728 x 90

«انتخاب استراتژیک» یا بن‌بست استراتژیک؟

بن بست استراتژیک
بن بست استراتژیک

با نزدیک شدن سرآمد نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری در نظامی که بر اساس ولایت فقیه و نظارت استصوابی بنا شده، بیش‌از‌پیش بن‌بست استراتژیک نظام ولایت فقیه نمایان می‌شود. این نظام اگر می‌توانست در برخی سرفصل‌ها مانند جنگ خلیج‌فارس و مشغول شدن جامعه جهانی به اشغال کویت از سوی عراق از سرنگونی به‌طور موقت جان به در ببرد یا به‌نمایش مدره شدن و بازی با برگ خاتمی و اصلاحات قلابی روبیاورد، در حال حاضر از این‌گونه مانورها عاجز است.

 

برگ سوختهٔ اصلاحات قلابی

برگ اصلاح‌طلبی قلابی، حتی در حد احزاب «مینیاتوری» و «پفکی» و دارای چند عضو برای به بازی گرفته شدن و رنگین کردن ویترین انتخابات حکومتی نیز کارآیی خود را از دست داده است؛ احزابی که با دم‌چرخانی چاپلوسانه برای باند مقابل به تکه استخوانی از خوان یغما قانع هستند.

«چند گروه و حزب مینیاتوری ۳-۲ نفری و یکی دو حزب چند صد نفره در تهران که در خوش‌بینانه‌ترین حالت جمعاً قدرت بسیج ۵۰.۰۰۰ نفر را ندارند و فقط در فصل انتخابات به کمک برخی اشخاص شهیر فعال می‌شوند تا سهمی از قدرت را بگیرند، به همراه ۱۵نفر منصوب از طرف یک کمیته ۹نفره که آن هم منصوب است و همه وابسته به یک قبیله سیاسی و محفل رفاقتی در تهران هستند باز، گردهم آمدند تا در آستانه آنچه که انتخابات ۱۴۰۰ نامیده می‌شود، لویی‌جرگه‌ای بسیار نازل، بی‌کیفیت‌، ضعیف و شکننده و غیر دموکراتیک‌تر از لویی ‌جرگه افغانستان، تحت عنوان نهاد اجماع ‌ساز انتخاباتی اصلاح‌طلبان تشکیل داده و با بهره‌گیری از ترفند ترساندن مردم از بدترین، آنها را به شرکت در انتخابات و رأی دادن به بدترِ مورد نظر خود تشویق و هم‌چون گذشته یکی را پفکی بالا آورده و به‌نام نجات‌بخش کشور به مردم قالب کنند و از این‌طریق به‌قول واعظی رئیس دفتر حسن روحانی؛ سهمی در حد استاندار و مدیرکل برای خود و هم قبیله‌ای‌هایشان گدایی کنند و باز به روندی که کشور و مردم را به وضع موجود رسانده است استمرار و مشروعیت ببخشند!» (روزنامه حکومتی مستقل. ۲۸بهمن۹۹)

 

بن‌بست استراتژیک

وضعیت فلاکت‌بار نظام ولایی و باندهایش به‌گونه‌یی در این تعریف محمد غرضی بیان شده است: «چپ نمی‌تواند دولت نگه دارد و راست نمی‌تواند ملت نگه دارد». . این تعریف بیانگر بن‌بست استراتژیک نظام ولایی است.

پرداختن به وضعیت اصلاح‌طلبان قلابی به این معنا نیست که پایگاه انتخاباتی خامنه‌ای در میان اصول‌گرایان مستحکم است. خامنه‌ای در میان باند خود نیز قدرت انتخاب چندانی ندارد. او یک‌بار رئیس‌جمهور اصول‌گرا را در قامت احمدی‌نژاد آزموده است. دورخیز او برای روی کار آوردن گزینهٔ موهومی به نام «دولت جوان حزب‌اللهی»!، برای تکمیل پازل انقباض نظام، یک انتخاب از سر گشایش نیست، آخرین برگ تکراری اوست. این امر در صورت تحقق، قاعدهٔ نظام او را کوچک و کوچک‌تر خواهد کرد و طیف بیشتری از سرخوردگان قدرت را به جمع ناراضیان هل خواهد داد.

 

عجز حکومت در تدارک یک نمایش انتخاباتی

آنچه مسلم است، این‌که نمایش انتخابات مجلس ارتجاع در اسفند۹۸ اثبات کرد که حکومت دیگر نمی‌تواند حتی با مهندسی آرا مدعی رأی‌آوری و شرکت گستردهٔ مردم در این‌گونه نمایش‌ها شود. این یک چالش جدی برای استبداد دینی طی روزها و ماه‌های نزدیک شدن بر سرآمد انتخابات ریاست‌جمهوری است.

روزنامهٔ اعتماد ۲۸بهمن۹۹ این چالش را با وحشت «خستگی و ناامیدی مردم از وضعیت موجود» نامیده است.

«راست و چپ سیاسی بر سر هر چه با یکدیگر اختلاف‌نظر داشته باشند، بر سر این‌که مردم از وضعیت موجود خسته و ناامید‌ند، اشتراک نظر دارند».

البته صفت‌های «خستگی و ناامیدی» صفت‌های پاسیو و منفعل هستند و نمی‌توانند وضعیت موجود را به‌گونه‌یی کامل توصیف کنند. آنچه در زیر پوست جامعه می‌گذرد، نارضایتی انفجاری از اوضاع کنونی است و هر آن برای شعله کشیدن و رخ‌ نمودن خود بی‌تابی می‌کند. این روزنامه نیز ناخواسته آن را با تعابیری مانند «بد و بیراه گفتن و عصبانیت مردم» بیان کرده است.

خامنه‌ای در چنین وضعیتی با برگزاری یک انتخابات به‌شدت فرمایشی با شرکت زیر مینیمم از باند خودش بیش‌از‌پیش تضعیف می‌شود و مجبور است برای حفظ تعادل به انقباض بیشتر رو بیاورد.

 

آیا خامنه‌ای توان انتخاب استراتژیک دارد؟

تاجزاده، از اصلاح‌طلبان قلابی تلویحا این وضعیت را بن‌بست استراتژیک می‌نامد؛ بن‌بستی که استبداد دینی را با قیامی دیگر از جنس آبان۹۸ روبه‌رو می‌سازد. او برای خلاصی از آن خواستار یک انتخاب استراتژیک است. این انتخاب استراتژیک از دید او مذاکره با آمریکا بر سر برجام است.

«تاجزاده معتقد است که باید هر چه سریع‌تر دست به یک انتخاب استراتژیک زد تا پیش از آن که احیاناً ماجرایی شبیه به آبان‌ماه ۹۸ و گرانی بنزین تکرار شود» (همان منبع).

انتخاب استراتژیک برای برون‌رفت از بحران سرنگونی مستلزم آن است که خامنه‌ای بر سر برجام دست به یک قمار بزند؛ قماری که می‌تواند منجر به باخت هیمنهٔ ولایت فقیه و موقعیت آن در نظام ولایی شود. یعنی به تقلید از خمینی ادای او را در آورد و جام‌زهر اتمی را سر بکشد.

آیا خامنه‌ای با نظام غرق در بحرانش از یکطرف و با خشم و نفرت انفجاری جامعه از طرف دیگر، توان چنین انتخابی را دارد؟

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6cdddc45-4176-4f77-aefe-c008b1158f48"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات