفیت» است:
«اتفاقی که الآن میبینیم هیچچیز جدیدی نیست، اگر من با ادبیات مارکسیستی بخواهم صحبت کنم میتوان گفت تبدیل کمیت به کیفیت است».
کاربرد تعبیر «تغییر کمیت به کیفیت»، اشاره به «انقلاب» بدون نام بردن از آن است. اگر چه او هنوز به اصلاحات گورزاد آویخته و دنبال تغییر رفتار حکومت است اما زیرجلی اعتراف میکند که قیام و انقلاب در سرفصلهای مختلف و بهخصوص بعد از قیام ۹۸ در تقدیر نظام دستاربندان بوده اما کرونا آن به عقب انداخته است.
«هیچ اتفاق جدیدی در ایران نیفتاده است، همانهایی است که در گذشته بوده و هر دوره خودش را به یک شکلی نشان داده است. در ۹۸ به یک شکل، در ۸۸ به یک شکل، در ۷۸ به یک شکل و... الآن هم افتاده. حتی شاید به این نکته کمتر توجه شده باشد که به نظرم از ۹۸ تا الآن فاصله ۳سال است، اگر کرونا نبود یک ساله این اتفاق رخ میداد. کرونا موجب انقطاع شد» (۱).
بیشتر بخوانید؛
موضوع دیگر سفسطهٔ حکومت پیرامون جنگ و گریزهای خیابانی و اندک نشان دادن قیامآفرینان است؛ موضوعی که بلاهت و کوردلی تاریخی واپسگرایان را برجسته میکند؛ زیرا آنها فقط نوک کوه یخ را در اقیانوس میبینند یا نمیخواهند ببینند.
«یکی از اشتباهات حکومت این است که فکر میکند معترضان همین تعدادی هستند که در خیابان اعتراض میکردند. میشمرد که اینها که ۴۰هزار نفر بیشتر نیستند. این اشتباه است».
از قسمتهای قابل توجه این است که عباس عبدی در ادامهٔ انگشتگذاشتن بر تبدیل کمیتهای انباشتهشده به کیفیت قیام، به ته خط یعنی نابودی حکومت را نتیجه میگیرد.
«تمام تناقضات این سیستم یکی یکی دارد آثار خودش را نشان میدهد. قبلاً به وسیلهٔ اینرسی انقلاب و پول نفت پوشش داده میشد، اما الآن لخت و عریان خودش را نشان میدهد. بنابراین آن طرف ماجرا هم اهمیت دارد که آن طرف نمیتواند ادامه بدهد. اما پرسش این است که آیا راهی جلوی آنها هست که فکر کنند به نابودیشان نمیانجامد؟»
او نمیگوید که خود نیز بخشی از این ساختار رو به نابودی است و هنوز دست از بزک و دوزک آن نکشیده و با «براندازان» دشمنی خونین دارد ولی «انفجار کل بمب» را میبیند و از آن هراسناک است.
«من معتقدم بحران ایران، بحران تحقیر و تبعیض است. این وضعیتی که امروز میبینید همان چاشنی انفجاری بود که در ابتدا انفجار چیز خیلی کوچکی است اما کل بمب را منفجر کرده است».
انفجار چاشنی این بمب را مقاومت ایران بارها به تعابیر مختلف بیان کرده بود. در ۱۹آذر ۱۳۹۹ نوشته بودیم:
بیش از ۴دهه حاکمیت شیخکان ریایی بر سرزمین شیر و خورشید و تکاثف ظلم و جور آنان در این اقلیم، وضعیتی را دامن زده است که حتی رسانههای وابسته به حکومت نیز به آن اذعان میکنند. ترمهایی مانند «نیترات نارضایتی»، «وضعیت انفجاری»، «بیاعتمادی مردم به حاکمان» و... بگونهای گوشههایی از این وضعیت را توصیف میکنند.
از آنجا که جهان قانونمند است، مظالم آخوندی نیز پژواک خود را در جامعهٔ ایران داشته و دارد. هر سری که در این حاکمیت بر دار میرود، هر شلاقی که بر جسمی فرود میآید، هر دلار و ریالی که از اموال عمومی به سرقت میرود و سر از کاخهای مجلل سردمداران رژیم درمیآورد. هر دیدهیی که در پشت زندانهای این رژیم به سرشک مینشیند، بیپاسخ نمانده است و نخواهد ماند. ذره ذره، قطره قطره روی هم انباشته میشود و به باروت و نیترات تبدیل میگردد. باروت و نیتراتی که در لحظهٔ مناسب فقط جرقهیی را میطلبد تا انرژی جهشی و غیرقابل مهار خود را بارز نماید... صدای تیک تاک عقربههای ساعت سرنگونی دیرگاهی است که از کوچهها و خیابانهای ایران به گوش میرسد. همه میدانند انفجاری سهمگین در راه است؛ انفجاری که دودمان نظام ولایت را بر باد خواهد داد.
بیشتر بخوانید:
در ۱۰شهریور ۱۴۰۰ تأکید کرده بودیم که «خشم در زیر پوست جامعه در حال غلیان است. خیابانها، مکانهای عمومی و دیگر عرصههای حضور اجتماعی» به صحنههای نمایش آن تبدیل شدهاند. دیگر نمیتوان با توصیه و سفارش»، مانع از بروز آن شد. با کوچکترین تحریکپذیری فعال خواهد شد؛ مانند بمبی ساعتشمار که عقربههای آن با شتاب تمام به سوی دقیقه موعود در حرکت هستند. چاشنی بمب و خود بمب اکنون منفجر شدهاند.
بیشتر بخوانید:
پانوشت:
(۱) یادآوری میشود که مسعود رجوی در پیام شمارهٔ ۲۴ خود به تاریخ ۲۳فروردین ۱۳۹۹گفته بود:
«خامنهای و روحانی برای حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی در شرایط تحریم، استراتژی کلان تلفات انسانی و فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفتهاند. این به سر کار فرستادن زحمتکشان اعم از کارگران و کارمندان ادامه همان خط کار جنگ ضدمیهنی و قتلعام زندانیان در شرایط امروز است.