اخیراً پاسدار سعید قاسمی در مصاحبه با تلویزیون افق رژیم(یکی از کانالهای اختصاصی پاسداران) نکاتی گفت که حاوی نکات مهم و جالبی از درون رژیم است. اینجا به ۲-۳مورد از گفتههای پاسدار قاسمی اشاره میشود.
وی گفت: «تو هزار نفر که برای آنها سخنرانی کردم فرمان گام دوم را چهقدر خواندهاید یکدهم دست بلند کردند». ابتدا باید یادآوری کرد که پاسدار سعید قاسمی اساساً برای لباسشخصیهای رژیم و باندهای چماقدار قرارگاه عماریون و در واقع برای «وحشی»ترین عناصر سرکوبگر این نظام که نمونههایشان فقط و فقط در اتاقهای بازجویی و شکنجهگاههای اطلاعات پیدا میشود، سخنرانی میکند. البته وی اگر در مجللترین سالنهای برج میلاد و سالن آمفیتئاتر دانشگاه تهران هم سخنرانی کند باز هم شنوندگانش همان عناصر نامبرده بالا خواهند بود چرا که جز اینها کسی پای صحبتهای وی وقت تلف نمیکند. غرض از این مقدمه این است که روشن شود همین خلصترین و زبدهترین و بهقول لاجوردی دژخیم «عنصری»ترین عناصر نظام هم به سخنرانیهای خامنهای گوش نمیکنند یا به بیان دقیقتر از هر ۱۰فالانژ تیغکش ۲۴عیار رژیم، فقط یکنفرشان حرفهای آقایشان را گوش میکند آن هم حرفهای سرفصلی و مهمش را وگرنه که سایر حرفهایش را سالی یکبار هم احتمالاً گوش نکنند و بیشتر سرشان گرم انجام جرم و جنایتهای خودشان است!
به این میگویند «یک نظام ایدئولوژیک و کاملا مکتبی».
دومین نکته مهمی که پاسدار قاسمی گفته از اولی جالبتر است. وی خطاب به اراذل حزباللهی گفت: «باید اقدام کرد، اقدام هم یعنی «خفتگیری»! و بعد هم توضیح داد که «خفتگیری» یعنی همانکاری که با منتظری کردند و او را از کرسی جانشینی خمینی پایین کشیدند!
سومین نکتهای که سعید قاسمی به بچههایش گفت، ضرورت پاکسازی ادارات و وزارتخانهها و نهادهای نظام از «اغیار» است که عمدتاً منظورش همان عناصر باند رقیب است که وی آنها را سرطان نامید، سرطانی که پیکره انقلاب را فراگرفته و باید از آن عبور کنند.
اما چهارمین نکته مهم سعید قاسمی هنگامی است که مجری از وی درباره امید و آینده و راهکار خروج از وضعیت فعلی سؤال میکند، آن هم پس از تمام این مقدمات و یادآوری لزوم «خفتگیری» و... و اینجاست که پاسدار سعید قاسمی عنان اختیار از کف داده و در استیصال مطلق میگوید: «امیدی به آینده متصور نیست... نمیدانم چه میشود»!
واقعیت اینکه تماشای عجز و استیصال جانور درندهخویی که در جریان کهریزک علناً و از تلویزیون حکومتی رسماً جوانان مردم را به کهریزکی کردن و تجاوز تهدید میکرد و اکنون حسرت روزگار «خفتگیری» منتظری را میخورد و با ترس و لرز چشم بهراه رسیدن سال ۹۸ از راه است، عبرتانگیز است.
چه شده که درندهترین پاسدارها، اینهمه ناامید شدهاند؟
اکنون سؤال مهم این است که چه اتفاق جدیدی افتاده که مهاجمترین پاسدارها و غدارهبندان نظام اینهمه ناامید شدهاند؟
واقعیت این است که:
نظام در رأس هرم قدرت سیاسیاش بهشدت شقه شده است.
وضعیت اقتصادی رژیم رو به تشدید خفگی است.
وضعیت اجتماعی نیاز به توضیح ندارد، روزانه هر بسیجی و پاسداری در هر نقطه ایران که باشد اگر سرش را هم زیر برف کرده باشد باز میتواند با چشم خودش از یک تا ۱۰حرکت اعتراضی را یا ببیند یا در موبایلش خبرهایش را دریافت کند.
اکنون کمتر روزی است که در مقابل مجلس ارتجاع یا وزارتخانههای متعدد یا بانکهای ورشکسته نظام، یک تظاهرات اعتراضی برپا نبوده و بساط شعارهای آنچنانی برقرار نباشد! سعید قاسمی در همان مصاحبه با کانال افق پاسداران گفته بود: «در فتنه و چالش معیشتی که کل مردم فکر میکنند اینجا آلنده است(منظورش این است که مردم فکر میکنند اینجا شیلی است و ما هم آلنده هستیم! که) زنها بریزند با قابلمه حکومت آلنده را نابود کنند»!
به هر حال تصویری که پاسداران از روزهای آینده دارند اگر این باشد که کلاهشان پس معرکه است! چون دوره تظاهرات با قابلمه سپری شده و اکنون نوبت حرکت کانونهای شورشی است با ابزار و یراق خاص خودشان که پاسدار قاسمی به اندازه کافی با آنها افتخار آشنایی دارد!
اما ادامه تشریح وضعیتی که پاسدار قاسمی را اینهمه به وحشت انداخته:
محاصره نفتی رژیم ادامه دارد و روزبهروز حلقهاش تنگتر هم میشود.
اروپاییها هم روی سازوکار مالی موسوم به «اینستکس» بهشدت به حرکت در چارچوب مقررات ضدپولشویی تأکید میکنند که البته برای رژیم تندادن به آنها در حکم خودکشی از ترس مرگ است! و خلاصه در دور آتی نبرد ملت با آخوندها، دیگر نه از آمریکا و اوباما خبری است و نه از اروپا و سیاست مماشات!
در منطقه هم که البته آقای سیستانی آب پاکی را روی دست روحانی ریخت و صریحاً با اشاره به وحوش مسلح رژیم در عراق از آنها خواست که صحنه سیاسی عراق را ترک کنند. دولت عراق هم که پیشاپیش اعلام کرده در جریان تحریمهای جهانی بر ضد آخوندها، خود را ملتزم به قوانین بینالمللی تحریمها میداند و حتی از پرداخت میلیونها دلار پول گاز خریداری شده از رژیم هم به همین علت سر بازمیزند!
حرکت مراکش از راهندادن آخوندها به جلسه کنفرانس بینالمجالس اسلامی در آن کشور نیز حرکت تحقیرآمیزی بود که برای رژیم یک بیآبرویی دیگر بههمراه آورد.
همین چند روز پیش مجدداً حقوقبشر ملل متحد و گزارشگر ویژه ایران، رژیم را شلاقکش کردند و بار دیگر طبل رسوایی رژیم را از بام حقوقبشر سازمان ملل به پایین انداختند!
با توجه به این نکات است که شاید باید منصفانه به پاسدار قاسمی حق داد که اینهمه ناامید و دلزده مصاحبه کند! ظاهراً اینبار حق با حاج سعید است که امیدی به آینده نداشته باشد! حالا دیگر حتی او هم نمیداند چه خواهد شد؟! گرچه که کانونهای شورشی و مردم بهخوبی میدانند چه خواهد شد!