انهدام تولید در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه از همان زمان روی کار آمدن خمینی شروع شد.
تعطیلی مستمر کارخانهها در دستگاه غارت و فساد آخوندها بهخصوص در ده سال اخیر به امری عادی در این رژیم تبدیل شده است.
روزنامه اقتصاد سرآمد ۲۵دی۹۹ نوشت: «دبیر ستاد تسهیل و رفع موانع تولید گفت حدود ۲۴۰۰واحد تولیدی توسط بانکهای عامل تملک و تعطیل شدهاند.
وی اضافه کرد یکی از بانکهای دولتی به تنهایی ۴۸۶واحد تولیدی را تملک کرده است» (اقتصاد سرآمد ۲۵دی۹۹).
همین روزنامه در تاریخ ۲دی۹۹ نیز ضمن اشاره به تعطیلی کارخانه «داروگر» کارخانهیی که ۹۰سال در کشور تولید داشته نوشت: «در پی تشدید رکود در سالهای اخیر بهویژه در دولت یازدهم تعطیلی کارخانهها بیشتر شده و در این بین برندهای قدیمی ایران از جمله ارج و آزمایش هم تعطیل شدند».
یکی از این کارخانههای تعطیل شده کارخانه اسید سیتریک در جوین است، در زمینه تعطیلی این کارخانه یکی از مدیران آن در گفتگو با خبرنگار صدا و سیمای حکومتی گفت: «مجوزی که به ما دادهاند بهرهبرداری کنیم ۲۰هزار تن است ولی در عمل این ۲۰هزار تن را اجازه نمیدهند ما تولید داشته باشیم. ما ۴۰روز است کارخانه را متوقف کردیم بهدلیل انباشت محصولات تولید. واردات بیرویه اسید سیتریک باعث دپوی بیش از ۲۵۰۰تن اسید سیتریک در انبار این کارخانه شده است».
کارخانه دیگری که در صف کارخانههای تعطیل شده قرار گرفته کارخانه تولید قالب بتون در کاشان است که بهدلیل تحمیل مالیات نجومی بر آن صاحب کارخانه چاره را در تعطیلی آن دیده و ۲هزار کارگر آن بیکار شدهاند.
در زمینه وضعیت این کارخانه خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) مصاحبه ویدئویی با مدیر کارخانه به شرح زیر کرده است:
«سؤال: شما کارخانه چی داشتید
مدیرکارخانه: قالبهای بتون
سؤال: چند سال پیش کارخانه را راه انداختید؟
مدیرکارخانه: سال۶۷ در شهرستان کاشان.
سؤال چندتا کارگر کار میکردند؟
جواب: تا ۲هزار نفر رساندهام و ۷۰۰، ۸۰۰نفر هم بیرون از کارخانه به من کمک میکردند.
کارخانهتان چند سال کارکرد؟
جواب: حدوداً ۳۰سال، آمدهاند حدود ۴۰میلیون تومان برای من مالیات نوشته و حساب شرکت را بستهاند و کارگران هم رفتند خانهشان.
ببنید این ۲هزار کارگر را آقایان نابود کردهاند کارخانه تقریباً متروکه شده است ۶۰هزار متر آنرا بانک ملی کاشان آمده به نامش زده است».
همین شخص به رانتخواری و غارت کارخانهها و کارگران توسط ایادی حکومت اشاره میکند و میگوید: «۲میلیون تن تولید فولادمان است حساب کردهام حدود ۴۸۰میلیون تومان دلالان خوردهاند»
علت تعطیلی کارخانهها، واردات بیرویه کالا از خارج، قاچاق اجناسی که در داخل تولید میشوند، بالا بودن هزینههای تولید در داخل کشور و در صدر همه مشکلات عدم حمایت دولت از تولیدگران داخلی و بخش صنعت است.
حجم بالای کارخانههای تعطیلشده بهدنبال خودش بیکاری بسیاری از کارگران و پیوستن آنها به ارتش بیکاران است. کارگرانی که در چنین شرایطی زندگیشان نابود شده است.
د رهمین رابطه روزنامه کاروکارگر ۲۵ دی۹۹ نوشت: «سبد معیشت کارگران طی ۹ماه گذشته تنها در بخش خوراکیها ۷۶.۵درصد افزایش داشته و اگر هزینه مسکن و اجارهبها به آن اضافه شود بیش از ۱۰۰درصد افزایش رانشان میدهد».
جدا از کارگران بیکارشده، کارگرانی هم که با هزار مشکل دستی در کار دارند با چنان دستمزدهایی مواجهند که توان اداره معیشت خود و خانوادهشان را ندارند.
در همین رابطه روزنامه مردمسالاری ۲۵دی۹۹ نوشت: «حداقل دستمزد در ایران برای هر ساعت کار رسمی حدود ۱۵هزار تومان و حتی در مواردی بهطور غیررسمی کمتر از این میزان است. اما دستمزد در آمریکا ساعتی ۱۲دلار و در انگلستان ۸پوند بعد از کسر مالیات و به عبارتی حدود ۲۰برابر ایران است. آنوقت کسانی در ایران هستند که هزینه ماهانه استخر آپارتمانشان برابر با اجاره منزل حداقل ۵۰خانوار فقیر میباشد».
بر اساس آمارهایی که رسانهها و مهرههای حکومتی به آن اشاره میکنند بیش از ۹۰درصد کارگران دچار فقر مطلق هستند. روزنامه حکومتی آرمان ۲بهمن۹۹ در گزارشی از «فقر مطلق در جامعه کارگری ایران» نوشت: «اخیراً آماری غیررسمی در برخی شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد بیش از ۹۰درصد از جامعه کارگری ایران دچار فقر مطلق هستند و با میزان درآمد فعلی و این حجم از گرانی افسارگسیخته، آنها دیگر توانایی تهیه مایحتاج اولیه خود را ندارند».
البته آمارهای رسمی و حکومتی کوچکنمایی شده، و آمار واقعی بسیار بیشتر از آن است. یک مهره حکومتی در شورایعالی کار رژیم در رابطه با آخرین وضعیت فقر در میان جامعه کارگری میگوید: «آمارهای اعلام شده از سوی دولت به واسطه ذینفع بودن و تضاد منافع، تعدیل میشود، بهطور حتم وضعیت جامعه کارگری ما خیلی بیش از میزان اعلام شده اسفناک است» (روزنامه آرمان ۲دی۹۹).
فاجعه بیکاری در ایران آخوندها تنها مختص کارگران نیست، بلکه بسیار تحصیلکردهها و متخصصان هستند که زیر آوار بیکاری و فقر قرار دارند.
در این رابطه روزنامه آرمان ۲بهمن۹۹ در مقاله دیگری با عنوان «بیکاری ۲۵۰هزار مهندس افتخار نیست» نوشت: «در تازهترین اظهارنظر، رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان اعلام کرده که ۲۵۰هزار مهندس در ایران بیکار هستند. فردی که هم استعداد دارد و هم از تحصیلات عالیه برخوردار است، زمانیکه با سرخوردگی بیکاری مواجه میشود، قطعاً اولین گزینه او مهاجرت است. اکثریت نخبگان از تبعیضها و حقکشیها، دلگیر بوده و بهدنبال عزت اجتماعی هستند. تعداد روزانه نخبگان خروجی خیلی بیشتر از زلزله هشت ریشتری، جامعه علمی ما را در آستانه تخریب قرار داده و هر روز تأخیر، زیانهای غیرقابل جبرانی به اقتصاد و توسعه اقتصادی ایران عزیز وارد خواهد کرد».
در حاکمیت آخوندی برای افراد متخصص شرایط زندگی آنچنان سخت و طاقتفرسا شده که بسیاری از آنها زندگی در کشورهای منطقه را بر زندگی در ایران ترجیح میدهند با اینکه ناگزیرند در این کشورها با حقوقی بهمراتب پایینتر از متخصصان آنها کار کنند.
کارگران ایرانی مهاجر در این کشورها نیز با همین مشکل مواجه هستند، اما با تمامی شرایط سختی که در این کشورها بر آنها تحمیل میشود، زندگی در آنها را بر زندگی در حاکمیت پلید آخوندی ترجیح میدهند.