بیش از چهار دهه است که دیکتاتوری آخوندی با صرف میلیونها دلار و تومان، در کار تغییر دادن جنگ اصلی و تضاد اصلی در ایران و در سطح بینالمللی است. آماج اصلی و تمرکز این سیاست، مقاومت ایران در هیأت شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران بوده است و کماکان ادامه دارد.
از طرفی دیپلماسی مقاومت ایران با درک قانونمندیهای جهان تکقطبی و ضرورت آوردن وجدانهای بیدار بشری به میز منافع ملی ایران، توانسته است ضربات کاری و گاه کمرشکن بر سیاست صدور ارتجاع و معاملهٔ جهانی با آن وارد نماید.
هدف دیپلماسیِ موفق مقاومت ایران، کسب توجه وجوه سیاسی، حقوقی و قانونی در پنج قارهٔ جهان به حمایت از مشروعیت مبارزه و مقاومت علیه یک نظام تمامیتخواه است. برانگیختن وجدانهای بیدار بشری در حمایت از این مقاومت و فعالیتهای داخلی و بینالمللیِ آن، یکی از افتخارات انسانی و ملی و میهنی در طی چهار دههٔ گذشته میباشد.
هماینک شاهد دستآورد عینی و مادی این دیپلماسیِ موفق در سایهٔ یک مبارزهٔ طولانی و مشروع هستیم. در بیستو چهار ساعت گذشته، خبر «ثبت رسمی و اجازه فعالیت گروه پارلمانی دوحزبی دفاع از حقوق و حفاظت اشرف۳ در کنگره آمریکا» به یکی از خبرهای مهم و فوری تبدیل شد. بیشک آثار این ضربهٔ سیاسی و دیپلماتیک، از این پس بیشتر دامان سیاست صدور تروریسم و شیطانسازی اتاق فکر نظام را خواهد گرفت. عبارتهای سیاسی و حقوقیِ بسیار قوی در این بیانیه، چشماندازی را ترسیم میکنند که گویای پیشروی و تفوق مقاومت و پایداریِ سازمانیافته بر شبههافکنیها و شیطانسازیهای تبلیغات نظام آخوندی و همسویان و همصدایانش هستند.
دو محور از این بیانیه، تأکید بر مشروعیت یک مبارزهٔ تاریخی و اجتماعی علیه هر گونه دیکتاتوری در ایرانزمین است. واضح است که همین مبارزهٔ تاریخی و اجتماعی با تداوم پایداریهایش بوده است که فروغ روشن مشروعیت خود را بر وجدانهای بیدار ایرانی و جهانی ساطع نموده است تا چنین توصیف حمایتآمیز را جلب نماید:
«حمایت از جنبش دموکراتیک ایران و جامعه ایرانیان در آمریکا که خواهان یک جمهوری دموکراتیک و غیرهستهیی هستند و از گزینه سوم یعنی نفی جنگ خارجی یا مماشات با رژیم حمایت میکنند. حمایت تظاهر کنندگان ایرانی که مخالف دیکتاتوریهای سلطنتی و مذهبی هستند.»
پس از قیام سال ۱۴۰۱، تمرکز دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی حکومت آخوندی بر اشرف۳، از اصلیترین فعالیتهای دیپلماتیک دولت گماشتهٔ ولیفقیه بوده است. اشرف۳ که نماد سرفراز استمرار یک پایداری پرشکوه ۴۰ ساله در پیوند با آرمان آزادی و تاریخی مردم ایران میباشد، از قضا تبدیل به یکی از محورهای جذب حمایتهای داخلی و بینالمللی از مقاومت ایران شده است. پیشینه و تاریخچهٔ مبارزات نقد این کانون آزادیخواهی و استقلال همهجانبهٔ یک مقاومت، بسیار مورد توجه وجدانهای بیدار بشری در اکناف جهان واقع شده است. این پایداری و نماد مجسم امیدبخش و شورانگیز آن، اینچنین در بیانیه اهداف گروه پارلمانی دو حزبی مورد تأکید و حمایت سیاسی و توجه حقوقی و قانونی واقع شده است:
«نظارت بر رفتارهای منفی و مخرب وزارت اطلاعات و شعبههای آن نظیر انجمن نجات بهویژه علیه ساکنان اشرف۳، همکاری با دولت آلبانی و رهبران شهر اشرف از جمله سفر و بازدید در آلبانی، دعوت مخالفان در اشرف۳ برای سخنرانی در جلسات علنی از طریق آنلاین، دعوت از سازمانهای بینالمللی و کارشناسان برای مستندسازی و بررسی عوامل تهدید و حملات علیه ساکنان شهر اشرف و همکاری با اعضاء کنگره و شهروندان حوزه آنها برای ترتیب دادن سفر هیأت کنگره به اشرف۳».
یک بند دیگر از این بیانیه، بسیار قابل توجه و تأملبرانگیز است؛ مضحکه بودن مثلاً محاکمهٔ غیابی مجاهدین توسط دستگاه قضاییه تحتامر ولی فقیه، هم در داخل ایران جز تمسخر و طنز برنینگیخته است، هم در خارج ایران هیچ طرف جدی و آشنا با صحنهٔ سیاسی ایران را نفریفته است. در بیانیهٔ گروه پارلمانی دو حزبی، یک بند بسیار کوتاه، گویای معنای واقعی آن در منظر جهانیاست:
«یکی از اقدامات رژیم، یک دادگاه نامشروع غیابی علیه افراد اشرف است. این کاملاً احمقانه است، این شیطانی است. دیکتاتور بیرحم امروز، فردا دیگر وجود ندارد.»
مشاهده میشود که واقعیتهای اثبات شده و نقد و مادی، گواهی میدهند که دیپلماسی مقاومت ایران منطبق بر پاسخ به تضاد اصلی یعنی نظام ملایان و پایداری بر منافع ملی یعنی آزادی، برابری، دموکراسی و حقوقبشر اتخاذ شده است. محصول بالفعل این دیپلماسی، رقم زدن چنین تعادل قوایی به نفع جبههٔ خلق برای آزادی ایران و محدود کردن میدانداری جاسوسی و تروریسم نظام آخوندی ــ بهطور خاص پیرامون مقاومت ایران و اشرف۳ ــ است.
از این پس نیز هر سیاستی که با این شاقول و معیار تنظیم باشد، سودآوریِ سیاسی و دیپلماتیک بسا بیشتری را بهنفع جبههٔ مردم ایران در راستای قیام سازمانیافته برای سرنگونی نظام ملایان محقق خواهد کرد.