رشد افسار گسیخته نقدینگی و همزمان با آن، رشد پایه پولی، تعادل ساختار اقتصادی رژیم آخوندی را بیشازپیش متزلزل ساخته است. اگر چه بهمعنی واقعی کلمه، اقتصاد نظام ولایت فقیه تنها با صدور نفت و مشتقات آن، ظاهری متعادل گونه داشت اما با اعمال تحریمها و سقوط بازار نفت و اخیراً هم هجوم کرونا به ایران، ظاهر و باطن آن یکسان شد. اقتصاد این رژیم همچون مست لا یعقلی است که هردم به این سو و آن سو تلوتلو میخورد، در حالی که کسری سرسامآوری دارد، دست از هزینه کردنهای بیثمر در حوزه ترویج فرهنگ ارتجاعی و بمب و سانتریفوژسازی نمیکشد. صنعت فرتوت آن از کمبود سرمایه مینالد اما در بازار بورس، ارزش سهام شرکتهای ورشکسته سر به آسمان زده است.بانک مرکزی آن ادعای اجرای طرحهای مستقل از برنامههای دولت را دارد در حالیکه موظف است با ترفندهایی کسری بودجه دولت را تأمین کند که یکی از این راهکارها، افزایش شیفت چاپخانه چاپ اسکناس است! یک کارشناس اقتصادی حکومتی میگوید:
«بدیهی است دستیابی به منابع بانک مرکزی برای دولتها راحتتر است، جنجالی درپی ندارد و تنها با دستور چاپ اسکناس و افزایش شیفتهای کاری کارخانه چاپ اسکناس بانک مرکزی ممکن میشود؛ موضوعی که در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد نیز اتفاق افتاد و با وجود تعطیلی صنایع تولیدی، شیفتهای کاری کارخانه نشر اسکناس بانک مرکزی بیشتر شد» (جهان صنعت ۱۲تیر۹۹).
حباب بورس؛ چوب زیر بغل دولت برای تأمین درآمد
در حالیکه همگان از هجوم نقدینگی به بازار بورس در وحشت و نگرانی بهسر میبرند، دولت آخوند روحانی از معاملات روزی ۱۰هزار میلیارد تومانی در بورس سود میبرد. از هر معامله در بورس نیمدرصد مالیات میگیرد و درآمد کسب میکند؛ و از این راه قصد دارد تا ۵۰هزار میلیارد تومان به خزانه خالی خود وارد کند. گرچه با افزایش نرخ دلار سودای دیگری در سر دارد تا از این راه نیز کسب درآمدی کند. یک تحلیلگر حکومتی تأکید میکند:
«در واقع دولت از هر معاملهیی نیمدرصد مالیات میگیرد و درآمد کسب میکند. یکی از علل مهم قدرت گرفتن بورس همین مسأله است» (اسکناس ۱۲تیر۹۹).
تامین کسری بودجه با افزایش قیمت دلار
تبوتاب بازارهای بورس و خودرو و مسکن و دلار چنان است که از صبح تا شب معادلات آنها بهم میریزد و کارگزاران دستاندرکار هدایت امور که سهل است بلکه کلیت حکومت ولایی نیز از این همه نوسانات و پیچهای خطرناک سرگیجه گرفتهاند. در همین بازار ارز هر یک تومانی که بالا میرود بقیه ارزیابیها را بهم میریزد و از همه جا مهمتر حساب و کتاب دولت آخوند روحانی است که فشل شده است. اما از سوی دیگر این دولت کلاه گشادی برای کسب درآمد از این راه دوخته است.
حسین راغفر اقتصاددان حکومتی درباره افزایش قیمت ارز میگوید:
«یکی از مهمترین تصمیمات برای تأمین هزینهها بالا بردن نرخ ارز است. مهمترین دلیل افزایش نرخ ارز، تأمین کسری بودجه است. تمام نظام سیاسی اقتصادی تصمیم گرفتند که فعلاً از جیب مردم هزینهها را تأمین کنند» (ایلنا ۱۶تیر۹۹).
مقصریابیهای باندی
محمد خدابخشی نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، تقصیر را به گردن نبود مدیریت نقدینگی میاندازد. گویی بیتعادلی و از هم گسیختگی اقتصاد کشور فقط یک عامل دارد و بقیه عوامل سرجای خود قرار گرفتهاند. او میگوید:
«در روزهای اخیر شاهد افزایش نرخ ارز بودیم و اگر بخواهیم مقصر را بیابیم باید نبود مدیریت بهینه نقدینگی در کشور را عامل اصلی معرفی کنیم. حجم بالای نقدینگی موجود در جامعه در شرایط کنونی رکود حاکم بر اقتصاد و عدم هدایت درست آن، موجب شده تا این نقدینگی به سمت برخی بازارها مانند ارز، مسکن، خودرو و ... هجوم برده و باعث افزایش قیمت این کالاها شود» (تجارت۱۶تیر۹۹).
خدابخشی همچنین در مورد بیتعادلی آشکار اقتصادی کشور را میگوید:
«سرازیر شدن نقدینگی به این بازارها در شرایطی است که ما در واحدهای تولیدی با مشکل نقدینگی مواجه هستیم یعنی واحدهای نیمه فعال و راکد بهدلیل نداشتن سرمایه در گردش و نقدینگی بعضاً در حالت رکود و تعطیلی قرار دارند» (همان منبع).
آدرس غلط برای یافتن مقصران اقتصاد
بیماری «فرافکنی» در ارکان نظام ولایی چنان رسوخ کرده است که اگر فروید هم از آرامگاهش برخاسته و سری به ایران تحت حاکمیت آخوندها میزد از این رواج یافتگی یافتههایش غرق در حیرت میشد. یکی از تصدیق کنندههای این موضوع مصطفی هاشمیطبا از اصلاحطلبان قلابی است که در دولتهای پس از انقلاب شرکت داشته است و در پیدایی وضعیت خراب حاضر نقش آفرین بوده است. او میگوید:
«شرایط اقتصادی فعلی ایران نه خوب است و نه قابل دفاع. به همین روی، بهجای آن که فقط دنبال مقصران این وضع بگردیم، باید دنبال طراحی روشها و سیاستهایی باشیم که بتواند شرایط اقتصادی را بهبود بخشد. متأسفانه گرچه افراد و گروههایی ... دنبال مقصر میگردند تا افکار عمومی را متوجه آنکه در دسترس نیست و شخص مجهولی است، کنند و با انحراف ذهنی، مردم از چگونگی سیاستهای گذشته، حال و آینده غافل بمانند» (شرق۱۶تیر۹۹).
روزگاری بود که حکومت ولایت فقیه صدها میلیارد دلار از راه فروش منابع کشور به چنگ میآورد و در طول دههها این مبلغ به هزاران میلیارد دلار هم میرسید و در عین ملت ایران را چنان سرکوب میکرد که حیرت جهانیان را برمیانگیخت. همسایهها را با گروههای نیابتیاش آزار میداد و باجگیری میکرد و برای ساخت بمب اتمی هر کاری که میتوانست میکرد... امروز اما دیگر در حل و فصل معیشت روزانه خود مانده است. خفگی اقتصادی ناشی از سیاستهای ایران برباد ده نظام و ویروس کرونا تشت بیکفایتیاش را از بام تکبر تو خالی به زمین رسوایی زده است. مردم عاصی و گرسنه و فاقد کمترین ملزومات زندگی منتظر فرصتی برای ضربه نهایی بر حاکمیت ولایت فقیه و حسابرسی از چهل سال جور و ظلم این نظام هستند.