- آتش مظهر نور، حرارت و انرژی است. هر جا آتش افروخته میشود، جمعی را بر گرد خود فراهم میآورد. ملتی که شاد و سرزنده باشد و بماند برای ولایت فقیه خطرناک است
- آخوندهای حکومتی در مورد چهارشنبهسوری بهصورتی خرمرد رندانه، اصطلاح «خرافات!» را به کار میبرند تا اینگونه بنمایند که گویا آنچه آنها میگویند، امروزی و مدرن است. حال آن که این یک دروغ محض و تقلب آشکار است. این خود آنها و افکار ارتجاعی آنان است که هیچ سنخیتی با دنیای امروزی ندارد.
حاکمیت ضدایرانی ولایت فقیه بارها از زبان تئوریسینها، سردمداران، آخوندهای حوزوی و حتی سرکردگان نیروی انتظامی خود، جشن ملی چهارشنبهسوری را یک «سنت سیئه» و «خرافات» به جا مانده از گذشتگان نامیده است. آخوند مکارم شیرازی، مانند مرتضی مطهری میگوید:
«افراد نادان آدابی را بهصورت خرافه مانند چهارشنبهسوری را وارد زندگی کردهاند که باید از آن پرهیز کرد.»
آخوندهای حکومتی بهصورتی خرمرد رندانه، اصطلاح «خرافات!» را به کار میبرند تا اینگونه بنمایند که گویا آنچه آنها میگویند، امروزی و مدرن است. حال آن که این یک دروغ محض و تقلب آشکار است. این خود آنها و افکار ارتجاعی آنان است که هیچ سنخیتی با دنیای امروزی ندارد. آنها سنتهای منسوخ عهد جاهلیت مانند تازیانه زدن و سنگسار را به ایران امروز تحمیل کردهاند و برای لاپوشانی این تحمیل خونین، دست به تحریف تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران میزنند.
دلیل پرهیز دادن مردم از جشن ملی چهارشنبهسوری
پرهیز دادن مردم از نزدیک شدن به سنتهای ملی چه دلیلی دارد؟ چرا سراپای حاکمیت در روز چهارشنبهسوری بسیج میشود تا مانع از برگزاری این جشن ملی شود؟
۱ـ به این دلیل که این یک سنت ملی است. هموطنان ایرانی با برگزاری آن هویت و حس ایرانی بودن خود را بازمییابند. این هویت ایرانی عامل همبستگی و نقطهٔ اشتراک تمام ایرانیها فارغ از هر نژاد، مذهب و جنس و رنگ پوست و زبان میباشد. ایرانی بودن و خود را در تمامیت ایران بازیافتن، یک حس مشترک ملی است. این هویت مشترک، ایرانیها را به هم نزدیک میکند. همبستگی و نزدیک شدن ایرانیها به هم برای این حاکمیت بیگانه با ایران و ایرانی خطرناک است.
۲ـ برای آخوندهای ایران ستیز، ایران هیچگاه مهم نبوده و نیست. برای آنان اسلام مورد نظر خودشان (اسم مستعار ولایت فقیه) مهم است. از این رو در دوران حاکمیت سیاه خود تا توانستهاند با مظاهر ملی و ارزشهای برآمده از فرهنگ و تمدن ایران جنگیدهاند. اگر حضور مقاومتی قدرتمند و سراسری نبود، به یقین تاکنون زبان پارسی را نیز با زبان یأجوج مأجوج خود جایگزین کرده بودند.
۳ـ مردم ایران در چهارشنبهسوری گردهم میآیند و به شادی و پایکوبی میپردازند. شادی در جوهر خود انرژیزاست، امید را در انسانها زنده میکند. روح فداکاری، گذشت و کمک به یکدیگر را در آنها بالا میبرد. انسانها را از سرفرو بردن در گریبان خویش و زانوی غم در بغل گرفتن و اندیشیدن به تیره بختیهایشان رهایی داده و آنها را برمیانگیزاند که برای لختی هم که شده، به جای دردها به درمان آنها بیندیشند. آتش مظهر نور، حرارت و انرژی است. هر جا آتش افروخته میشود، جمعی را بر گرد خود فراهم میآورد. ملتی که شاد و سرزنده باشد و بماند برای ولایت فقیه خطرناک است؛ زیرا اهریمنان عمامهدار برای ادامهٔ سلطهٔ خود به اشاعهٔ فرهنگ عزا، گل بر سر مالی، سیاه پوشیدن، خمودگی، در خود فرو رفتن و گریستن، بر سر خویش کوفتن نیاز دارند.
۴ـ طی سالیان، جشن ملی چهارشنبهسوری بهدلیل فراخوانهای سازمان مجاهدین خلق ایران به یک کارزار ملی تبدیل شده است. این کارزار در شرایط انفجاری ایران، میتواند فرصتی برای قیام و اعتراض باشد. بهخصوص که در ماههای اخیر فعالیت کانونهای شورشی چندین برابر شده و به کیفیت نوینی بالغ گردیدهاند. این کانونها اکنون بهطور مستقیم بنرها و تصاویر خامنهای را هدف گرفتهاند. آتش زدن این نمادهای اختناق، جرأت و جسارت جدیدی را در بین مردم زنده میکند و به آنها روحیه و امید و شادمانی میدهد. به عبارت دیگر برای شکستن طلسم اختناق راه باز میکند و راه نشان میدهد. بنابراین چهارشنبهسوری برای حکومت خطرناکتر از هر سال شده است.
طی سالیان، جشن ملی چهارشنبهسوری بهدلیل فراخوانهای سازمان مجاهدین خلق ایران به یک کارزار ملی تبدیل شده است. این کارزار در شرایط انفجاری ایران، میتواند فرصتی برای قیام و اعتراض باشد. بهخصوص که در ماههای اخیر فعالیت کانونهای شورشی چندین برابر شده و به کیفیت نوینی بالغ گردیدهاند. این کانونها اکنون بهطور مستقیم بنرها و تصاویر خامنهای را هدف گرفتهاند. آتش زدن این نمادهای اختناق، جرأت و جسارت جدیدی را در بین مردم زنده میکند و به آنها روحیه و امید و شادمانی میدهد. به عبارت دیگر برای شکستن طلسم اختناق راه باز میکند و راه نشان میدهد. بنابراین چهارشنبهسوری برای حکومت خطرناکتر از هر سال شده است.
از ترس آتش و کانونهای شورشی به قاشقزنی چهارشنبهسوری راضی شدن!
روزنامهٔ جمهوری اسلامی ۲۷اسفند۹۷در یکی از مقالههای خود، به نوعی به غلط کردم میپردازد و داعیهٔ خرافاتی بودن چهارشنبهسوری را بهطور تلویحی پس میگیرد. نگارنده حتی به نوعی از چهارشنبهسوری بیخطر و بهقول حکومتیها به «چهارشنبه سوری ایمن!» راضی میشود.
«چهارشنبه سوری از آن دسته آیینهایی است که در گذر زمان شکل زیبا و پرمفهوم خود را از دست داده و از آن کوزهشکنی، قاشق زنی، فالگوشی و گرهگشایی، آجیل مشکلگشا و... تنها صدای ناخوشایند ادوات آتشبازی و ترقههایی به جا مانده که گوش را میخراشد و گاهی با تلفات جانی هم همراه است.»
این مقاله سپس به شکست و ناکارآمدی اقدامات حکومت در رویارویی با چهارشنبهسوری اشاره کرده و مینویسد:
«یک روزی بهدلیل نگرانی از پرستش آتش، خنده و شادی جوانان و اختلاط آنها در کنار هم، مجبور به تغییر آیینها و اعمال محدودیتها شدیم و روز دیگر بهدلیل همان حدود و حصارها مجبور به آزادیهایی شدیم که امروز آن را با نارنجک دستی و کپسول و اسپری مشاهده میکنیم. شادی، نشاط و هیجان خاص نوجوانان و جوانان است و مقابلههای انحصاری نه تنها آنان را جریحهدارتر میکند بلکه از مسیر اصلی خود دورتر هم میکند.»
اعلام شکست در برابر سنتهایی چون چهارشنبهسوری به جایی رسیده که نویسندهٔ مطلب به سالهای قبل از ۹۷غبطه میخورد:
«اگر میگذاشتند آیینهای چهارشنبهسوری به همان سبک و سیاق سالهای دور انجام میگرفت و مردم با شادی و نشاط آخرین شب چهارشنبهٔ سال را جشن میگرفتند، امروز دلهرهٔ تلفات جسمی و روحی چهارشنبهسوری وجود نداشت.»
ایران با غرور ملی خود برمیخیزد
به نظر میرسد فرصت برای اینگونه مصحلتجوییها و نصیحتها با هدف حفظ دیکتاتوری آخوندی به اتمام رسیده است. وقتی ملتی هویت ملی خود را بازیابد و به هیچ قیمت حاضر به عدول از آن نباشد، پایان اشغالگری و اشغالگران فرا رسیده است. شعر حماسی و قدرتمند فردوسی از پس سدهها و سالیان گویی غرور و افتخارات ایران و ایرانیها را باز میتاباند. در چهارشنبه سوری، به این صدای پر طنین و بیمرگ گوش میسپاریم و به ایرانی بودن و ضد ولایت فقیه بودن خود و سر فرود نیاوردن در برابر اشغالگران عمامه بهسر میبالیم و برای سرنگونی این دشمنترین دشمنان ایرانزمین همسوگند میشویم.
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر بهسر زیر دست منست
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
همه سربسر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشـور به دشمن دهـیم