این روزها بهنظر میرسد که رژیم یک اقدام همآهنگ را از بالاترین سطوح نظام شروع کرده برای اینکه یک نمایش مبارزه با فساد را برای آب ریختن بر آتش خشم و اعتراض مردم به جان آمده به مرحله اجرا بگذارد.
میخواهیم بدانیم این نمایش چه نتایج و آثاری میتواند داشته باشد؟
این اولین بار نیست که رژیم خیز مبارزه با فساد برمیدارد، اما با توجه به جدیت خطری که این بار رژیم از جانب مردم و قیام مردم احساس میکند و همچنین با توجه به اینکه این اقدامی است که با هماهنگی بالاترین سطوح رژیم از سران سهقوه و مجمع تشخیص و قوه قضاییه و دولت در آن شرکت دارند، این احساس را به ناظران القاء میکند که این حرکت اینبار از جدیت بیشتری نسبت به دفعات قبل برخوردار است. باید گفت مطلقاً چنین نیست!
با قاطعیت هم باید گفت مطلقا! این بار هم هیچ اتفاق جدیی در این زمینه نخواهد افتاد!
آیا رژیم اینبار واقعاً یک حرکت ضدفساد خواهد کرد؟
مطلقا نه!
علت اینهمه قطعیت در جواب منفی به این پرسش از کجا سرچشمه میگیرد؟
توضیح علت اینهمه قطعیت در پوشالی بودن جدیدترین نمایش ضدفساد رژیم ساده است، بسیار ساده!
علت پوشالی بودن جدیدترین نمایش ضدفساد حکومتی را میتوان از حرفهای خود رژیم در لابلای نوشتههای روزنامههای همین حکومت دریافت که میگویند:
اولاً عدهیی سودجو و مفسد اقتصادی، کل اقتصاد کشور را در هم ریختند و اقتصاد در مشت اینهاست و...
ثانیاً مفسدین اقتصادی همگی افرادی شناخته شده هستند چون شریعتمداری به وزارت اطلاعات میگوید چرا اقدام نمیکنید؟
ثالثاً هیچ جزیی از اجزاء نظام نمیخواهد و نمیتواند این افراد را بگیرد. این افراد «شناختهشده» که «کل اقتصاد کشور را در هم ریختهاند» در بالاترین سطوح حاکمیت قرار دارند. از خود خامنهای تا «بیت خامنهای» و از قوه قضاییه تا قوه مجریه و مجلس آخوندی.
استدلال رسانههای حکومتی
روزنامه کیهان ۱۴مرداد ۹۷ در این مورد نوشته است:
«افزایش لجامگسیخته و لحظهبهلحظه نرخ دلار و سکه با هیچیک از معادلات اقتصادی همخوانی نداشته و قابل توضیح نیست و این پرسش آزاردهنده را در افکار عمومی پدید میآورد - و آورده است- که علت چیست؟!
پاسخ این سؤال بر عهده کیست؟ دولت؟ مجلس؟ دستگاه قضایی؟ و...؟ آنچه بیتردید میتوان گفت اینکه تمامی آنها در پیدایش شرایط پلشت و فاجعهبار این روزها مقصرند،
کشف اتاق عملیات جنگ اقتصادی دشمن در داخل کشور و زدن سرپلهای بیرونی آنها برای نیروهای اطلاعاتی به آسانی امکانپذیر است.
چه کسانی به عزیزان وزارت اطلاعات اجازه پیگیری و کشف سرنخها را نمیدهند؟! و یا پس از کشف سرنخها، در مسیر بازداشت مفسدان اقتصادی سنگاندازی میکنند؟! این احتمال با توجه به مواردی از رانتخواریها و سوءاستفادههای کلان مالی که در برخی از دستگاههای دولتی اتفاق افتاده است، قوت بیشتری میگیرد.»
در همین زمینه رسانه حکومتی شرق نیز مینویسد:
«مشکلات ساختاری کشور ما بهگونهیی است که دائماً فقر و توسعهنیافتگی را تولید و باز تولید میکند. به این علت که سالهاست در کشور، ثروت از طریق دلالی، واسطهگری، آسانخوری، مفتخوارگی، فساد، رانت و واردات قابل ذخیره و انباشت است، نه از طریق کارآفرینی واقعی و تولید فکر و نوآوری و از آنجایی که عموم دولتها پشت به تولید و رو به فعالیتهای گفتهشده بودهاند، هیچ نوع نظارت یا اعمال هزینهای بر انجام این نوع فعالیتهای نامولد در کشور صورت نمیگیرد».
در نتیجه پیشاپیش مثل روز روشن است که این نمایش هم جز رسوایی بیشتر برای رژیم، حاصلی نخواهد داشت. ممکن است کسانی را هم بگیرند و حتی اعدام کنند اما بیتردید این تنها برای ایجاد حاشیه امن برای دزدان اصلی است که در بالای حکومت هستند.
یک سؤال درباره احتمال مهندسی کردن شعارهای صنفی اقتصادی قیام
این روزها بهنظر میرسد که رژیم تلاش میکند توسط نیروهای خودش در تظاهرات، حد شعارها را در محدوده مرگ بر گرانی، نگهدارد. تلاش رژیم برای مهندسی کردن تظاهرات قیام و کانالیزه کردن شعارها به موارد صنفی و اقتصادی با این هدف صورت میگیرد که رژیم به خیال خود میخواهد تفکیک بین مطالبات اقتصادی و انگیزههای سیاسی و به تبع آن شکاف میان مردم محروم و سازمان پیشتاز آنها ایجاد کند. اینکه گویا شعارهای سیاسی و مرگ بر دیکتاتور را تنها و تنها مجاهدین، آن هم از بیرون سرمیدهند.
آخوندها باید پاسخ بدهند اگر این ادعایشان صحت دارد، پس چرا تاکنون نتوانستهاند با اعزام چند تیم لباسشخصی و اطلاعاتی به میان تظاهرکنندگان، شعارها را کنترل و قضیه را صرفاً صنفی نگاه دارند. چرا آخوندها نمیتوانند با بهکارگیری تمام امکانات سرکوب خود اجازه ندهند تظاهرات مردمی با چنین سرعتی که در کف خیابانها شاهد آن هستیم به شعارهایی منجر شود که رژیم آنها را «ساختار شکنانه» توصیف میکند؟
حقه سخیف رژیم برای جداسازی بین خواستههای اقتصادی و اجتماعی مردم با خواستههای سیاسی آنها هربار در تظاهرات و قیام مردم به جان آمده با شکست مفتضحانهیی روبهرو میشود. چون حقیقتاً این چنین نیست و شعارهای سرنگونی شعارهایی هستند ملی نه یک شعار ساختگی و محدود به یک حزب و گروه خاص.
ضمن اینکه طبعاً نقش مجاهدین در ایجاد و استمرار این شعار از سالیان پیش تاکنون، یک امر واقعی است و اگر رژیم میتوانست آن را منکوب کند تاکنون کرده بود. اگر نفوذ مجاهدین در اعماق جامعه و قلب مردمشان روزبهروز گسترش مییابد برای آن است که پرچم اصلیترین خواست مردم ایران یعنی سرنگونی رژیم ولایت فقیه و بازپس گرفتن حق حاکمیت ملی از آخوندهای غاصب را برافراشته نگهداشتهاند. خواستهایی که اینک ابعاد ملی و میلیونی آن برای تمام جهانیان نیز آشکار شده است.