ابهامات تأملبرانگیز موجود در پروژهٔ انتقال آب دریای خزر به سمنان و اصرار رژیم بر اجرای این پروژه به هر قیمت، شبهه هر ناظری را برمیانگیزد! که نکند بعد از «جنگلخواری»، «کوهخواری» و «زمینخواری» و نظر به شیوع «همهچیزخواری» در نظام ولایت فقیه، نوبت به پدیدهٔ نوظهور «دریاخواری» رسیده باشد!
جدی بودن ابهامات پروژهٔ یادشده را میتوان از برآشفتگی عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیطزیست رژیم، در قبال پرسشهای رسانهها دریافت که میگوید: «برخی افراد موضوع انتقال آب دریای خزر را سیاسی میکنند در حالی که این موضوع در حیطه اختیار وزارت نیروست و به هیچ کسی ربطی ندارد.(خبرگزاری مهر ۱آبان ۹۸)
روحانی دربهدر بهدنبال سرمایهدار
سابقهٔ این طرح که از قرار معلوم «مصارف انتخاباتی» متعددی هم داشته به دورهٔ خاتمی برمیگردد؛ اما بهنظر میرسد که رژیم تصمیم گرفته این طرح را به مرحله اجرا درآورد.
«از نظر دولت مشکلات انتقال آب از شمال ایران به استان سمنان برطرف شده و کارهای مطالعاتی مربوطه نیز انجام شده است و اگر سرمایهداری بخواهد برای انتقال آب از شمال به مرکزیت کشور از جمله سمنان اقدام کند، دولت این آمادگی را دارد تا امکانات لازم را در اختیار او قرار دهد».(ایرنا ۱۳آذر ۹۷)
با کمی دقت در این اظهارات روحانی که سال گذشته در شاهرود بیان کرد، میتوان فهمید که پروژه با مخالفتهای زیادی مواجه بودهاست اما روحانی با شیادی سعی کرد که با عبارات «مشکلات انتقال برطرف شده» و «کارهای مطالعاتی انجام شده» آنها را دور بزند!
ابهامات و سؤالات بیپاسخ در مورد پروژه
خبر گزاری حکومتی ایرنا به تاریخ ۱آبان ۹۸ طی گزارشی از نشست استادان دانشگاه در ساری که به بررسی جزییات این طرح پرداخته بودند، بهناگزیر به بخشی از این ابهامات اعتراف کرده است.
هیچ نیاز واقعی وجود ندارد
بنا به گزارش ایرنا یکی از استادان دانشگاه با ابراز تأسف از اینکه جزییات طرح ۲دهه پس از همگانی شدن آن در اختیار محققان گذاشته شد گفته است: «نهتنها در جزئیات طرح انتقال آب هیچ نیازسنجی برای استان سمنان مطرح نشده است، بلکه حتی هیچ گزارشی که به امضای معاونت تخصیص آب وزارت نیرو که اصلیترین مرجع نیازسنجی آب است، درباره میزان و دلیل نیاز انتقال آب خزر منتشر و یا مطرح نشده است... اگر چنین نیازی حتی برای کل کشور نیز وجود داشته باشد، باید به این پرسش پاسخ داده شود که آیا تاکنون تمام راهحلهای آسانتر، کمهزینهتر و بیخطر انجام شده است که ما را به این جراحی بزرگ وادار میکند»؟
۲صنعت؟ شرب؟ یا کشاورزی؟؛ تناقضگویی مقامات حکومتی
کارشناس دیگری با انتقاد از نبود شفافیت در زمینه نیازسنجی آب در استان سمنان گفت: «تاکنون ادعاهای متعددی برای نوع مصرف آب انتقالی به فلات مرکزی مطرح شده است که تأملبرانگیز است... نخستین ادعا مبنی بر کمبود آب آشامیدنی در استانهای مرکزی کشور بود و گفته میشد که با استفاده از آب خزر قصد تأمین آب آشامیدنی را دارند ولی در سالهای بعد ادعایی در زمینه نیاز آب برای معادن استان سمنان [و] کمی بعد آب برای کشاورزی [مطرح شد] و در آخرین مورد مدعی شدند که انتقال آب در جهت برطرف کردن نیاز آب شرب و مصرف صنعت استان سمنان خواهد بود!... بهنظر میرسد تناقضگویی در مطرح کردن هدف انتقال آب خزر تنها تاکتیکی برای تصویب آن در مجامع قانونی است... با وجود اینکه خصیصه اصلی طرحهای انتقال آب در دنیا مشارکتی و شفاف بودن آن است، اما در این پروژه اصلاً این دو مورد مشاهده نمیشود و طرح پنهانی و در خفا پیش میرود».
اصفهان یا سمنان کدام نیازمندترند؟
کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی رژیم، با اشاره به قطب صنعت ایران، یعنی اصفهان، میگوید: «اصفهان ۱۷۰میلیون مترمکعب آب میخواهد اما نیاز صنایع سمنان را ۴۵۰میلیون مترمکعب آب پیشبینی کردهاند... مگر قرار است چه اتفاقی در سمنان بیفتد که چنین نیازی(بیشتر از قطب صنعتی) را برای آن پیشبینی کردهاند»؟ وی در ادامه میافزاید: «هیچ مستندات جمعبندی شدهای وجود ندارد که پاسخ این پرسشها را بدهد!(ایران ـ ۱آبان ۹۸)
۴تاثیر فاجعهبار در نابودی هزاران هکتار از جنگلها
کلانتری که ریاست سازمان محیطزیست رژیم را یدک میکشد، با بیخیالی نسبت به قطع چندهزار اصله درخت میگوید: «شما اگر سنگی را هم جابهجا کنید یک اثرات زیستمحیطی دارد».(خبرگزاری جمهوری اسلامی ۱آبان ۹۸)
اما آمار سایت خانهٔ آب ایران فاجعهٔ بهمراتب عظیمتری را نشان میدهد: «بهطور کلی از ۱۸۰کیلومتر این طرح ۱۴۰کیلومتر آن در استان مازندران است که تقریباً ۱۰۰هکتار جنگل از بین میرود».(سایت خانه آب ایران ۲۶خرداد ۹۸)
اصرار رژیم بر اجرای پروژه «به هر قیمت»؟
نامهٔ کلانتری بهتاریخ ۱۸مهر ۱۳۹۸به وزیر نیرو که گفته بود: «با توجه به جلسهای که در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۹۸برای ارزیابی محیطزیستی این طرح برگزار شده اجرای پروژه بلامانع است.»
بیانگر این است که رژیم قصد دارد همهٔ ابهامات و پرسشهای فنی و اقتصادی، بهخصوص خطر نابودی گستردهٔ جنگلها و مراتع را نادیده گرفته و این پروژه را به هر قیمت اجرایی کند.
هدف واقعی از پافشاری رژیم بر اجرای پروژه چیست؟
اگر چه اجرای پروژهٔ آبرسانی بهخودی خود امر ناپسندی نیست؛ بهویژه در منطقهای که ساکنانش سالهاست که از کمبود آب در رنجند؛ اما بیتوجهی رژیم آخوندی و نادیده گرفتن همهٔ خطرات و آسیبهای زیستمحیطی ناشی از این طرح شبهات فراوانی را برانگیخته است.
بنا بر تجارب ناشی از دزدیها و اختلاسات متعدد در نظام ولایت فقیه، تاکنون هیچ پروژهای نبوده که نتوان ردپای دزدی و اختلاسهای میلیاردی عوامل رژیم را در آن یافت. بنابراین بر ما و همه هموطنان آگاه و کانونهای شورشی دلیر در داخل میهن است که با مسئولیتپذیری و هشیاری در قبال اقدامات رژیم غارتگر اجازه ندهیم غارتگران رژیم منابع ملی را به تاراج ببرند و آن را مصروف ساختن بمب اتمی و مقاصد جنگطلبانه خود در عراق، سوریه، یمن و لبنان کنند.
اجازه ندهیم «خزرخواری» نیز در عداد «جنگل و کوهخواری» قرار گیرد. بعد از مرگ دریاچهٔ ارومیه برای هیچ ایرانی شرافتمند پذیرفته نیست که نابودی اکوسیستم خزر نیز به مجموعه جنایتهای این حاکمیت در قتلعام طبیعت ایران اضافه شود. آیا هموطنانی که در ساحل خزر زنجیرهای از به هم پیوستن دستهایشان تشکیل دادند، همین را میخواستند بگویند؟