روز جمعه ۱۸بهمن، گماشتههای ولیفقیه ارتجاع در جمعهبازارهای رژیم و سپس روزنامههای باند خامنهای در تاریخ ۱۹بهمن بر حمله علیه روحانی و باند او متمرکز بودند و عموماً حرفهای خامنهای را تکرار کردند. آنها در این میان حرفها و نکات قابل توجهی را هم آشکار نمودند.
«دولت جوان حزباللهی» و خطرات آن
امامجمعهٔ تبریز ضمن تأکید بر اهمیت انتخابات پیش رو و «چیدمان» آن گفت: «این مجلس میتواند در آینده یک دولت جوان حزباللهی را تضمین کند». جالب است که آخوند مزبور (آل هاشم) متوجه خطر این اقدام و باز شدن شکاف در رژیم هم بود و هشدار داد: «طبیعی است با توجه به اهمیت و حساسیت انتخابات مجلس، دشمن بیکار ننشسته و به اقدامات شیطانیاش ادامه میدهد و تدارک میبیند؛ پس در این رابطه ما نباید بهجان همدیگر بیافتیم».
منظور نمایندهٔ خامنهای از دشمنی که بیکار ننشسته، بهروشنی دشمن برانداز است. بالاگرفتن تبلیغات علیه مجاهدین طی این روزها و پخش انبوهی سریال و برنامه تلویزیونی و غیره علیه مجاهدین بهبهانهٔ دههٔ زجر را هم بایستی در همین رابطه و برای خنثی کردن این خطر دید.
امامجمعهٔ اژیه اصفهان هم از «دولت جوان و حزباللهی» که «زیربنایش در مجلس ایجاد میشود» صحبت کرد. عبارت «دولت جوان و حزباللهی» عبارت خود خامنهای است که در تاریخ اول خرداد ۹۸ خطاب به بسیجیهای رژیم در دانشگاه که از روحانی و دولت او شکایت میکردند، گفت: «اگر شما جوانان زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان حزباللهی فراهم کنید، غصههای شما تمام میشود و این غصهها فقط مخصوص شما نیست».
اکنون تکرار این مطلب از زبان گماشتههای خامنهای، نقشهمسیر او را برای انقباض کامل رژیم نشان میدهد که مجلس یکدست، اولین قدم و زمینهسازی برای آن است.
پاتک باند مغلوب
در مقابل، باند مغلوب هم حملاتشان را بیشازپیش علیه شخص خامنهای و اختیارات نامحدود او تیز کردهاند. شهابالدین بیمقدار، عضو کنونی مجلس ارتجاع، با بیان اینکه باید در قانون اساسی بازنگری صورت بگیرد تا ارگانهایی که انتخابی هستند، اختیار بیشتری داشته باشند، گفت: «اگر میخواهیم نظام پایدار بماند، باید توجه خاص داشته باشیم که امروز ارگانهای انتصابی اختیارات زیادی دارند و بهراحتی میتوانند از اختیارات شرعی و قانونی خودشان استفاده کنند».
روحانی روز ۱۶بهمن در نامهای به معاون اول خود جهانگیری خواستار «تهیه و ارائهٔ لایحهای برای اصلاح بخش نظارت بر انتخابات » شد که بیانگر قصد او برای ایستادن بر تهدید خودش میباشد. آیا او تا آخر این خط خواهد رفت؟ در روزهای آینده بیشتر روشن خواهد شد و طی این مدت حملات به وی افزایش خواهد یافت تا او را مرعوب کرده و وادار به عقبنشینی کنند.
خامنهای چه خواهد کرد؟ آیا اگر روحانی تصمیم به رویارویی بگیرد، با توجه به خطر شکاف در رژیم و خطر فوران قیام، خامنهای کوتاه خواهد آمد و سهمی از مجلس و قدرت و غارت را به روحانی و باندش خواهد داد؟ یا با توسل به شیوههای ترور و ارعاب خط خود را پیش خواهد برد و انقباض رژیمش را تکمیل خواهد کرد. این یک دوراهی استراتژیک است که بار دیگر ولیفقیه ارتجاع بر سر آن قرار گرفته است.
دوراهی خودکشی یا مرگ
در سال ۱۳۸۲ شورای ملی مقاومت در بیانیهٔ سالانهٔ خود با اشاره به همین دوراهی نوشت: «رژیم آخوندها یا باید مسیر گذشته را با اصالت دادن به صدور بنیادگرایی ادامه دهد که در این صورت، با ادامه پیشروی و دخالت بیشتر در عراق و سنگاندازی در روند صلح خاورمیانه، در داخل کشور به انقباض و سرکوب بیشتر و جراحی در درون رژیم متمایل میشود. در اجرای این سیاست، رژیم باید انزوای هر چه بیشتر بینالمللی و تشدید فشارهای جهانی را بپذیرد و برای آن برنامهریزی کلان انجام دهد... در حالت دیگر، رژیم باید از صدور بنیادگرایی دست بردارد و دست پروردگانش در عراق را که برای آنان انرژی و هزینه بسیار مصرف کرده، رها کند و درصدد انطباق خود با آرایش جدید منطقه برآید و جامهای زهر را یکی پس از دیگری بنوشد».
اکنون رژیم بار دیگر بر سر دوراهی انقباض و جراحی یا تسلیم در برابر بحرانهای موجود، یا همان دوراهی خودکشی یا مرگ قرار گرفته، که در موقعیتی بهمراتب وخیمتر و شکنندهتر از هر زمان دیگر است.
اگر خامنهای از یکدست کردن نظامش و در واقع از انقباض دست بردارد، باید به جامزهرهای پیاپی یا بهقول خودش به تنزل بیپایان تن بدهد که انتهای آن نفی ولایت فقیه است.
اما اگر برای رویارویی با بحرانهای مرگباری که در برابر نظامش هست، بخواهد تا آخر مسیر انقباض پیش برود، بهگفتهٔ رهبر مقاومت، مسعود رجوی: «...کانونهای شورشی بهعنوان جرقه و آتشزنهٔ قیامها وارد کار میشوند. این نوک هرم قیامها و معینعمل سمتدهنده و راهنماست. عامل استمرار و تضمین پیشرفت و پیروزی است. از تثبیت و تکثیر و ترکیب آنها با یکدیگر در شهرهای شورشی یکانهای ارتش آزادی پدید میآید».(۱۲آبان۱۳۹۷)