سیاست رژیم آخوندی بعد از مرگ خمینی، در خصوص سازمان مجاهدین، سکوت بود. میخواست با این کار سازمان مجاهدین و جایگاه آن در جامعه ایران زیر سایه سنگین سرکوب و سکوت و وحشت به فراموشی سپرده شود تا جوانان و نوجوانان امروزی دیگر سراغ سازمان مجاهدین را نگیرند. اما اینطور نشد جوشش خون ۱۲۰هزار شهید مجاهد خلق و رزم و رنج ۴۱ساله آنها با درایت رهبری پاکباز این سازمان، صحنه را چرخاند و کار به جایی رسید که خامنهای در فاز پایانی نظامش به شکست این سیاست و تهدید اصلی نظام اعتراف کرد.
ولیفقیه ارتجاع روز ۲۸اردیبهشت در یک جلسه ویدیویی که با گروهی از نیروهای بسیجی رژیم در دانشگاهها برگزار شده بود گفت:
«جلسه البتّه دانشجویی است ... . لکن تعداد کسانی که مخاطب این موضوعاتی که عرض میکنیم خواهند بود، بیشتر جوانان هستند... . البتّه مسأله در شرایط کنونی کشور ما اهمیت بیشتری دارد ... که موقعیّت بسیار مهم و حسّاسی است... ببینید ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که... . اینها جذب گروههای التقاطی شدند... همه به این توجّه داشته باشند که آنها هم روی جوان ما کار میکنند، آنها هم سعی میکنند که از جوان ما سوءاستفاده کنند، آنها هم همه این را دنبال میکنند و برای این برنامهریزی میکنند؛ یک جاهایی به عواملی در داخل کشور احتیاج دارند، روی جوان داخل کشور کار میکنند؛ ... . از این قبیل کارها از طرف دشمن روی جوانها دارد انجام میگیرد. همه به این توجّه داشته باشند و مراقب باشند که به سربازگیری دشمن از جامعهٔ جوان کشور کمک نشود».
ایما و اشارههای خامنهای را همه عوامل رژیم گرفتند. در سایت حکومتی رهیافتگان که متعلق به پایگاه جامع مبلغین است فردی به اسم دکتر تابش در گفتگوی مفصلی میگوید:
«رهبر معظم انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند بر روی تهدید اصلی نظام و کشور اسلامی ما انگشت گذاشتند»...
وی اضافه میکند:
«امام خمینی تا روزی که در قید حیات پربار خود بود هفتهیی نبود که نسبت به خطر نفاق و شخص مسعود رجوی هشدار ندهد. پس از آن نیز شاهد هستیم که مقام معظم رهبری با ژرفاندیشی خاصی که دارند پیاپی خطر نفاق و گروهک منافقین را گوشزد میکنند... . و اکنون نیز رهبری با صراحتی بیش از همیشه نسبت به سربازگیری گسترده این دشمن خطرناک و موذی از جامعه جوان کشور هشدار میدهند. این هشدار نیز از واقعیتی در کف جامعه برآمده است آخر مگر نمیبینیم که چگونه مسعود رجوی پیاپی خطاب به جوانان پیام میدهد از قرآن و نهجالبلاغه گزیده میآورد و بهقول خودش آموزشهای ایدئولوژیک به نسل جوان میدهد اما به آموزشهایش نگاه کنید از تمامی آنها بوی باروت به مشام میرسد از لابلای سطور فریبنده تفسیر قرآنش قبضههای کلاشینکف دیده میشود.
بیجهت نیست که امروز انبوهی از جوانان از هر قشری از کارگر تا دانشجوی نخبه صنعتی شریف فریب این گروهک نفاق را خورده و جذب آن میشوند... . . در کف جامعه میبینیم که چطور جوانان ما در ابعاد هزار هزار در تور شوم کاریزمای رجوی گرفتار شده از یک دانشجوی درسخوان تبدیل به یک تخریبگر با مالیخولیای سلاح و بمب میشوند». (سایت حکومتی رهیافتگان ۹خرداد ۹۹)
از این واضحتر نمیشد حرفهای خامنهای را تفسیر کرد. خامنهای در ابتدای حرفهایش به وضعیت حساس نظامش اعتراف کرد او بهخوبی میداند که یک قیام عظیم در چشمانداز است. اما وحشتش فقط از قیام نیست وحشتش از حضور مجاهدین ـ بهقول آن مهره رژیم ـ در کف جامعهست که میتواند قیام را به سرنگونی پیوند بزند. به همین دلیل هم خامنهای به صحنه آمد تا ضمن هشدار راهحل هم بدهد:
«به هر حال بهنظر من علاج مشکلات کشور، دولت جوان حزباللهی و جوان مؤمن است که میتواند کشور را از راههای دشوار عبور بدهد».
اما آیا این راهحل پاسخ بنبست و بحران سرنگونی رژیم ولایت فقیه است؟
آیا با توجه به خفگی اقتصادی سنگین، نفرت اجتماعی انفجاری و انزوای شدید بینالمللی از این راهحل آبی برای خامنهای و نظامش گرم میشود؟
به اعتراف رسانهها و مهرههای رژیم که دائماً به خیزش اجتماعی هشدار میدهند، بر کسی پوشیده نیست که این حرفها و راهحلها هیچ تاثیری جز تشدید جنگ در رأس نظام، ریزش بیشتر نیروهای خامنهای و تسریع مسیر سرنگونی نظام ولایت نخواهد داشت.