وقتی کسی سرش بالاست که کاری برای مردم کرده است. مثل حاکمی یا صاحبمنصبی وقتی میتواند افتخار کند که چیزی روی میز شما میگذارد، موفقیتی، پیشرفتی، رشدی، آبادیای، ارتقای فرهنگیای و ارتقای سطح زندگی مردمی آنوقت اسم این را کارنامهٔ افتخار خود میخواند.
اما آخوند جماعت که هیچ کارش مثل آدمهای معمولی نیست وقتی که زده همه جا را خراب کرده، همه را فقیر کرده، جنگلها را نابود کرده، دریاچهها را خشک کرده، ۴صفر از قدر پول را کم کرده، هزاران تن را کشته و بهدار کشیده، بیش از نیمی از کشور را به زیر خط فقر برده و سفرهها را خالی کرده و... هزار هزارتا «و»ی دردناک دیگر... باز افتخار میکند!! با گردنفرازی (البته در پناهگاه خودش و در مقابل آخوندهای بازجویی شدهٔ خودش) مینشیند و میگوید: «ما پیروز شدیم، بعد از این هم پیروز خواهیم شد».
این است معنی آخوند مرتجع، این است حقیقت استبداد ولایت فقیه.
این آخوند خودش هم خوب میداند که درست در همین روزها روزنامههای خودش ارقام میلیاردی فساد و غارت و دزدی را دارند منتشر میکنند ولی باز افتخار میکند!
خودش دستور داده درست در همین امروز صدها مأمور سرکوبگر مسلح تمامعیار بروند سراغ کارگران محروم هپکو که حقشان را میخواهند! و آنها را مجروح و مضروب کنند. اما باز مینشیند و افتخار میکند که مانده است.
خودش خوب میداند که او و امامش این قدرت را با شیادی حکومت مستضعفان نامیدهاند. مستضعفان یعنی همین هپکوییها. همین هفتتپهایها که حکم ۱۱۰سال زندان برایشان بریده. و معترضانشان را تا سرحد مرگ شکنجه کرده.
آخوند مرتجع قدرتپرست وقیح یعنی این! کسی که خودش خوب میداند که همین امروز ۲۷شهریور روزنامههای خودش دارند مینویسند: «ظرف ۲سال گذشته(۹۶، ۹۷ و حتی ۹۸) حدود ۳۰ تا ۴۰میلیارد دلار پول از کشور توسط ایرانیهایی که وضعیت مالی خوبی داشتهاند خارج شده و با این پول در کشورهایی همچون امارات، گرجستان، ترکیه و... سرمایهگذاری کرده و با این سرمایهها ملک، آپارتمان خریده و یا در بانکهای خارجی پسانداز کردهاند... آنهایی که تا حدودی توان مالی بهتری دارند، امیدی به آینده ندارند و برای همین سرمایههای خود را به خارج از کشور منتقل کردهاند. در سوی دیگر هجوم و فشاری که برای رفتن به خارج از کشور وجود دارد،... که چرا مردم هند، نروژ، ژاپن و یا حتی مردم عراق نمیپرسند فردا چه میشود؟ چرا مردم ما یکی دو سال است که احساس ناامنی میکنند».(فرهیختگان ۲۷شهریور ۹۸)
ولی این آخوند باز افتخار میکند که ۴۰سال ماندهایم!
ای کاش این حکومت ۴۰ثانیه هم نمیماند وقتی که کودکان در سیستان و بلوچستان معنای کفش را نمیدانند و پابرهنه در کپرهایشان بزرگ شدهاند.
ای کاش ۴۰ثانیه هم نمیماند وقتی مادری در ثلاث باباجانی ۲سال بعد از زلزله میگوید هیچ کاری برایم نکردند.
ای کاش نمیماند تا خزر را بر باد نمیرفت. هامون خشک نمیشد و طبقهٔ متوسط ایران محو نمیشد.
چند قلم دیگر از افتخارات این آخوند سبع خونخوار غارتگر را ببینید؛ همین امروز روزنامههای خودش نوشتهاند:
فرهیختگان ۲۷شهریور: «هنوز زمان زیادی از ماجرای اعلام احکام کارگران و فعالان کارگری هفتتپه نمیگذرد؛ احکامی که مشخص نشد این احکام چرا و چگونه صادر شده است... بعد از آن... کارگران شرکت کنتورسازی قزوین برای چندمینبار... مطالباتشان را فریاد زدند. کارگران شرکت کنتورسازی قزوین رکورددار مطالبات حقوقی در کشور هستند. بنا بر اطلاعات موجود از سال ۹۵ تا امروز کارگران این شرکت حقوق نگرفتهاند و آنچه نصیبشان شده... اخراج بوده است... کارگران هپکو هم به جمع آنها اضافه شدند و سر به اعتراض گذاشته و اعتراضشان هم تندتر و شدیدتر از قبلیها زخمی و دستگیری داشته است. در شرح چرایی و چگونگی وقوع این اتفاقات اگر قرار بر بیان یک کلیدواژه باشد آن حتما خصوصیسازی رانتی و خصولتیسازی شرکتها و کارخانههایی است که روزگاری بروبیایی داشتند و تنهبهتنه و حتی بالاتر از برندهای بزرگ خارجی تولید میکردند و برای کشور افتخار میآفریدند».
میبینید که رسانههای خود این آخوند هم به نابود کردن کارخانههای بزرگ کشور توسط رژیم آخوندی اعتراف میکنند.
افتخار دیگر این است:
جهان صنعت ۲۷شهریور ۹۸ نوشت: «حضرات همچنان بر خر مراد مناصب و مقامات خود سوارند و خود را هم از بابت این همه سوءمدیریت، پاسخگوی هیچکس نمیدانند. تو گویی که آنها در سیاره دیگری زندگی میکنند چون نه خانههایشان، نه سفرههایشان، نه مدرسه فرزندانشان، نه میزان حقوق و مزایایشان و تجملات زندگیشان هیچ شباهتی با زندگی اکثریت قریب به اتفاق خانوارهای ایرانی در این شرایط سخت و طاقتفرسا ندارد... با این اقدام دولتمردان، کشور با بحران جدید حذف طبقه متوسط روبهرو شده است. این طبقه بهدلیل افزایش قیمتها و نرخ تورم تمایل زیادی به طبقه پایین جامعه پیدا کرده است. امروز جامعه دارای ۲طبقه پایین و بالاست که این شکاف عمیق طبقاتی در خلأ یک طبقه، بار سنگینی را بر مردم تحمیل کرده است».
نمونههای اینطور افتخاری که در حقیقت ننگ است اما آخوند به آن افتخار میکند بهطور واقعی بیشمار در حد یک کتاب بزرگ است.
نمونهها از سپوری که ۷ماه است دستمزدش را نمیدهند... و معلوم نیست به بچههایش چه میدهد بخورند.
نمونهها از مادری که بچهاش را در جنین حاضر شده به ۵میلیون تومان بفروشد.
نمونهها از دیوارهایی که بازار کلیه فروشان شده است؛
نمونهها از دخترانی که کیف بردوش از صخره بالا میروند تا به مدرسهشان برسند... نمونهها از... نمونهها... نمونهها از...
ولی باید یک نفر پیدا کنید از خامنهای بپرسد اینها افتخار است؟ هر کس دیگری جز از قبیلهٔ تو بود سرش را پایین میانداخت و آب میشد به زمین فرو میرفت. همچنان که بسیاری از مقامات کشورهای دیگر با یک اشتباه کوچک استعفا میدهند و کنار میروند.
اما آخوند افتخار میکند که ماندهایم. ماندهایم و ایران را خراب کردهایم ماندهایم و مردم را فقیر کردهایم. ماندهایم و همه چیز سفرهٔ مردم را دزدیدهایم. آخر این چه نوع ماندنی است. اینکه از هزار بار مردن و نابود شدن برای هر انسانی بدتر است.
ولی مطمئن باشید که هیچ چیز نمیتواند این آخوند وقیح را از افتخار کردن بهخاطر این ننگها مانع شود. بهجز یک چیز! قیام. قیامی که مقاومتکنندگان ایران رهبریش کنند و مردم را نجات دهند. آن روز شاید... شاید این آخوند وقیح... جلوی دادگاه عدالت قرارش میدهند سرش را پایین بیاندازد. البته آن روز هم اگر سرش را پایین بیاندازد به این خاطر است که در دادگاه عدالتخواهان و در حضور مردمی خواهد بود که سر حکومتش را نگون کردهاند.